نویسنده: سلمان ایرانی
مقدمه:
سال 1380 با عدهای از دوستان تصمیم گرفتیم برای حضور در نمایشگاه بینالمللی تهران راهی شویم به فرودگاه رفتیم اما به دلیل کثرت جمعیت و نبود بلیط موفق نشدیم با هواپیما راهی شویم - مسافت ارومیه تهران با اتوبوس 13 -14 طول میکشید - اما به قول حافظ - « شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد. » برگشتیم. به هر حال عزم جزم بود و با اتوبوس رفتیم.
نویسنده: هاشم آقاجری
مقدمه: روشنفکری دینی، گفتمان و جنبشی است که از یکسو، به سبب خصلت روشنفکری خود، از دینداران سنتگرا متمایز میشود و از سوی دیگر، به دلیل اتصاف به صفت دینی از روشنفکران غیر دینی یا دینستیز جدا میگردد. از همینروست که روشنفکری دینی ذات و گوهر ویژهی خویش را در موضع انتقادی که در قبال سنت و مدرنیته دارد، باز مییابد و باز مینماید، به گونهای که میتوان در یک سنخشناسی سهگانه از مقوله روشنفکری یا روشنفکران، آنان را به عنوان روشنفکران فرامدرن، در کنار روشنفکری مدرن و روشنفکری پسامدرن(Post Modern) طبقه بندی کرد.
حقیقت قدسی از ورای سکوت میتراود. قرآن در بیان داستان زندگی زکریا سکوت را نشانه ای از سوی خداوند میشمارد: «قَالَ رَبِّ اجْعَل لِی آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیَالٍ سَوِیّاً (10) فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنْ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیّاً»(مریم، ۱۰-۱۱).
نویسنده: مهدی حجت
ابوزید بر این باور است که مسأله رویاروی ما باید این باشد که چگونه از اصول سازندهی میراث ما و عوامل مؤثر در حرکت و رشد آن تا زمان خود درک علمی پیدا کنیم. میراث نیز از نظر او مجموعهی متونی است که هر لحظه با قرائتی تازه معنایش روشن میشود و هر قرائت جدید کوششی است برای بازسازی تفسیر گذشته بر مبنای حال. او کوشیده است مباحث رایج علوم قرآنی را از منظری تازه و با نگرش و ذهنیت امروزی ببیند. به عبارت دیگر قرائتی تازه از آنها به دست دهد. او با به کارگیری دانشهای زبانشناختی، نشانهشناختی و هرمنوتیکی به سراغ فهم قرآن میرود.
مقدمه:
کمتر کسی است با تفکر کلامی معتزله آشنایی نداشته باشد؛ نامی که در حوزهی علوم و معارف اسلامی شهرت دارد و بـه فرقهی کلامی اطلاق میشود که ویژگی عمدهی آنان به کارگیری عقل در تفسیر آموزههای کلامی و الهیاتی است معتزلیان به رهبری کسانی چون حسن بصری و اندیشمندانی چون جاحظ، قاضی عبدالجبار و دیگران و به دنبال حوادث سیاسی ـ اجتماعی و اندیشههای جدیدی که در جامعهی نوپای اسلامی پدید آمده بود در تاریخ اسلام ظهور کردند.
۱. پرسش اصلی من در این نوشتار این است:
آیا مسلمانی و سکولاریسم با یکدیگر قابل جمع است؟ آیا فرد میتواند هم مسلمان باشد و هم به نحو سازگاری به اقتضائات سکولاریسم پایبند باشد؟
در حدّی که من درمییابم یکی از مهمترین پیششرطهای تحقق سکولاریسم، التزام به فضیلتی است که میتوان آن را «رواداری بر مبنای احترام متقابل» نامید. اگر این ادعا درست باشد، در آن صورت پاسخ پرسش اوّل تاحدّ زیادی در گرو پرسش دیگری خواهد بود:
آیا یک مسلمان از آن حیث که مسلمان است میتواند فضیلت «رواداری بر مبنای احترام متقابل» را به رسمیت بشناسد؟
نویسنده: محمد مجتهدشبستری
در مقالات پیشین، همواره بر تحلیل فهم مشترک مؤمن و غیرمؤمن از متن قرآن تکیه نمودهام. در آنها استدلال کردهام که این فهم بدون مفروض بودن یک گوینده انسانی برای این متن ممکن نیست. منظور از این فهم مشترک این نیست که مؤمنان و غیرمؤمنان «فهم واحد» از متن قرآن داشتهاند آشکار است که چنین فهم واحد وجود ندارد. مقصود من از این فهم، در واقع آن انواع فهمیدن است که مؤمن و غیرمؤمن مشترکاْ به آنها روی میآورند گر چه محصولات فهمیدنهای آنها متفاوت است. در این نوشته انواع فهمیدنها را با تحلیل واژه فهمیدن توضیح میدهم، سپس به تکمیل استدلالهای پیشین خود میپردازم.
تربیت، ساختن برای آینده است، نه تقلید از گذشته٭
نویسنده: محمد مجتهد شبستری
زنان کشورهای مسلمان مشکلات حقوقی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی دارند. بیش از صد سال است که زنان جهان اسلام به این مسأله آگاه شدهاند و نهضتهایی هم در این ارتباط به وجود آمده است. من پایه اصلی این محرومیتها و مشکلات را بیش از هر چیز، در فلسفه تعلیم و تربیت رایج در جهان اسلام میدانم. در این جهان، بنیاد تعلیم و تربیت آن است که دختر باید دختر تربیت شود و پسر، پسر. یک دختر باید طوری تربیت شود که در آینده یک زن باشد، با همه بار معنایی و مفهومی که واژه «زن» در این جوامع دارد.
از نقطهای آغاز میکنم که به زعم این قلم لبّ لباب اندیشه ملکیان است. ابتدا سخنی از وی نقل میکنم و سپس تأویلی از آن را در ادامه بسط میدهم و فیالنّهایه نکاتی پیرامون اندیشهی وی طرح کنم. بدیهی است که نگارنده، تنها فهم خود را از کلام ملکیان بیان میدارد و مدافع و متنقد همین فهم خواهد بود نه شخص ملکیان و یا تصورات حقیقی وی.
نویسنده: رضا علیجانی
1- برخورد «وجودی» (یعنی برخورد با شاکله عام و فراگیر وجود و شخصیت افراد اعم از ذهن، زبان، احساس، رفتار، موقعیت و... ) برتر، کاملتر و دقیقتر از برخورد «تحلیلی» ذهنی (یعنی صرفاً بررسی ذهن، دانش و گفتههای افراد) است. بر این اساس بابک احمدی برای من فردی مهربان، اهل تسامح، ساده گیر، اهل اندیشه و معرفت، عمیق، دلسوز و مسئول است؛ روشنفکری از جنس سارتر (نه آرون، وبر و... ) که دوست دارد بر طراز اندیشهاش زندگی کند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل