طبق تعالیم اسلامی، ملاک نهایی در سنجش افراد سرانجام آنهاست و بسیار محتمل است فردی که در زمان حال و با نظر به گذشته، آدمیفاسدالاخلاق به نظر آید در آینده و در پایان عمر خویش توبهکار شود و رو به صلاح و راستی آرد و از اینرو که ما علم غیب نداریم و از آینده بیخبریم نمیتوانیم راجع به نهایت و فرجام کار او داوری کنیم. ضمن اینکه عاقبت و فرجام کار ما نیز، از غیبیات است
در بخش پیشین برای خوانندگان محترم روشن شد که موضوع اختلافی استقلال سنت، ارتباطی به حجیت سنت یا عدم آن ندارد، زیرا سنت نبوی طبق آیات قرآن، برای هر مرد و زن مسلمان، حجتی شرعی و حقیقی است و فرد مؤمن حق ندارد در حجیت سنتهایی که به طور قطعی از رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ ثابت شده است، تردید نماید، البته پس از اینکه آنها را مطابق با قرآن یا زیرمجموعهی آن ببیند
کسی که آثار اسلامی را بخواند بسا به ذهنش خطور میکند که تفکر، تدبر، تذکر و تعقّلی که انسان به سویش فراخوانده شده است، صرفاً برای تزکیهی نفس، آراسته شدن به تقوا، پارسایی در دنیا و رویآوری به آخرت است و در همین موارد محدود میگردد. بویژه اگر کتابهای ابوحامد غزالی، حارث محاسبی، ابن قیم جوزی و امثالشان مورد مطالعه قرار گیرد. ولی باید توجه داشت که ضرورتاً چنین نیست و حتی این علما نگفتهاند
یک. میگویند: ذکر نشدن کیفر دنیوی برای مرتد در قرآن، مانع عمل به آن نیست، چون سنت صحیح نبوی از مجازات مرتد سخن گفته است. معروف است که سنت نبوی گاهی موافق موضوعات مذکور در قرآن است، و گاهی در شرح و توضیح مجملات آن است. در پارهای أوقات اشکالات ذهنی مسلمانان را توضیح میدهد و گاهی هم مطلق قرآن را مقید کرده یا عام آن را تخصیص میدهد. در عین حال که سنت میتواند بنیانگذار یا ایجادکننده حکمی باشد که در قرآن نیامده
یکی از عوامل واپسگرایی امت اسلامی، نادیده انگاشتن تاریخ و بیخبری از بزرگان و قهرمانان و عظمت خویش است. همگی باید بدانیم که تنها امتهای زنده و پویا به زندگی بزرگمردان و قهرمانان خود اهمیت میدهند و از دانش، کردار و روششان نور میگیرند تا در تاریکیها و تونلهای نادانی، عقبماندگی، تندروی و بیسوادی فرهنگی و دینی آنان را راه نماید.
امام شاطبی در کتاب «الموافقات» در بحث دلیل دوم (سنت مطهر نبوی)، مسائل گوناگونی را ارائه میدهد و در سومین مسأله به این نکته اشاره میکند که سنت در معنا و مفهوم به کتاب باز میگردد، زیرا مجمل کتاب را توضیح میدهد، مشکل آن را تبیین مینماید و اختصارش را تشریح میکند. «بدین سبب که سنت، بیان کتاب است». این نکته از آیهی۱۴نحل برمیآید: «... وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ». (ذکر را به سویت فروفرستادیم تا برای مردم بیان کنی آنچه را به سویشان نازل گردیده است و تا شاید بیندیشند).
گزارشهای رسیده از درون جماعت اخوان المسلمین حاکی است که اختلاف کنونی در میان رهبران این جنبش، اختلافی عمیق پیرامون رویکردها و استراتژی جماعت نیست؛ که پیرامون پارهای از امور تشکیلاتی و اختلافات اداری و شیوهی کار سازمانی است. بسا این، امید افراد زیادی را که مشتاق بودند بحران فعلی، باعث ایجاد بازسازی و احیای کامل جماعت گردد، به شدت بر باد دهد.
مولانا میگوید ما گاهی با ناخنهای فکر، روی روح و روانمان زخم و خراش ایجاد میکنیم. گاهی انرژی خود را مصروف گشودن گرههایی میکنیم که بر کیسههایی تهی بسته شده است و افکار پراکنده به این میمانند که روی آینه چیزی بنویسیم و صفای آن را مخدوش کنیم. در مثنوی با این مقدمه از مولانا آمده است:
دانشورانی در جهان اسلام، بسیار تلاش کردهاند میان ناسیونالیسم و دین (بهخصوص اسلام) پیوندی ایجابی و اعتباری ایجاد کنند اما این کار چنان دشوار و ناشدنی است که همه آنان را در این تلاش آرزومندانه ناکام کرده است. بهنوشته حمید عنایت، این تلاش بهخصوص برای پیوند اسلام با ناسیونالیسم ایرانی، دشواریهای مضاعف دارد. (عنایت، ۱۳۶۵: ۲۱۹)
حقیقت این است که اسلام هیچ اعتباری به ناسیونالیسم نمیدهد. در حالی که ارزش انسان در نظام قرآنی، با محک «تقوی» سنجیده میشود
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل