مقدمه:
بشارت به نیکیها، از ابزارهای تشویق بندگان به انجام کارهای صالح و برانگیختن آنان به عمل نیک است. امید به خیر و نیکی، از عوامل روانی است که انسان را از افسردگی و یأس دور میسازد و احتمال ابتلا به بیماریهای روانی و جسمی را کاهش میدهد. از اینرو، قرآن کریم مؤمنان را به شادمانی و امیدواری فرمان داده است؛ زیرا خداوند پاداش آنان را تباه نمیکند. آنان که از ایمان خویش بیم داشتند و از سوء عاقبتی که اعمال را باطل میسازد میترسیدند، هنگامی که دیدند مؤمنان نزد خداوند به سعادت، حسن خاتمه و پاداشهای چندبرابر دست مییابند، دلشان آرام گرفت و به وعدهی الهی دلگرم شدند.
خداوند آنان را به پیروزی نزدیک بر دشمنانشان، و نابودی و ریشهکن شدن آنان بشارت داد، تا انگیزهشان برای جهاد با زبان و شمشیر افزون شود. و وعده داد که اگر چنین کنند، رحمت گستردهی الهی، رضوانی که پس از آن خشم نیست، و نعمتی جاودان در بهشت جاویدان نصیبشان خواهد شد.
اما تحقق بشارت، مشروط به ایمان و عمل صالح است؛ زیرا این دو، پایهی پاداش و جزا هستند. سپس خداوند بشارتهایی عام و خاص برای مؤمنان بیان کرد، بر پایهی درجات ایمان و مقتضیات آن؛ و در کتاب خویش، از بشارتدهندگان و بشارتیافتگان یاد نمود، و راههایی را که مؤمنان با پیمودن آن به بشارت دست مییابند، روشن ساخت؛ تا نوید الهی در دنیا و آخرت برایشان تحقق یابد.
اصل بشارت و سرچشمهی آن، ذات خداوندِ مهربان و دلسوز نسبت به بندگانش است؛ خدایی که با نعمتهای گوناگونش به آنان محبت میورزد، و به آنچه مایهی شادی و نشاطشان در طاعت اوست آگاه است؛ تا شایستهی همجواری در بهشت او گردند. پس حتی اگر بشارت از سوی فرشتگان یا پیامبران ابلاغ شود، در حقیقت از جانب خداوند است، زیرا او فرماندهنده و تحققبخش آن است.
از نشانههای عنایت و لطف خداوند به بندگانش آن است که بشارتها بر اساس مرتبهی آنان و بزرگی نعمتی که بدان بشارت داده میشوند، متفاوت است. هر که در پیشگاه الهی منزلتی برتر دارد، بشارتش نیز مستقیمتر است. از اینرو، چون پیامبران و رسولان والاترین جایگاه را دارند، خداوند آنان را بهطور مستقیم یا بهوسیلهی فرشتگان مقرّب خود بشارت داد. چنانکه دربارهی بشارت ابراهیم علیهالسلام به تولد اسماعیل فرمود:
«فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ» (صافات: ۱۰۱)
و دربارهی زکریا علیهالسلام گفت:
«يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيّاً» (مریم: ۷).
همچنین خداوند، فرشتگانش را مأمور کرد تا مریم عذرا را به تولد عیسی علیهالسلام بشارت دهند، آنجا که فرمود:
«إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (آل عمران: ۴۵).
سپس خداوند، برترین بندگانش، یعنی مهاجران و مجاهدان در راه او با مال و جانشان را، بهوسیلهی برترین پیامبرش حضرت محمد ﷺ بشارت داد. آنان از دو موهبت برخوردار شدند: توفیق الهی در انجام اعمال صالح، و دریافت نوید از زبان راستگوترین خلق خدا. چنانکه فرمود:
«الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ. يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ. خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً إِنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» (توبه: ۲۰-۲۲).
همچنین خداوند، پیامبران را برای مردم فرستاد تا آنان را بشارتدهنده و بیمدهنده باشند، تا حجت را بر ایشان تمام کنند. و آنان پیام خویش را بهنیکویی رساندند و در تبلیغ رسالت کوتاهی نکردند. آنان بیش از آنکه بیم دهند، بشارت میدادند، زیرا رحمت برای مردم بودند؛ و پروردگارشان نیز که آنان را فرستاد، رحمتش بر خشمش پیشی گرفته است.
وارثان پیامبران نیز پس از ایشان، این بار سنگین رسالت را بر دوش دارند؛ و اگر در مسیر پیامبران گام نهند و بشارت را بر انذار مقدم دارند، در دنیا و آخرت سعادتمند خواهند شد؛ خداوند محبت و مودت آنان را در دلهای مردم قرار خواهد داد، و در آخرت در جوار پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان جای خواهند داشت.
خداوند همچنین بادها را به عنوان بشارتدهندگانِ نزول باران در هنگام یأس میفرستد، تا به فضل و کرم او سبب شادی بندگان و سرسبزی زمین شوند.
معنای بُشری و دلالتهای آن
از دیدگاه زبانشناسی:
«بُشری» در لغت به معنای خبر خوشی است که اثر آن بر چهره آشکار میشود.
از دیدگاه اصطلاحی:
هر خبری راستین که رنگ و حالت چهره را دگرگون کند، «بُشری» نام دارد. این واژه هم در خیر و هم در شر به کار میرود، ولی بیشتر در معنای خیر و شادی استعمال میشود.
انواع بشارتها
۱. بشارتهای عمومی برای مؤمنان
خداوند در قرآن مؤمنان را به بشارتهایی عام نوید داده است؛ بشارتهایی که در آن، نوع مژده بهروشنی ذکر نشده تا دلالت بر فراگیری و شمول آن بر هر خیر در دنیا و آخرت داشته باشد. به این معنا که هر نیکی و هر رفع زیانی که بر پایه ایمان حاصل شود، در زمرهی این بشارت قرار میگیرد.
چرا خداوند بیان نکرده که به چه چیزی بشارت دادهاند؟
علامه رشید رضا (رحمهالله) در تفسیر این نکته میگوید:
«ذکر نکردنِ نوع بشارت برای بزرگداشت جایگاه آن است، زیرا شامل خیر دنیا و سعادت آخرت است.»
و چرا مقدار و کیفیت این بشارت بیان نشده است؟
زیرا اندازه و ویژگی آن به میزان ایمان و عمل مؤمن بستگی دارد؛ به قوت یا ضعف ایمان، و به میزان تحقق آن در کردار.
این بشارت عام برای مؤمنان، نشانهی آشکاری از محبت خداوند به بندگان مؤمن است؛ زیرا او دوست دارد آنچه مایهی شادی و امیدشان میشود، به آنان برساند، و آنان را به کار نیک و پاداشهای دنیوی و اخروی تشویق نماید.
صفات مؤمنانی که به بشارت عمومی نائل شدهاند
۱. نمازگزاران:
خداوند میفرماید:
«وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (یونس: ۸۷)
یعنی: بشارت ده به مؤمنانی که نماز را برپا میدارند و فرمان خدا را گردن مینهند، که خداوند آنان را از فتنهی فرعون و یاران ستمگرش حفظ خواهد کرد، و با یاری و نصرت خود، آنان را نجات داده و دینشان را آشکار خواهد ساخت.
۲. آنان که فرمانهای خداوند را بهجا میآورند:
در قرآن آمده است:
«نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (بقره: ۲۲۳)
در این آیه، خداوند مؤمنانی را که در روابط زناشویی از خدا پروا میکنند و تنها در جایگاه درست (محل بذر نسل) آمیزش دارند، بشارت میدهد؛ زیرا چنین رفتاری تحقق حکمت الهی در آفرینش زوجین و تداوم نسل انسان بر زمین است.
۳. مجاهدان در راه خدا:
خداوند میفرماید:
«وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (صف: ۱۳)
یعنی: ای محمد، بشارت ده به مؤمنان به پیروزی از جانب خداوند بر دشمنانشان و فتحی نزدیک و قطعی.
آیات فوق نشان میدهند که بُشری در قرآن نه صرفاً وعدهی آینده، بلکه نوعی انگیزهی روانی و ایمانی برای پایداری در ایمان، عمل صالح و مجاهده در راه خداست؛ و نشانهای از محبت الهی است که بندگان را با امید، به سوی کمال میکشاند.
۴. وفاداران به پیمان الهی
خداوند متعال میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ، وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ، فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ، وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ. التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ، وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»
(توبه: ۱۱۱-۱۱۲)
این دو آیه شریفه، حال مؤمنان راستین را بیان میکنند؛ کسانی که در ایمان به اوج کمال رسیدهاند. خداوند صفات آنان را چنین برمیشمارد:
- توبهکنندگان (التائبون): آنان که در همه حال و از هر لغزش و گناهی بازمیگردند و توبه را شیوهی همیشگی خویش ساختهاند.
- عبادتپیشگان (العابدون): بندگان خالص خدا که در انجام واجبات و مستحبات پایداری دارند و پیوسته در مسیر بندگیاند.
- سپاسگزاران (الحامدون): کسانی که در خوشی و ناخوشی، آسانی و سختی، خدا را حمد میگویند و نعمتهای آشکار و پنهان او را به یاد میآورند.
- سیّاحان در طاعت (السائحون): منظور از «سایحان» کسانیاند که برای انجام عبادتها و کارهای نیک سفر میکنند؛ مانند حج، عمره، جهاد، طلب علم و دیدار خویشاوندان.
- اهل رکوع و سجود (الراکعون الساجدون): آنان که در نماز و عبادت بسیار کوشا هستند و پیوندشان با خداوند در رکوع و سجود تداوم دارد.
- آمران به معروف (الآمرون بالمعروف): کسانی که به هر کار نیک و پسندیدهای دعوت میکنند.
- ناهیان از منکر (الناهون عن المنکر): آنان که مردم را از هر آنچه خدا و رسولش نهی کردهاند بازمیدارند.
- پاسداران حدود الهی (الحافظون لحدود الله): کسانی که حدود احکام الهی را میشناسند، بر آنها پایبندند و از تجاوز به آن خودداری میکنند.
در پایان، خداوند به پیامبر فرمان میدهد:
«وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» — یعنی بشارت ده به مؤمنانی که به این صفات آراستهاند، به هر آنچه موجب شادی و رضایتشان میشود، پس از آنکه به بهشت جاوید وعده داده شدند.
در این دو آیه، بشارت از دو جهت آمده است:
- یکبار از جانب خداوند: «فَاسْتَبْشِرُوا»،
- و بار دیگر از زبان پیامبر: «وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ».
این دوگانگی نشانهی برتری و شرافت مؤمنان است؛ و بشارت مستقیم از جانب خداوند، بزرگترین انگیزه برای جهاد و بالاترین تشویق برای فداکاری در راه حق به شمار میرود.
دو پایهی پاداش در قرآن
قرآن کریم همواره ایمان را در کنار عمل صالح میآورد.
هرگاه از پاداش و جزا سخن میگوید، این دو را همراه میسازد؛ زیرا:
- هیچ پاداشی برای ایمانی بیثمر و بیعمل نیست.
- و هیچ عملی که از ایمان سرچشمه نگیرد، نزد خداوند ارزش و دوام ندارد.
بشارتهای ویژه
پس از بیان بشارتهای عام برای همهی مؤمنان، قرآن کریم به بشارتهای خاص نیز اشاره میکند که ویژهی گروههایی از بندگان مؤمن است؛ گروههایی که در ایمان، جهاد، صبر یا تقوا به درجات والاتری دست یافتهاند.
نخست: بشارت به فرزند
از بزرگترین چیزهایی که مؤمن در دنیا به آن بشارت داده میشود، داشتن فرزند صالحی است که حامل نور هدایت باشد.
1. بشارت ابراهیم به اسحاق (علیهما السلام) با وجود پیری او و سالخوردگی همسرش
خداوند متعال به ابراهیم (ع) از زبان فرشتگان فرمود:
«مترس، ما تو را به پسری دانا بشارت میدهیم» (صافات: 101).
و مقصود از آن اسحاق (ع) است. این بشارت دربردارندهی این معنا بود که او پسری است نه دختری، و «علیم» یعنی بسیار دانا. و در آیهی دیگر آمده است:
«او را به اسحاق بشارت دادیم که پیامبری از شایستگان بود» (صافات: 112).
ابراهیم از این بشارت در شگفت شد و گفت:
«آیا مرا بشارت میدهید در حالی که پیری به من رسیده است؟ پس به چه چیز مرا بشارت میدهید؟»
فرشتگان گفتند:
«ما تو را به حق بشارت دادیم» یعنی به وعدهای راست و یقینی، چراکه خداوند بر هر چیزی تواناست، و شما اهل این خانه مشمول رحمت و برکات الهی هستید، پس شگفتی از فضل خداوند روا نیست.
در اینکه ابراهیم گفت «به چه چیز بشارت میدهید؟»، گفتهاند: شاید او خواست با شنیدن دوبارهی بشارت، از شنیدن آن لذت بیشتری ببرد و بر اطمینانش افزوده شود، همانگونه که ابراهیم در جای دیگر گفت: «اما تا دلم آرام گیرد» (بقره: 260).
و نیز گفتهاند: پرسش او از این بود که آیا این بشارت به فرمان خداست یا از جانب خود شماست؟
ابوحیان – رحمهالله – گفت: سخن آنان «از ناامیدان مباش» نهی است، و نهی از چیزی دلالت ندارد که آن شخص بدان آلوده شده است. پاسخ ابراهیم «و چه کسی از رحمت پروردگارش ناامید میشود جز گمراهان؟» ردّی است بر آنان که گمان بردند گفتوگوی او از روی نومیدی بوده است؛ بلکه این گفتوگو از سر شگفتی از امر نادری در عادت بود. و در این اشارهای است به اینکه بخشیدن فرزند در پیری، رحمتی از خداست، زیرا فرزند در آن هنگام یاور پدر میشود، دانش و دین او را به ارث میبرد و راهش را ادامه میدهد.
2. بشارت زکریا به یحیی (علیهما السلام) با وجود پیری او و نازایی همسرش
خداوند فرمود:
«ای زکریا، ما تو را به پسری بشارت میدهیم که نامش یحیی است، و پیش از او کسی را به این نام ننامیدهایم. گفت: پروردگارا، چگونه برای من پسری خواهد بود در حالی که همسرم نازاست و من در پیری به نهایت ناتوانی رسیدهام؟ گفت: چنین است، پروردگارت فرموده است: این بر من آسان است، من پیش از این تو را آفریدم و چیزی نبودی» (مریم: 7–9).
یعنی خداوند به دست فرشتگان او را به یحیی بشارت داد و خود نام او را تعیین کرد. این نام با حقیقت او هماهنگ است، زیرا او از نظر جسمی زنده شد و نعمت خدا با وجود او کامل گشت، و از نظر روحی و معنوی نیز با وحی و علم و دین، زندگیِ قلب و روح یافت.
فرمایش خداوند «پیش از او کسی را به این نام ننامیدهایم» یعنی پیش از او هیچکس چنین نامی نداشت.
زکریا چون این بشارت را شنید، از روی شگفتی گفت: چگونه ممکن است برایم پسری باشد در حالی که اسباب طبیعی مفقود است؟
و خداوند فرمود: «چنین است، پروردگارت فرموده است: این بر من آسان است» یعنی اگرچه در نظر عادت بعید است، اما قدرت خدا بر همه چیز تواناست و آفرینش بدون اسباب برای او دشوار نیست؛ همانگونه که تو را از نیستی آفریدم.
اما چرا زکریا از بشارت فرزند شگفتزده شد؟
این تعجب، تعجبی است که کنایه از شکر و اعتراف به نعمت است؛ یعنی او میدانست این بخشش نادری است و از سر سپاس آن را بازگو کرد، نه از تردید، زیرا روا نیست کسی از خداوند فرزندی بخواهد، سپس از استجابت دعایش در شگفت شود.
3. بشارت مریم به عیسی (علیهما السلام)
خداوند فرمود:
«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم، خدا تو را به کلمهای از جانب خود بشارت میدهد، نامش مسیح عیسی پسر مریم است، در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان خواهد بود» (آلعمران: 45).
یعنی خداوند خبر میدهد که فرشتگان مریم را به بزرگترین بشارت مژده دادند؛ و آن، آمدن کلمهی خدا یعنی بنده و پیامبرش عیسی بن مریم است. او «کلمهی خدا» نامیده شد زیرا به فرمان «کن» (باش) از جانب خدا بدون اسباب عادی پدید آمد. این ولادت نشانهای بزرگ از آیات الهی و نشانی از قدرت و اعجاز اوست.
دوم: بشارت عیسی (ع) به آمدن محمد (ص)
خداوند فرمود:
«و چون عیسی بن مریم گفت: ای بنیاسرائیل، من فرستادهی خدا به سوی شما هستم، تصدیقکنندهی توراتی که پیش از من است و بشارتدهنده به پیامبری که پس از من میآید و نام او احمد است. پس چون او نزد آنان آمد با دلایل روشن گفتند: این جادویی آشکار است» (صف: 6).
همهی پیامبران، قوم خود را به آمدن پیامبر اسلام (ص) بشارت داده بودند، اما خداوند در این آیه تنها از عیسی یاد کرد زیرا او آخرین پیامبر پیش از محمد (ص) بود، و این نشان میدهد که بشارت به او زنجیروار در میان همهی انبیا ادامه داشت تا به عیسی رسید.
سوم: بشارت به پاداش در دنیا
خداوند میفرماید:
«آگاه باشید که دوستان خدا نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند، آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری پیشه کردند، برایشان بشارت در زندگی دنیا و در آخرت است» (یونس: 62–64).
از جملهی این بشارتهای دنیوی عبارت است از:
1. رؤیای صادقه
از ابوهریره نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمود:
«از نبوت چیزی جز مژدهدهندهها باقی نمانده است».
گفتند: مژدهدهندهها چیست؟
فرمود: «رؤیای صالحة» (روایتی در صحیح بخاری و مسلم).
و از ابنعباس (رض) روایت شده است که رسول خدا (ص) پرده را بالا زد در حالی که مردم پشت سر ابوبکر صف بسته بودند و فرمود:
«ای مردم، جز رؤیای صالحة که مؤمن میبیند یا برایش دیده میشود، از مژدههای نبوت چیزی باقی نمانده است.»
2. بشارت به یاری و پیروزی نزدیک
خداوند فرمود:
«و مژدهای دیگر که دوست دارید: یاری از جانب خدا و پیروزی نزدیک، و مؤمنان را بشارت ده» (صف: 13).
یعنی ای محمد، مؤمنان را بشارت ده به یاری خدا بر دشمنانشان و فتحی زودرس که قلمرو اسلام را گسترش میدهد و روزیِ فراوانی در پی دارد.
و این آیه از معجزات قرآنی است که خبر از غیب داده است.
از فوایدی که از آیه برداشت میشود این است که:
هرگاه خداوند چیزی را بر چیز دیگر برتری دهد و هر دو در اصل دارای فضیلت باشند، با ذکر فضیلت مشترک آنها احتیاط میکند تا کسی گمان نبرد که آنکه بر او ترجیح داده نشده، نکوهششده است. چنانکه در این آیه فرمود: «وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»، زیرا خداوند مجاهدان را در راه خود بر دیگران برتری داد و در پایان آیه با جملهی «وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» ختم کرد، تا چنین پنداشته نشود که غیرِ مجاهدان نکوهش شدهاند؛ ازاینرو، فضیلتی را یاد کرد که میان مجاهدان و مؤمنان مشترک است و آن، ایمان است؛ و هر یک به اندازهی ایمان خود فضیلتی دارد.
بشارت به پاداش در آخرت
۱. بشارت به اجر بزرگ:
خداوند فرمود:
«بهراستی این قرآن به راهی استوار هدایت میکند و مؤمنانی را که کارهای شایسته انجام میدهند بشارت میدهد که برای آنان پاداشی بزرگ است.»
ابنجریج گفته است: مقصود از «اجر بزرگ»، بهشت است، و هرجا در قرآن از «اجر بزرگ»، «اجر کریم»، یا «رزق کریم» یاد شود، مقصود همان بهشت است.
۲. بشارت به آمرزش و پاداش کریم:
خداوند فرمود:
«تو تنها کسانی را بیم میدهی که از یادآور (قرآن) پیروی کنند و از خدای رحمان در نهان بترسند، پس آنان را به آمرزش و پاداشی کریم بشارت ده.»
یعنی بشارت ده به آمرزش گناهان و ورود به بهشتها.
۳. بشارت به پاداش نیکو:
فرمود:
«و مؤمنانی را که کارهای شایسته انجام میدهند بشارت دهد که برایشان پاداشی نیکوست.»
پاداش نیکو همان خشنودی خدا و ورود به بهشت است. و توصیف آن به «نیکو» دلالت دارد که هیچ رنج یا ناخوشی در آن نیست و همواره پایدار است و پیوسته در افزایش نعمت قرار دارند.
۴. بشارت به فضل بزرگ:
فرمود:
«ای پیامبر! ما تو را بهراستی گواه و بشارتدهنده و بیمدهنده فرستادیم، و دعوتکننده به سوی خدا به فرمان او، و چراغی روشنگر، و مؤمنان را بشارت ده که از جانب خدا فضلی بزرگ خواهند داشت.»
«فضل» یعنی بخششی افزون بر عطا؛ و مقصود این است که مؤمنان، علاوه بر پاداش وعدهدادهشده، از فضل و بخشش افزون خدا نیز برخوردار میشوند؛ چنانکه فرمود: «برای کسانی که نیکی کردند، نیکی (بهشت) و افزونی است.»
در این آیه، هم «بشارتگیرنده» (یعنی مؤمنان) و هم «بشارتدادهشده» (فضل بزرگ) یاد شده است؛ و این فضل شامل نصرت در دنیا، هدایت دلها، آمرزش گناهان، برطرفشدن سختیها، افزایش روزی، فراوانی نعمت، و سرانجام رضای خدا و نجات از خشم اوست.
در فرمان بشارت دادن به پیامبر، دلداری بزرگی برای اوست و وعدهای گرانبها از پاداش فراوان خداوند.
۵. بشارت به قدم صدق نزد پروردگار:
فرمود:
«و کسانی را که ایمان آوردهاند بشارت ده که برایشان نزد پروردگارشان قدم صدق است.»
یعنی آنان اعمال شایستهای دارند که بهسبب آن نزد خدا سزاوار پاداش میشوند.
«قدم صدق» همچنین به معنای جایگاه و موقعیتی استوار، مطمئن و بیتزلزل در پیشگاه پروردگار است؛ جایی که دلهای مؤمنان آرام میگیرد، در هنگامهی ترس و اضطراب.
۶. بشارت به بهشت و نعمتهای آن:
فرمود:
«و کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند بشارت ده که برای آنان باغهایی است که نهرها از زیر آن جاری است؛ هرگاه از میوههای آن روزی داده شوند، میگویند: این همان است که پیشتر روزی ما بود؛ و برای آنان همسرانی پاکیزه است و در آن جاودانند.»
و نیز فرمود:
«روزی که مؤمنان و مؤمنات را میبینی که نورشان در پیش رو و به دست راستشان میتابد، به آنان گفته میشود: بشارت امروز شما به باغهایی است که نهرها از زیرشان روان است، جاودانه در آن میمانید، این است رستگاری بزرگ.»
یعنی ای محمد! آنان را بشارت ده به باغهایی سرشار از درختان و میوههای زیبا و سایههای دلانگیز که نهرهای آب، شیر، عسل و شراب از زیر آن روان است و هرگونه نعمتی که بخواهند برایشان فراهم است.
و چون خداوند جایگاه و خوراک و نوشیدنی آنان را یاد کرد، از همسرانشان نیز سخن گفت و فرمود: «و برای آنان همسرانی پاکیزه است.» و نگفت: «پاکیزه از فلان عیب»، تا همهی انواع پاکی را شامل شود؛ آنان پاک از هر آلودگی جسمی و اخلاقیاند، خوشخُلق و زیبا، زبان و نگاهشان از هر زشتی پاک است، و دلهایشان تنها به شوهران خود میل دارد.
این آیه از جامعترین آیات بشارت است، زیرا در آن بشارتدهنده (پیامبر)، بشارتگیرنده (مؤمنان)، بشارتدادهشده (بهشت و نعمتها) و علت بشارت (ایمان و عمل صالح) همگی یاد شدهاند.
پس بشارتدهنده (المبشِّر): پیامبر گرامی اسلام ﷺ است و هر کس از امت او که در جایگاه او مردم را به ایمان و عمل صالح دعوت کند.
بشارتگیرنده (المبشَّر): مؤمنانیاند که اعمال صالح انجام میدهند.
بشارتدادهشده (المبشَّر به): بهشتهایی است که خداوند آنها را با آن صفات والا توصیف کرده است.
سبب رسیدن به آن بشارت: ایمان و عمل صالح است؛ زیرا هیچ راهی برای دستیابی به این بشارت جز از این دو مسیر وجود ندارد. و این بزرگترین بشارت است که بهدست برترین آفریدهی خداوند و به سبب برترین اعمال حاصل میشود.
فواید و نکات استنباطشده
از این آیات استفاده میشود که:
بشارت دادن مؤمنان و تشویق آنان به کارهای نیک از راه یادآوری پاداشها و ثمرات آن، امری پسندیده است؛ زیرا چنین یادآوریهایی کار را بر آنان آسان و شیرین میسازد.
بشارت در زمینهٔ عقاب
در کاربرد قرآنی، واژهی «بشارت» غالباً برای خبر دادن از چیزی بهکار میرود که خوشحالکننده است؛ و اصل آن از «انبساط چهره» گرفته شده است، همانگونه که «سرور» از گشادهشدن خطوط چهره گرفته شده است. از اینرو، اگر در جایی واژهی «بشارت» برای خبر ناخوشایند بیاید، نوعی طعنه و تهکّم است.
اما برخی مفسران گفتهاند که این واژه به صورت حقیقی هم برای خیر و هم برای شر بهکار میرود، زیرا معنای اصلی آن «خبر دادن از چیزی است که اثرش در چهره آشکار میشود»؛ خواه اثر شادی باشد (انبساط و گشایش چهره) یا اندوه (درهمکشیدگی و گرفتگی آن).
۱. بشارت به عذاب دردناک
خداوند فرمود:
«منافقان را بشارت ده که برای آنان عذابی دردناک است.»
مراد از عذاب دردناک، همان عذاب دوزخ است که موجب رنج و سوزش میشود.
ابن عطیه گفته است: در این آیه، چون بشارت با قید و توضیح «عذاب» آمده، کاربرد آن در معنای ناخوشایند درست و زیباست؛ اما هرگاه مطلق بیاید، تنها در مورد امور پسندیده بهکار میرود.
۲. روزی که دیدار فرشتگان به نفع آنان نیست
خداوند فرمود:
«روزی که فرشتگان را میبینند، در آن روز برای مجرمان هیچ بشارتی نیست و میگویند: پناهی ممنوع است!»
یعنی: دیدار فرشتگان برای آنان در هیچ روزی مایهی خیر نیست؛ بلکه آن روز که فرشتگان را میبینند، روزی است بیبشارت برای مجرمان.
و این در سه موضع تحقق مییابد:
- هنگام مرگ: زمانی که فرشتگان به آنان خبر آتش دوزخ و خشم خدا را میدهند و میگویند: «ای نفس پلید در بدن پلید! بیرون شو به سوی بادهای سوزان و آبی جوشان و سایهای از دود سیاه!» و چون روح از خروج امتناع میکند، فرشتگان او را میزنند؛ چنانکه خداوند فرموده است:
«اگر ببینی هنگام مرگِ کافران، فرشتگان چهره و پشت آنان را میزنند...» - در قبر: وقتی دو فرشته، نکیر و منکر، بر او وارد میشوند و از پروردگار، دین و پیامبرش میپرسند، اما او پاسخی نجاتبخش نمیدهد، پس دچار عذاب میشود. در حدیثی از براء بن عازب آمده است که پیامبر ﷺ فرمودند: «کافر پس از مرگش، روحش به بدن بازگردانده میشود، دو فرشته میآیند و از او میپرسند: پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ و این مردی که در میان شما برانگیخته شد کیست؟ او پاسخ نمیدهد، پس ندا میرسد: دروغ گفت، او را در قبری از آتش بخوابانید و در لباسی از آتش بپوشانید و دری به سوی آتش برایش بگشایید... تا آنجا که قبرش بر او تنگ میشود و استخوانهایش در هم فرو میرود.»
- در روز قیامت:هنگامی که فرشتگان، کافران را گروهگروه به سوی جهنم میرانند و آنان را به نگهبانان دوزخ میسپارند تا آنان را عذاب کنند. خداوند میفرماید:
«و آنان که کافر شدند، گروه گروه به سوی جهنم رانده میشوند؛ تا چون به آن رسند، درهایش بر آنان گشوده میشود و نگهبانانش میگویند: آیا پیامبرانی از خود شما نزدتان نیامدند که آیات پروردگارتان را بر شما میخواندند و شما را از این روز بیم میدادند؟ گویند: آری، اما وعدهی عذاب بر کافران محقق شد.»
پس آیا شایسته نیست که ما نیز به کردار خداوند اقتدا کنیم، مؤمنان را به هر خیر بشارت دهیم و از هر بدی بازداریم؟
و آخرِ گفتار ما این است که: ستایش از آنِ خداوند، پروردگار جهانیان است.

نظرات
مبشر بالجنة
17 مهر 1404 - 13:49با توجه به متن فوق بشارت خداوند به حماس و اهل غزه چه میتواند باشد با توجه به متن فوق و آموزههای قرآنی دربارهی بشارت، میتوان بشارت خداوند به حماس و اهل غزه را از چند جنبه برداشت کرد، البته با رعایت شرط ایمان، پایداری و عمل صالح: ۱. بشارت به پیروزی و نصرت یکی از مهمترین بشارتهای قرآنی برای مؤمنانی که در راه خدا جهاد میکنند، نصرت الهی و نزدیک شدن پیروزی است: «و مژدهای دیگر که دوست دارید: یاری از جانب خدا و پیروزی نزدیک، و مؤمنان را بشارت ده» (صف: ۱۳) در شرایط فعلی، این بشارت میتواند به معنای: قدرت در مقابله با دشمنان موفقیت در دفاع از سرزمین و مردم استمرار و تقویت روحیهی مقاومت و ایستادگی باشد. ۲. بشارت به ثبات قدم و پاداش الهی قرآن مؤمنانی که در مسیر خدا صبر و استقامت میکنند را بشارت میدهد: حفظ ایمان و پایداری در شرایط سخت برخورداری از رضایت الهی و آرامش قلبی پاداشهای دنیوی و اخروی برای اهل غزه و حامیانشان، این میتواند شامل تقویت روحیه، همبستگی و حفظ شجاعت در شرایط سخت و ناامنی باشد. ۳. بشارت به حفاظت و امنیت خداوند مؤمنان را از فتنهها و ستمها حفظ میکند: «وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (یونس: ۸۷) در این زمینه، بشارت میتواند به معنای حفاظت الهی و یاری در برابر ظلم و ستم، تقویت روحیهی مقاومت و استمرار ایمان باشد. ۴. بشارت به پاداش در دنیا و آخرت آرامش قلب و امیدواری در زندگی روزمره برکت در معیشت، رزق و زندگی اجتماعی وعدهی بهشت و نعمتهای اخروی برای کسانی که ایمان و عمل صالح دارند این نوید میتواند به مؤمنان غزه و کسانی که برای عدالت و مقاومت تلاش میکنند امید دهد که تلاشهایشان بیثمر نخواهد ماند و نزد خداوند ارزشمند است. جمعبندی با توجه به آموزههای قرآن، بشارت خداوند به حماس و اهل غزه میتواند چنین باشد: نصرت و پیروزی نزدیک بر دشمنان، چه در میدان مبارزه و چه در عرصههای اجتماعی و سیاسی. تقویت ایمان، پایداری و صبر در شرایط دشوار، با آرامش قلب و امیدواری. حفاظت و یاری الهی در برابر ظلم و فشارها. پاداش الهی، از جمله آرامش در دنیا و نعمتهای ابدی در آخرت، برای کسانی که در مسیر ایمان و عمل صالح ثابتقدم باشند.