إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

دین و اندیشه

  • رنج و ستیز

    21 اسفند 1392

    آدمی پای بر جهان نهاد. با محکم نمودن جا پای خویش بر کره‌ی خاکی در ثبت و ضبط قلمرو بر هر چیزی نامی نهاد. نام نهادن بر جاندار و بی‌جان، حایل میان ماهیت موجود و ظواهر گشت و از این پس هر موجودی با نام خویش شناخته شد. اما آیا نام و اسامی و تقسیم‌بندی و طبقه‌بندی آن‌ها پایان حرف و حدیث در این باب است؟ یا نامگذاری اساساً منشأ پاره‌ای آفات درونی و اجتماعی است که نیاز به توجه دارد.

  • مقدمه:

    هربرت بلومر (H.Blumer) یکی از اندیشمندان علوم اجتماعی، جنبش اجتماعی یا حرکت اجتماعی را این‌گونه تعریف می‌کند:

    «یک نهضت اجتماعی، کوششی است جمعی جهت دگرگون سازی حوزه یا جزئی مشخص از روابط مستقر در یک جامعه و یا به منظور پدید آوردن تغییری بزرگ و هدایت نشده در روابط اجتماعی با مشارکت ( در مواردی نیز نا‌آگاه)گروه بسیاری از افراد»(ساروخانی، 772:1380).

    با تکیه بر این تعریف، شاید بتوان فعالیت زنان در چند سده‌ی اخیر را «جنبش زنان» نامید؛ هرچند که ارائه‌ی تعریفی واحد از این مفهوم کار ساده‌ای نیست.

  • دوره اخلاق کاربردی در هفت 7 جلسه توسط استاد ملکیان سخنرانی شده است. من سه بار به طور کامل گوش داده ام و در یادداشت های زیر تنظیم کرده ام. اگرچه سعی کرده ام برای انسجام بخشی بیشتر به مطالب قسمتهایی را پس و پیش کنم اما تمام تلاشم بر این بوده که به محتوای سخنرانی استاد پایبند باشم.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • سکولاریسم شامل اقداماتی اجرایی برای بازگرداندن وحدت به جامعه‌ای بود که در اثر درگیری‌های مذهبی از هم گسیخته بود. این‌جا سؤالی مطرح می‌شود و آن اینکه آیا ما هم‌اکنون به سکولاریسم به عنوان راه‌حل‌های اجرایی نیازمندیم؟ چه بسا مهم‌ترین ایده‌ی سکولاریسم و چکیده‌ی این اقدامات، ایده‌ی بی‌طرفی حکومت در قبال مذاهب و ادیان و عدم دخالت در معتقدات مردم است. زمینه‌ی کاری حکومت گسترده است اما دین مجال خاصی دارد. در تعریف عملی سکولاریسم تا این‌جا توافق وجود دارد با اینکه ارتباط آن با دین مورد اختلاف است. 

  • حضور مستقیم پیامبر اکرم-صلّی الله‌ علیه‌ وسلّم- در میان صحابه-رضی‌الله‌ عنهم- و نظارت دقیق و کنترل حوادث از نزدیک به رهبری ایشان، سبب شد که تعریف دین و فلسفه‌ی آن و شأن نزول آیات به طور صحیح در اختیار مردم قرار گیرند و انشقاق و اختلافات در خصوص دین، از وسعت بسیار کمتری برخوردار باشند. اگر مشکل و معمایی برای عموم و یا اصحاب ایده پیش می‌آمد

  • برای رسیدن به فهمی عمیق از یک علم و تنوع بخشیدن به آن و کاربردی کردن در ابعاد دیگر می‌توان از روابط ظریفی که در بین علوم وجود دارد، استفاده کرد و از وجه تشابه آن علوم با دیگر علوم به تعبیری زیباتر رسید و در پیشبرد اهداف از آن بهره مند شد. این گفتار گامی است در جهت تطبیق یک قاعده‌ی فقهی با یک قاعده‌ی تربیتی و بسط دادن آن در تمامی ابعاد حیات شخصیت.

     بحث از حیات است که در واقع حد و حدودی برای آن قابل تصور نیست، شخصیت انسان هم همین‌گونه است

  • مسئله آزادی، مسئله‌ای است که پیشینه آن به افلاطون و ارسطو می‌رسد، کسانی که برای اولین بار علم سیاست را پایه‌گذاری کردند، بعد از آن علم سیاست، در دوره قرون وسطا دچار انحطاط شد، یا اگر به آن پرداخته شد در سیاق دین به آن توجه می‌شد، در دوره جدید این ماکیاولی بود که نگاهی جدید به سیاست انداخت و سیاست را از اخلاق و دین جدا کرد.

  • «گر بدین سان زیست باید پست

    من چه بی‌شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم

    بر بلندِ کاج ِ خشک ِ کوچه‌ی بن‌بست

    گر بدین سان زیست باید پاک

    من چه ناپاک‌ام اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه

    یادگاری جاودانه بر تراز ِ بی‌بقای خاک.» [احمد شاملو]

    مدتی است که تأمل در فیلم «هانا آرِنت» یکی از دل‌مشغولی‌های من شده است. این فیلم به گفته‌ی منتقدان بهترین فیلم در بیان ارزش تفکر و اندیشیدن است.

  •  مقدمه: 

    فشار روانی: یعنی پاره‌پاره شدن بدن بر اثر فشارهای وارده بر آن. فشار روانی در روان‌شناسی، پاسخ شخص به عوامل فشارآور و شرایط و وقایع تهدید کننده‌ای است که توان کنار آمدن او را محدود می‌کنند. 

     کلمه فشار روانی از کلمه فشار (stress) در فیزیک گرفته شده‌است. با این فرض که انسان‌ها شبیه اشیاء، مثلاً شبیه فلزات هستند و در برابر نیروهای متوسط بیرونی مقاومت می‌کنند

  • چندی پیش در گفت‌وگویی که با «مهرنامه» انجام داده بودید صحبت از مراحل پنجگانه حیات فکری خود کرده بودید. که این مراحل به ترتیب شامل: بنیادگرایی اسلام، سنت‌گرایی اسلامی، تجددگرایی اسلامی یا همان روشن‌فکری دینی، اگزیستانسیالیسم الهی و عقلانیت و معنویت. در نظر دارم بیشتر در خصوص مرزهای میان مرحله سوم و پنجم یعنی روشنفکری دینی و مرحله‌ای که الان در آن به سر می‌برید یعنی عقلانیت و معنویت پرسش کنم. برای بسیاری از اهل نظر همچنان این گره فکری وجود دارد که این دو با توجه به برخی شباهت‌هایی که با هم دارند در طول یکدیگرند و یا در عرض هم تعریف می‌شوند؟ و یا اینکه اصلا عقلانیت و معنویت حاصل نمی‌شود مگر با عبور از روشنفکری دینی؟

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان