مدّتی است که به همّت پایگاه اینترنتی جماعت دعوت و اصلاح ایران و با بهر‌ه‌‌گیری از نظرات اندیشمندان مسلمان، مباحثی در زمینه‌ی علم کلام و نظریه‌های ارائه شده در حوزه‌ی دین‌پژوهی به اطلاع بازدیدکنندگان ‌می‌رسد و تا حدودی ذهن مخاطبان را آماده‌ی نقد و به چالش کشیدن این مباحث نموده است و بدین خاطر از گردانندگان این سایت تشکّر و قدردانی نموده و برای اندیشمندان نظریه‌پرداز هم موفّقیت آرزومندیم. 
داغ کردن تنور افکار و اندیشه‌های کلامی در متون و منابع دینی کاری گرانقدر و ارزشمند است و از آن زمان که علم کلام به شکل کنونی درآمده خدمات زیادی به توسعه شناخت ادیان و نحوه‌ی تعامل دینداران با هم نموده است و حداقل کار آن فرونشاندن تعصبات و دلبستگی‌های افراطی به یک نگرش یا یک عقیده بوده است. علم کلام از زمان ورود به مباحث دینی در اسلام دچار پستی و بلندیهای زیادی شده و افراد زیادی در آن قلم‌فرسائی کرد‌ه‌‌اند و برخی از بزرگان دین اسلام مدتهای مدیدی داعیه‌دار و مروج بحثهای کلامی در قلمرو دین بوده‌اند ولی بنابه انقلابات درونی و رسیدن به درجاتی از کمال علمی و ایمانی دست از این مباحث بی‌حاصل، برداشته و روی به اصول موجود در متون و منابع دینی آورده و گاهی هم بر مدت زمان سپری کرده در آن وادیها افسوس خورده و خود را عقب‌مانده از قافله ایمان دانسته‌اند. در چند سال اخیر اندیشمندانی در دنیای اسلام با بهره‌گیری از آراء قدیم و جدید متکلمان( مسلمان و غیر مسلمان) اندیشه‌های نوئی را وارد مباحث دین‌شناسی کرده و برای نحوه‌ی تعامل و استفاده از دین در حوزه‌های عملی و فکری دینداران نسخه‌هائی ارائه نموده و تا حدودی خواسته‌اند پایگاههای متعصبان و مقلدان عامی را مورد هجوم قرار داده و مقداری از تعصبات و دگم‌اندیشی آنان بکاهند( البته به زعم خودشان) و البته گاهی ندانسته هم برای خود و هم برای مخاطبانشان مشکلاتی را ایجاد نموده‌اند که آنهم ناشی از گستردگی وسایل ارتباط جمعی و سهل‌الوصول بودن آراء و نظرات افراد در سطح وسیع جامعه و برداشتهای سطحی و ناپخته از مباحث نظری محققان و اندیشمندان بوده است که برای جلوگیری از این سوء برداشتها بجز نقد و بررسی آراء ارائه شده نمی‌توان کاری انجام داد . 
یکی از مقالاتی که تا حدودی مربوط به حوزه‌ی دین و دین‌پژوهی است مقاله‌ی آقای آدم غلامی تحت عنوان«گذری بر اندیشه دین اقلی و اکثری» است که در سطح وسیعی مورد مطالعه و بازخوانی قرار گرفته و نقدها و نظرهای زیادی در باره آن شده و خواهد شد. بعد از مطالعه‌ی دقیق مشخص گردید که این مقاله به گونه‌ای تفسیر آراء و نظرات آقای دکتر سروش در زمینه‌ی دین و دین‌پژوهی بخصوص آراء ایشان در مقالاتی از جمله «فربه تر از ایدئولوژی» و «صراطهای مستقیم» است که مؤلف محترم خواسته‌اند آراء ایشان را به‌گونه‌ای بومی و ملی کرده و از آن مستمسکی برای نقد آراء موجود در رابطه با دین و انتظاراتی که از آن ‌می‌رود بدست دهد که در برخی جاها نیکو سخن رانده است ولی گاهی عمداً یا سهواً از مسیری که یک مقاله‌ی تحقیقی باید داشته باشد خارج شده و به خیلی از اصول ثابت دین اسلام جفا و بی‌مهری کرده و به نوعی اقامه‌ی دعوا و صدور حکم بر علیه دین اسلام کرده است و به طریقی خاطر دینداران و مؤمنان به این اصول را مکدر نموده است و آنگونه که در قسمت ارائه‌ی نظرات مشخص بود که فقط عده‌ی معدودی با نظرات ایشان موافقت کرده و خیلی‌ها موضع‌گیریهای تندی در قبال این نظرات اتخاذ کرده‌اند. ولی می‌توان به برکت آزادی نقد و نظر در دنیای امروز آراء ارائه شده را به نقد کشیده و نقاط ضعف و قوت آنها مشخص نمود. لذا در این مقاله با اذعان به توانائی آقای غلامی در طرح موضوع و دعوت به نقد نظرات خویش سعی شده مقداری از کاستیهای موجود در سخنان ایشان را خدمت خوانندگان محترم ارائه گردد تا به قول معروف تنور بحثهای کلامی و فلسفی خاموش نشده و همواره داغ مانده و تا تنور داغ است نان خود را چسپاند.
برای نقد مقاله‌ی مذکور و نشان دادن کاستی‌های آن مجبوریم پا به پای مطالب ارائه شده در آن جلو رفته و ابهامات و کاستی‌ها را در جای خود مورد سؤال و نقد قرار دهیم تا هم شیرازه‌ی صحبت از دست نرود و هم خواننده‌ی محترم را در دسترسی به اصل مقاله یاری کرده باشیم.
1. ایشان سخن را با این جمله آغاز کرده است که:«ادیان همواره در گیر و دار اجتماعهای بشری نمود پیدا کرده‌اند و الواح دینی به تناسب این گیرودارها نازل شده‌اند». این سخن در بادی امر هیچ مشکلی نداشته و کاملاً صحیح و بدون نقص است چرا که بر کسی پوشیده نیست که ادیان فارغ از مشکلات و درگیریهای اجتماعی نازل نشده و پیروان آنها موجوداتی خارج از این کره‌ی خاکی و بدون مشکلات سایر انسانها نبوده‌اند و همه ‌می‌دانند که فلسفه‌ی وجودی ادیان ارائه‌ی راهکار برای حل مشکلات اجتماع مخاطبشان بوده است و بغیر از این وظیفه‌ی دیگری نداشته‌اند. مهمتر از همه، ادیان همواره برای حل مشکلات مهم و تاریخی انسان نازل شده‌اند و موضوعات مهمی از جمله شناساندن خالق "موضع گیری در برابر او" وظایف انسان در رابطه با خود و همنوعان و جهان پیرامونش "ظلم"،" کفر"، شرک و در نهایت نحوه‌ی عبادت و تسری دادن آن به تمام وجوه زندگی را به انسان تفهیم نموده‌اند. و از سوی دیگر ‌می‌دانیم که تمام ادیان به زبان مردم مخاطب خویش نازل شده‌اند و بگونه‌ای نبوده است که مخاطبان ادیان از درک زبان مرسلین عاجز بوده باشند؛ بلکه مرسلین همواره از میان ملیت و فرهنگ توده‌ی غالب مردم مبعوث شده‌اند و این یکسانی آنقدر زیاد بوده است که مخاطبان آنان گاهی علت عدم قبول دعوت انبیاء را قرار گرفتن آنان در سطوح پائین‌تر اجتماع دانسته‌اند.
اما آنچه که آقای غلامی ‌می‌خواهد از اصل فوق نتیجه‌گیری کند و به دست مخاطب خویش بدهد به نوعی اعلام سپری شدن تاریخ مصرف دعوت انبیاء است و بر کسانی که خواهان بازگشت به متون و به قول ایشان الواح دینی بوده و مردم را دعوت به پیروی از اصول ارائه شده در متون دینی ‌می‌کنند خرده ‌می‌گیرد و ندا سر ‌می‌دهد که این متون قادر به حل مشکلات جامعه‌های دیندار امروزی خویش نبوده و از پس پیچیدگیها بر نخواهند آم?