الف)

در سال‌های اخیر، فضای مجازی تغییرات گسترده‌ای در شیوه‌ی روابط انسانی ایجاد کرده است. این پدیده که در ابتدا ابزاری برای سرگرمی و ارتباط‌های ساده به نظر می‌رسید، امروز به یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌دهنده‌ی افکار و گرایش‌های فکری بشر تبدیل شده است. طبق آنچه می‌بینیم، هر فرد یا جریان فکری در این فضا تلاش می‌کند دیدگاه خود را بر حق جلوه دهد و دیگران را به پذیرش آن دعوت کند؛ امری که به‌صورت طبیعی منجر به تقابل گسترده‌ی اندیشه‌ها و باورها شده است. 

در این میان، جامعه‌ی کُردی نیز از این تحولات بی‌تأثیر نمانده است و در سال‌های اخیر شاهد بروز نوعی چالش فکری در میان جوانان اسلام‌گرا و ملی‌گرا بوده‌ایم. این چالش گاه در سطح گفت‌وگو و بحث نظری باقی مانده و گاه به جدال‌های احساسی و طرد یکدیگر سوق پیدا کرده است. 

در این یادداشت، تلاش می‌شود با نگاهی تحلیلی و منصفانه، ریشه‌های این تقابل بررسی گردد و با طرح چند نکته‌ی روشن‌کننده، راهی برای کاهش اصطکاک و تقویت همزیستی فکری در جامعه‌ی کُردی بیان شود. 

البته برای ورود به بحث، یادآوری چند نکته ضروری است (نکاتی که این تقابل را در فضای مجازی پررنگ نمود): 

1. چند سال پیش از یکی از خواننده‌های مطرح کردستان یک فایل صوتی خصوصی منتشر شد که ما کُردها یارسان هستیم و اجازه نمی‌دهیم اسلام‌گرایی رشد پیدا کند. یکی از ماموستایان شناخته‌شده هم در نماز جمعه این سخنان را رد می‌کند. 

همین باعث شد فضای مجازی و حقیقی متشنج شود و بحث و جدال زیادی در بین جوانان رخ دهد. 

2. دومین جرقه را متعلق به اتفاقات بعد از ۷ اکتبر و جنگ بین اسرائیل و حماس می‌دانم. بعد از این واقعه، جوانان اسلام‌گرا از فلسطین حمایت کردند و جوانان ملی‌گرا به‌شدت به این موضوع حساسیت نشان دادند که چرا دارید از عرب‌ها دفاع می‌کنید؟ ما کُرد هستیم و عرب ربطی به ما ندارد. 

3. سومین جرقه متعلق به روزهای اخیر است. در این چند روز، در یکی از شهرهای کُردنشین یک مراسم مذهبی تحت عنوان حجاب برگزار شد و در این مراسم ۷۰۰ خانم محجبه شرکت نمودند. این بار هم فضای مجازی متشنج شد و جوانان ملی‌گرا و علاقه‌مند به موضوعات ملی‌گرایانه به تخریب و تخطئه‌ی جوانان اسلام‌گرا پرداختند. 

ب)

ریشه‌ی این تقابل‌ و اختلافات چیست؟ 

به نظر این قلم، ریشه‌ی مشکلات به‌وجودآمده، یک خطای معرفت‌شناسی گسترده است که روزبه‌روز دارد دامنه و عمق آن وسیع‌تر می‌شود. 

دوستان عزیز، همان‌گونه که می‌دانیم، کُرد یک هویت فرهنگی است؛ مولفه‌ی ثابتی که در بین تمام کُردزبان‌ها مشترک است. این کاملاً بدیهی است که اگر ما کُردها به یک کهکشان دیگر هم برویم، باز کُرد هستیم و خداوند متعال ما را در این مکان و با این ویژگی‌ها خلق کرده است (و زبان خود را هدیه‌ی الهی می‌دانیم). 

اما اندیشه و باور ما یک امر متغیر است. برخی مسلمان هستند، برخی دیگر مسیحی، عده‌ای یهودی و عده‌ای دیگر خداناباور؛ حتی برخی از ادیان کهن تبعیت می‌نمایند و زرتشتی یا یارسان و... هستند. 


حال خطای معرفت‌شناختی ایجادشده چیست؟ 

عده‌ای از کُردها اندیشه‌ی غیر اسلامی خود را مبنا و معیار «کُرد بودن» قرار داده‌اند و می‌گویند هرکس مانند ما نیندیشد، کُرد نیست! 

در حالی که ما بیان نمودیم کُرد بودن یک امر ثابت است و ارتباطی با اندیشه‌های متغیر ندارد. و همین باعث شده اگر یک مسلمان کُردزبان برای اندیشه‌ی توحیدی خود تبلیغ انجام دهد، بلافاصله از جانب برخی از کُردهای غیرمسلمان مورد حمله قرار گیرد و بگویند تو «دیگری» و حتی «خائن» هستی! 

به بیان علمی‌تر، میان هویت زبانی/فرهنگی (که ذاتی و طبیعی است) با هویت اعتقادی (که اکتسابی و انتخابی است) خلط مبحث صورت پذیرفته است. 

پس نتیجه این است که آنچه برخی از جوانان عزیز ما مطرح می‌کنند، سکولاریت است نه کُردیت؛ چون اگر کُردیت بود باید هر کُردزبانی با هر اندیشه‌ای در آن جای می‌گرفت (چه مسلمان و چه غیرمسلمان). اما آنچه اکنون مشاهده می‌شود این است که: 

سکولاریت به‌جای آنکه یکی از گرایش‌های درون جامعه‌ی کردی باشد، به معیاری برای سنجش «کُرد بودن» تبدیل شده است! 

ج)

برای فهم بهتر ماجرا در نظر داشته باشید که اگر نگاه ما "هویت فرهنگی و زبانی" باشد، باید افراد غیرکُرد را «دیگری» بدانیم؛ یعنی باید عرب، انگلیسی، آلمانی و... را افرادی جدا از خود بدانیم. 

ولی اینکه ما بیاییم هم‌زبان‌های خود را «غیرخودی» بدانیم، این نگاه نژادی/زبانی/هویتی نیست، بلکه یک نگاه ایدئولوژیک است که به‌نام کُرد بودن در حال انتشار است. 

فراموش نفرمایید این‌که اسلام‌گرایان به‌صورت ایدئولوژیک توسط مخالفان‌شان نقد شوند کاملاً طبیعی است، ولی اینکه این نقدها با نام کُرد بودن انجام می‌شود، عجیب می‌نماید. 

د)

به کجا می‌رویم؟

با ادامه‌ی این روند، یک شکاف عمیق فرهنگی ایجاد می‌شود و این «ما»ی مشترک از جامعیت و شمولیت خود خارج می‌گردد. در نتیجه، «اشتراک زبانی و فرهنگی» به‌جای اینکه یک عامل وحدت‌آفرین باشد، به عاملی برای نزاع و درگیری تبدیل خواهد شد؛ همان‌گونه که الان در فضای مجازی چنین وضعیتی ایجاد شده است و هر نشانه‌ای از اسلام، حتی آیات قرآن و احادیث رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، مورد هجوم این افراد قرار می‌گیرد! 

هـ)

راهکار برون‌رفت از وضعیت فوق چیست؟ 

بزرگواران، ما در دنیای مدرن بیش از هرچیز به وحدت و همزیستی نیاز داریم. 

انتظار می‌رود دلسوزان جامعه، اعم از داعیان دینی، معلم‌ها، فعالان مدنی و همه‌ی کسانی که مخاطب‌هایی دارند و می‌توانند جامعه را روشن کنند، نکات زیر را برای برون‌رفت از مشکل ایجادشده اتخاذ نمایند: 

 

1. بازتعریف عبارت «کُرد بودن»

کُرد بودن یک ایدئولوژی سیاسی نیست، بلکه یک واقعیت فرهنگی/تاریخی است و اگر کسی مانند ما فکر نکرد نباید او را مورد تکفیر سیاسی قرار دهیم و بگوییم تو دیگر از ما نیستی! 

بله، یک کُرد اسلام‌گرا در اندیشه با یک کُرد چپ‌گرا تفاوت زیادی دارد، اما در مقوله‌ی زیست در جامعه‌ی کُردی و زبان و فرهنگ منطقه‌ای مانند هم هستند و هیچ‌کدام نمی‌تواند دیگری را از دایره‌ی کُرد بودن خارج نماید. 

 

2. تعاریفی چون «ما» و «آنها» به شیوه‌ی صحیح هدایت شود

افرادی که واقعاً مصلحت جامعه‌ی کُردی را می‌خواهند، مفاهیم «ما» و «آنها» را به محدوده‌ی «اندیشه‌ها» سوق دهند، نه به مقوله‌ی «زبان» و «فرهنگ» و «تاریخ مشترکی» که مردم این دیار با یکدیگر دارند. 

 

3. بازگشت به انسانیت... 

اگر دید ما الهی و دینی است، باید بدانیم همه بندگان خدا هستیم و این نام‌ها (کُرد، عرب، فارس و...) فقط برای شناسایی است، نه معیاری برای برتری داشتن. 

و اگر نگاه ما دینی نیست، باز هم باید به‌صورت انسانی به این قضایا نگاه کنیم و حق اندیشه‌ی متفاوت را برای یکدیگر به رسمیت بشناسیم. 

به هر حال، هم در نگاه دینی و هم در نگاه غیردینی، مبحثی به‌نام کرامت انسان وجود دارد. 

 

4. دشمنی‌ها را به مخالفت فکری تبدیل نماییم

   مخالف بودن با دشمن بودن تفاوت دارد. افکار و جریانات مختلف می‌توانند با یکدیگر مخالفت کنند و در این راستا به‌صورت علمی و تحقیقی با یکدیگر گفت‌وگو نمایند، ولی دشمنی کردن و تخریب نمودن به نفع این جامعه نیست. 

 

لازم به ذکر است:

-بیان این سخنان به این معنا نیست که ما حملات انجام‌شده در مورد اسلام را حق و درست می‌دانیم؛ خیر، بنده مسلمان هستم و آن را برنامه‌ی پاک و معصوم الهی می‌دانم. و همان‌گونه که غیرمسلمانان ما را قبول ندارند، ما هم آن‌ها را قبول نداریم، ولی باید گفت‌وگو نمودن و نقد علمی و محترمانه سرلوحه‌ی کار ما باشد، نه جملات غیر علمی و تحقیرآمیز. 

و در نهایت، این نقدها باید در سرزمین اندیشه‌ها و افکار انجام شود، نه در وادی سرزمینی که هویت فرهنگی و تاریخی کُردهای اسلام‌گرا نیز می‌باشد و طبق آنچه بیان شد در این زمینه، غیرمسلمانان هیچ برتری بر اسلام‌گرایان ندارند. 

-همچنین، بیان این سخنان به هیچ عنوان به این معنا نیست که بنده نسبت به زبان، فرهنگ و هویت خود بی‌تفاوت هستم. اصلاً بی‌تفاوتی نسبت به این مقوله، پشت کردن به خلقت و تدبیر الهی است؛ وقتی خداوند متعال بندگان کُردزبان را آفریده، این به معنای توجه ویژه به آنان است وگرنه اصلاً آن‌ها را خلق نمی‌کرد. 

ولی موضوع اینجاست که آیا اگر بنده با شیوه‌ای مومنانه و مسلمانانه در پی پاسداشت زبان و هویت خود باشم، دوستانی که چون بنده نمی‌اندیشند، من را به رسمیت می‌شناسند؟ آیا اگر از مسیر دیگری در این وادی حرکت نمایم، مورد تکریم کُردهای غیرمسلمان قرار خواهم گرفت؟ 

بازخوانی متن فوق می‌تواند پاسخ این پرسش‌ها را روشن سازد... 

 

* دانشجوی دکترای فلسفه دین، نویسنده و پژوهشگر اسلامی/تلگرام: shobahat99