قرضاوی فقیه، متفکر و دعوتگر اصلاح‌گرا

استاد مرحوم یوسف قرضاوی یکی از برجسته‌ترین متفکران اسلامی معاصر و یک دعوتگر جهانی بود که در حوزه‌های فقه، عرفان، سیاست و دعوت اسلامی تأثیر عمیقی بر جهان اسلام گذاشت. او نه‌تنها فقیهی دینی، بلکه رهبر فکری و اجتماعی بود که تلاش کرد اسلام را پویا، کاربردی و هماهنگ با مقتضیات زمان، به‌صورتی ساده و قابل فهم برای عموم مردم معرفی کند.

دکتر قرضاوی، رحمت خدا بر او باد، موسوعه‌ای علمی، فکری، فقهی و تربیتی بود که در زمینه‌های متعددی قلم‌فرسایی کرد و در بسیاری از آن‌ها نوآوری و ابداع داشت. او همچون سلف صالح، وقت خود را گران‌بها می‌دانست و به گفته عصام تلیمه، حتی از ثانیه‌های عمرش بهره می‌برد. در این‌باره کتابی با عنوان الوقت فی حیاة المسلم نیز نگاشته است تا مسلمانان را به ارزش وقت و بهره‌گیری از آن تشویق کند.

 

شخصیت علمی: اجتهاد، حکمت و معرفت

استاد قرضاوی در دانشگاه الأزهر پرورش یافت، اما علم او محدود به متون کهن نبود. او فقه را زنده و پویا می‌دانست؛ همچون رودخانه‌ای که در مسیر خود زمین را سیراب می‌کند. در آثارش، فقه را از حصار تقلید رها کرد و با نیازهای زمانه هماهنگ ساخت. برخی از آثار برجسته او عبارت‌اند از:

فقه الزکاة: زکات را نه فقط یک واجب دینی، بلکه ابزاری برای تحقق عدالت اجتماعی معرفی کرد.

فقه الجهاد: جهاد را نه صرفاً نبرد، بلکه مبارزه‌ای برای عدالت و دفاع از مظلومان دانست.

الحلال و الحرام فی الإسلام: فقه را از پیچیدگی‌های غیرضروری آزاد کرد و به زبانی ساده و قابل فهم برای مردم ارائه داد.

او در اجتهاد، عقل را با وحی، و حکمت را با شریعت پیوند داد؛ زیرا باور داشت دین، راهی برای هدایت انسان است، نه زنجیری برای محدود کردن او.

 

شخصیت دعوی: دعوتگری جهانی و تأثیرگذار

استاد قرضاوی یک دعوتگر جهانی بود و همواره می‌کوشید اسلام را به‌صورتی قابل فهم، مهربانانه و حکیمانه معرفی کند. از جمله فعالیت‌های دعوی او:

حضور مؤثر در برنامه‌های تلویزیونی، به‌ویژه در شبکه الجزیره، که باعث شد به یکی از اثرگذارترین علمای جهان اسلام تبدیل شود.

انتشار گسترده بیش از ۲۰۰ جلد کتاب که بسیاری از آن‌ها با استقبال گسترده‌ای در جهان اسلام روبه‌رو شد.

مشارکت در کنفرانس‌های علمی و اسلامی جهانی با هدف تربیت نسل جدیدی از دعوتگران اسلامی.

او دعوت را با محبت و حکمت آمیخته می‌کرد؛ زیرا می‌دانست دل‌ها با مهربانی فتح می‌شوند، نه با سخت‌گیری.

 

شخصیت عرفانی: تعادل میان عقل و قلب

گرچه استاد قرضاوی فقیهی نامدار بود، اما جنبه‌های عرفانی و روحانی اسلام را نیز عمیقاً در نظر داشت. به باور او:

فقه بدون عرفان ناقص است؛ فقه باید در جهت تزکیه نفس و تحول روحی افراد نیز کاربرد داشته باشد.

تعادل میان عقل و قلب ضروری است؛ او مخالف افراط در تصوف و نیز عقل‌گرایی محض بود.

سیر و سلوک نباید صرفاً فردی باشد؛ بلکه باید در زندگی اجتماعی و سیاسی مسلمانان نیز حضور یابد.

او در دعوت خود، دل‌ها را به سوی خدا فرا می‌خواند، نه صرفاً زبان‌ها را؛ چرا که اسلام تنها مجموعه‌ای از احکام نیست، بلکه راهی به سوی حقیقت است. (ر.ک: کتاب معرفت و معنویت)

 

شخصیت اجتماعی: حمایت از عدالت و حقوق مردم

استاد قرضاوی نه فقط فقیهی دین‌شناس، بلکه فعال اجتماعی بود. برخی از فعالیت‌های او در این زمینه:

حمایت از حقوق فقرا و مستضعفان و تأکید بر نقش زکات در کاهش فقر و بی‌عدالتی.

مشارکت در تأسیس مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز خیریه اسلامی.

دفاع از حقوق زنان و جوانان و تأکید بر آموزش و رشد اجتماعی آنان به‌عنوان نیروهای مؤثر جامعه.

او عدالت را نه فقط در سخن، بلکه در عمل جست‌وجو می‌کرد و اسلام را دین عدالت و رحمت می‌دانست.

 

شخصیت سیاسی: حمایت از مردم‌سالاری اسلامی

استاد قرضاوی، متفکری نوسلفی بود که میان سنت و اصلاحات تعادل برقرار می‌کرد. در شخصیت سیاسی او، نکات برجسته‌ای وجود دارد:

حمایت از مردم‌سالاری اسلامی با تأکید بر شورا و بیعت به‌عنوان شیوه‌های مطلوب حکومت در اسلام.

مخالفت با استبداد و پشتیبانی از جنبش‌های مردمی در کشورهای عربی.

حمایت از جنبش‌های مقاومت به‌ویژه در فلسطین و لبنان؛ زیرا مبارزه با اشغالگری را وظیفه‌ای اسلامی می‌دانست.

او سیاست را ابزار تحقق عدالت می‌دانست، نه وسیله‌ای برای کسب قدرت.

 

نتیجه‌گیری: استاد مرحوم قرضاوی، پلی میان گذشته و آینده

استاد مرحوم یوسف قرضاوی را می‌توان پلی میان سنت و نوآوری دانست؛ عالمی که از ریشه‌های کلاسیک فقه اسلامی تغذیه کرد، اما شاخه‌های اندیشه‌اش را به‌سوی اجتهاد پویا گستراند. او نه در گذشته ماند، نه در دام نوگرایی بی‌ریشه افتاد.

اسلام را راهنمایی برای آینده‌ی بشر می‌دانست، نه صرفاً آیینی برای گذشته. بر پایه رهنمود استادش امام شهید حسن البنا در اصل ششم از اصول بیست‌گانه، بر این باور بود که کلام هرکس جز پیامبر معصوم، قابل پذیرش یا رد است. آنچه با کتاب خدا و سنت پیامبر همخوانی دارد، پذیرفته می‌شود و در غیر این صورت، تنها کتاب و سنت برای پیروی کافی هستند. در مسائل مورد اختلاف نیز، طعن و توهین به هیچ یک از عالمان روا نیست، بلکه آنان به نیت‌های خویش واگذار می‌شوند؛ چرا که هرکسی در مسیر عملکرد خود گام برمی‌دارد.

ما در پی تقدیس شخصیت و افکار استاد مرحوم قرضاوی نیستیم. او نیز همچون هر عالم دیگری، نظریات و دیدگاه‌هایی دارد که قابل پذیرش یا نقد است.