تأثیر تربیت اسلامی در شکل‌دهی جوانان چیست؟

«شما زنده‌ترین تجلی تربیت اسلامی هستید؛ همان نیرویی که از ویرانه‌های انسانی، جوانانی نیرومند، مقاوم، مبارز و مؤمن می‌سازد، جوانانی که جان خویش را در راه خداوند نهادند. شما معنای زنده این تربیت هستید، حقیقتی که خداوند بر زمین به ودیعه نهاده است، چراکه مسلمان حقیقی، انعکاس کلام الهی است.

بیایید بیست سال به عقب بازگردیم؛ به روزگاری که جوانان در سرگردانی و بی‌هدفی فرو رفته بودند.

 من شاهد نسلی بودم که در سال ۱۹۲۰، به جای عزت و سربلندی، خود را در ظواهر فناپذیر غرق کرده بود. اما اسلام، از میان این ویرانه‌های انسانی، قهرمانانی برانگیخت، و آن قهرمانان، شما هستید.»

«تربیت اسلامی توانست نسلی را برانگیزد که دیگر در برابر ایمان خود سرافکنده نیست، نسلی که با افتخار به باورهایش پایبند است، برخلاف گذشتگانی که در سایه‌های تردید و تحمیل‌های بیگانه زیسته بودند. این تربیت، نه در هیاهوی سخنان، بلکه در حقیقت زنده و جاری خود، تمامی رشته‌های ناپایدار استعمار را گسست و در یک جمله‌ی جاودان، تمام دست‌رنج دیرینه‌ی سلطه‌گران را نابود ساخت. آن هنگام، خطاب به دنلوب، پیام آزادی و عزت را چنین اعلام کرد: « از این لحظه، دیگر نخواهید توانست ما را به زنجیر بکشید.»

« در بررسی تأثیر تربیت اسلامی در میان « اخوان‌المسلمین»  بر ساختن نسل جدید و تحول اقشار دانشجویی و جوانان، شهادتی ارزشمند از مورخ برجسته، دکتر احمد شلبی – رحمت خدا بر او باد – نویسنده‌ی دایرةالمعارف تاریخ اسلامی، نقل می‌شود. این سخن نه صرفاً از زبان یک تاریخ‌نگار، بلکه از سوی یک شاهد زنده و متخصص بیان شده است؛ کسی که نه‌تنها از دانش عمیق تاریخی برخوردار است، بلکه با نگاه دقیق یک ناظر، تحولات اجتماعی را از نزدیک لمس کرده و با واقعیت‌های جامعه زیسته است.»

« این جماعت تأثیری عمیق و گسترده در زندگی نسل‌ها داشته است؛ از کودکان گرفته تا جوانان و مردان. آنان نه‌تنها اخلاق اسلامی را در دل میلیون‌ها نفر نهادینه کردند، بلکه پیوستن به اسلام را به افتخاری تبدیل کردند که بسیاری با سربلندی از آن یاد می‌کنند.

این تربیت نیروهایی را به دفاتر، کارخانه‌ها و مشاغل فرستاد که خدا را می‌شناسند، از او پروا دارند، با جدیت کار می‌کنند، نیازی به نظارت دیگران ندارند و از هرگونه شبهه و انحراف به دور هستند. نام « اخوان‌المسلمین» به نشانه‌ای از پاکدامنی، دوری از رشوه، وفاداری به وظایف و تعهد اخلاقی بدل گشته است.

هرگاه مردی را ببینی که این صفات در او آشکار است، بدان که او از کسانی است که روزی در این مکتب رشد کرده و تحت تأثیر این تربیت قرار گرفته است.»  (موسوعة التاريخ الإسلامي: ج 9)

 

ویژگیهای تربیت جماعت اسلامی

«سیدقطب، مجموعه‌ای از ویژگی‌های بنیادین را مطرح می‌کند که باید در برنامه‌ی تربیتی جماعت مسلمان وجود داشته باشد؛ ویژگی‌هایی که هم‌سو با ماهیت تربیت اسلامی هستند و در عین حال، با مسئولیت‌های بزرگ این جماعت نیز هماهنگی دارند.

برنامه‌ی تربیتی‌ای که جماعت مسلمان بر اساس آن رشد می‌کند، جامع و همه‌جانبه است، برنامه‌ای که نه‌تنها باورهای ایمانی را در دل افراد تثبیت می‌کند، بلکه آنان را از انحرافات فکری و عقیدتی موجود در جامعه دور ساخته و در مسیر رشد معنوی و اخلاقی هدایت می‌کند.»

« تربیت الهی جماعت مسلمان، نیرویی زنده و جاری در متن زندگی اجتماعی است؛ جریانی که با زدودن سنت‌های جاهلی، نهال اخلاق، آداب و فضیلت را در جان افراد می‌نشاند. این تربیت، دل‌ها را از پریشانی و بی‌هویتی می‌رهاند، احساسات و عواطف را پالایش می‌کند و روح انسان را به سوی تعالی هدایت می‌نماید.

همان‌گونه که سیدقطب شهید تأکید می‌کند، تربیت اسلامی نباید از واقعیت‌های جامعه و تحولات زمانه فاصله بگیرد؛ بلکه باید در متن زندگی حضور داشته باشد، با چالش‌ها روبه‌رو شود و در مسیر اصلاح و پیشرفت گام بردارد. تنها «عزلت شعوری» است که افراد را از انحرافات فکری و لغزش‌های عقیدتی دور نگه می‌دارد، تا ایمانشان پاک و مسیرشان روشن باقی بماند.» 

« هرگاه تربیت جماعت اسلامی با واقعیت‌های جامعه پیوند خورده و با تحولات آن همگام باشد، پویایی و نوسازی در آن امری ناگزیر خواهد بود.

این تربیت باید همواره زنده، متحول و پاسخ‌گو به نیازهای زمانه باشد تا بتواند در قلب جامعه نفوذ کند، با تغییرات اجتماعی و فرهنگی سازگار شود و نسلی آگاه، پویا و تأثیرگذار را پرورش دهد. تنها در این صورت است که می‌تواند با روحی سرشار از حیات، رسالت خود را به بهترین شکل ادا کند و چراغ راه هدایت و تعالی باشد.»

«طبیعت انسان همواره در معرض ضعف، حرص، بخل، کوتاهی و خشم قرار دارد، صفات و چالش‌هایی که حتی با بالاترین درجات ایمان و تربیت، همچنان نیازمند پالایش و مراقبت هستند.

از این‌رو، جماعت مسلمان به تربیتی دائمی و پیوسته نیاز دارد؛ تربیتی که روح را زنده نگه دارد، ایمان را تازه کند و قلب را از آلودگی‌های درونی پاک سازد. این مسیر مداوم، فرد را در جریان اصلاح و رشد نگاه می‌دارد و او را به سوی تعالی و استواری در مسیر حق هدایت می‌کند.»

 

اهداف تربیت جماعت اسلامی

«سید قطب، دو هدف اساسی را برای تربیت جماعت مسلمان ترسیم می‌کند. نخست، آماده‌سازی این جماعت برای ایفای نقش تربیتی در ساختن فرد مسلمان—فردی که در خلأ رشد نمی‌کند، بلکه در آغوش جماعت پرورش می‌یابد. این تربیت، ریشه در اجتماع دارد و با پیوندهای زنده‌ی انسانی معنا پیدا می‌کند.

فرد مسلمان، در دل جامعه می‌زیَد؛ تأثیر می‌پذیرد و تأثیر می‌گذارد. نیازهایش با ضرباهنگ زندگی اجتماعی گره خورده‌اند و شخصیتش در تعامل با این محیط شکل می‌گیرد.

هدف دوم، ساختن و محافظت از خانه‌ی مسلمان است، چراکه این خانه پناهگاهی مقدس است؛ قلعه‌ای که در آن، مرد و زن مسلمان در آرامش معنوی زیست می‌کنند. این خانه، سنگری در برابر هجمه‌ی فساد و ظلم است، و نباید به دست نیروهای انحراف و تباهی فرو بریزد.

تربیت اسلامی، نه‌تنها فرد را می‌سازد، بلکه بنیان‌های جامعه را حفظ کرده و مسیر رشد معنوی را هموار می‌سازد.»

«حفظ خانه‌ی مسلمان در پاکی و تعهد، سنگ بنای تربیت نسل آینده است؛ پناهگاهی که در آن، ارزش‌ها شکل می‌گیرند و روح‌ها در مسیر حقیقت رشد می‌کنند. هنگامی که جماعت مسلمان مسئولیت مراقبت از این خانه را بر عهده می‌گیرد، پیوندی ژرف از همبستگی، تعاون و تکامل میان نهادهای تربیتی پدیدار می‌شود—نهادی که رسالتش، پرورش نسل آگاه و متعهد است.

اما رسالت والاتر این تربیت، همان‌گونه که سید قطب اشاره می‌کند، آماده‌سازی جماعت مسلمان برای رهبری بشر است، رهبری‌ای که باید خردمندانه و با بصیرت، انسان را از ضعف‌ها، لغزش‌ها، تمایلات نفسانی و انحرافاتش عبور دهد، و او را به سوی رشد، عدالت و کمال هدایت کند. این رهبری، نه‌تنها هدایتگر، بلکه پویا، فعال و تحول‌آفرین خواهد بود؛ مشعلی فروزان که مسیر جامعه را به سوی نور، آگاهی و حقیقت روشن می‌سازد.»

«سید قطب، با صراحت از این هدف پرده برمی‌دارد و تأکید می‌کند که قرآن برای ساختن امتی آمده است—امتی که نظامی استوار را بنا کند، به شرق و غرب عالم پیام هدایت را برساند، و بشریت را بر اساس راهی کامل تعلیم دهد.

برای آنکه جماعت مسلمان بتواند رسالت هدایت را بر عهده گیرد، باید در تربیت خود ممتاز و برتر باشد—تربیتی که اصالتش را از کتاب خدا می‌گیرد، و از سرچشمه‌ی وحی سیراب می‌شود. قرآن نه‌تنها کتاب دانش، بلکه منبع زنده‌ی تربیت، نور هدایت و مشعل راه انسان‌هاست.

اما این مسیر نیازمند مربی‌ای است که خود، آیینه‌ی تربیت اسلامی باشد؛ فردی نرم‌خو، متواضع و مهربان که در جان و دل شاگردانش نفوذ کند و آنان را با عشق و اخلاص، در مسیر رشد و اصلاح راهنمایی نماید

«سید قطب، چشم‌اندازی تازه را ترسیم می‌کند، مفهومی که می‌توان آن را «تربیت جهانی» نامید، در برابر « مفهوم جهانی‌سازی روندهای تربیتی» که امروزه با شدت تبلیغ می‌شود.

گویی او می‌خواهد بگوید که نظام تربیتی اسلامی، نه‌تنها سزاوار گسترش است، بلکه راه حقیقی تعالی بشر را در خود دارد؛ زیرا با فطرت انسانی سازگار است، روح را به سوی رشد هدایت می‌کند و سرچشمه‌ی هدایت، سعادت، تمدن و شکوفایی فرد و جامعه است. این تربیت، نه‌تنها انسان را از انحرافات دور می‌سازد، بلکه او را در مسیر کمال و پیشرفت جهانی قرار می‌دهد.»

چنان‌که از آیه‌ی کریمه‌ی الهی برداشت می‌شود

«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ » (الأنبياء،: 107) .

« ما تو را نفرستادیم مگر به‌عنوان رحمتی برای جهانیان.»

از این آیه می‌توان فهمید که پیام اسلام، نه‌تنها برای یک قوم یا منطقه خاص، بلکه برای تمام بشریت فرستاده شده است، پیامی که راهنمایی، هدایت، سعادت و رشد انسان را در همه ابعاد زندگی تضمین می‌کند.

این مفهوم، ارتباط مستقیمی با تربیت اسلامی جهانی دارد که سید قطب شهید از آن سخن می‌گوید؛ تربیتی که برخاسته از کتاب خدا و مبتنی بر فطرت انسانی است، بنابراین هیچ تناقضی با طبیعت بشر ندارد و تمامی عوامل رشد، هدایت و پیشرفت را در خود جای داده است.

اسلام، نظامی تربیتی را ارائه می‌دهد که هم فرد را اصلاح می‌کند و هم جامعه را به سوی عدالت، تعالی و سعادت حقیقی هدایت می‌کند، و این همان رحمتی است که خداوند وعده داده است.

و در قرآن کریم آمده است:

«أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ » (يونس، آية : 35) .

 «پس آیا کسی که به‌سوی حق هدایت می‌کند، سزاوارتر به پیروی است، یا کسی که خود هدایت نمی‌یابد مگر آنکه هدایت شود؟ پس شما را چه شده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟»

این آیه تأکید دارد که رهبر و مربی باید خود در مسیر حق باشد، تا بتواند دیگران را به هدایت برساند. این نکته، کاملاً با دیدگاه سید قطب شهید درباره‌ی تربیت اسلامی جهانی هماهنگ است—زیرا اسلام، هدایتگری است که خود در حق استوار است و انسان را به سوی سعادت حقیقی رهنمون می‌شود.

این آیه، معیارهای هدایت و پیروی را روشن می‌سازد و دعوتی است به تعقل در انتخاب رهبران و مربیان، تا انسان در مسیر حق باقی بماند و از انحرافات دور شود.

منبع: كتاب معالم الفكر التربوي عند سيد قطبد. محمود خليل أبو دوف ، أستاذ أصول التربية المشارك - 1423هـ  ــ 2002 م)