03 مرداد 1404
پیام اصلاح پایگاه

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

دین و اندیشه

  • آیا ما شاهد آغاز دهه‌های طولانی «برخورد تمدنها» بین غرب و اسلام رادیکال هستیم یا اینکه مدرنیته نیروی مسلط در سیاست جهانی باقی خواهد ماند؟ سیاست جهانی، همانطور که به نظر می‌رسید، بعد از حادثه یازده سپتامبر به طور ناگهانی تغییر روش داد. در عصر دات‌ـ‌کام (که امروزه به سحر و جادو در زمانهای گذشته می‌ماند)، آمریکا در خروش بود. کمونیسم، آخرین رقیب بزرگ لیبرال دموکراسی، درست مانند فاشیسم و پادشاهی قبل از آن فروپاشیده بود، اقتصاد ایالات متحده با حرارت پیش می‌رفت و نهادهای دموکراتیک به نظر می‌رسید در سراسر جهان در حال پیشروی بودند.

    نویسنده:
    فرانسیس فوکویاما
  • مسعود رحیم‌پور

    تا نیایی نجویی نوشتن درباره‌ی تصوف یا همان عرفان اسلامی، کاری تقریبا غیرممکن است. ‌در قدم اول قلّه‌های مرتفعی در پیش چشم انسان ظاهر می‌شوند که هر چه طالب بیشتر در جستجوی راه باشد وصول به هر گونه هدفی مشکل تر می‌نماید وی ممکن است در گلزارهای شعر عارفانه سکنی گزیده و یا در صدد رسیدن به قله‌های بلند تفکّرات و نظریات عرفانی حکمت الهی باشد ممکن است در وادیهای قابل دسترسی تقدیس از عرفای مشهور توقف نموده و یا اینکه در بیابانهای بی پایان خطبه‌ها و مواعظ نظری درباره ذات خداوند، جهان و یا ماهیت تصوف پیش رود و یا اینکه... ‌ بنابر هر تقدیر تنها افراد معدودی می‌توانند به دورترین کوهسارها جایی که مرغ افسانه ای ( سیمرغ ) زندگی می‌کند پرواز نمایند و به جایی برسند که بفهمند آنچه را به دنبالش بوده اند در واقع در درون خود ایشان بوده است.

  • دکتر یوسف قرضاوی
    ترجمه‌: احمد نعمتی

    سؤال: در میان بعضی از پژوهشگران اسلامی درباره‌ی مسأله‌ای که برخی از دعوتگران و روشنفکران اسلامی در عصر بدان دامن زده‌اند، اختلاف شدیدی وجود دارد و آن موضوع تجدید «اصول فقه» است. بعضی از دوستان چنین مقوله‌ای را به کلی رد می‌نمایند و به دلیل اینکه مرجع داوری در اختلاف، اصول فقه است، پس چگونه خود آن، مورد اختلاف قرار می‌گیرد و هر کس با نگرش خاص خود به تجدید اصول آن بپردازد؟
    دسته‌ای دیگر در امر تجدید اصول فقه اشکالی نمی‌بینند و می‌گویند: فقط متحجران و سطحی‌نگران در تجدید اصول فقه سخت‌گیری می‌کنند به دلیل این‌که می‌خواهند هر چیزی به حال قدمت و گذشته خود باقی بماند.

  •  1.پرسش اصلی این سمینار ارجمند فلسفی این است که:
    «ما که هستیم؟» پاسخ پاره‌ای از متفکران ایرانی به این سؤال این است: ما آنیم که می‌دانیم. یعنی عالِم، به قد و قامت معلوم خویش است و این ظرفی است که شکل و ابعاد مظروف خویش را می‌گیرد.

  • کلید واژه: ثابت و متغیر، نوگرایی، اندیشه‌ی جاودانگی و ملاک‌‌‌‌های آن

  • خطبه‌ی جمعه‌ی دکتر یوسف قرضاوی
    مترجم: عبدالعزیز سلیمی

    نگاه اسلام به هستی و زندگی بر پایه دو حقیقت بنیادین زیر قرار گرفته است:
    حقیقت اول: توحید آفریدگار.
    حقیقت دوم: تعدد آفریده‌ها.

    اسلام نگاه، باور و اندیشه اش را در ارتباط با هستی و زندگی بر پایه آن دو قاعده قرار داده است، خداوند واحد و یکتا و غیر او متعدد و متکثرند. تنها اوست که در ذات، صفات و افعالش یگانه است. آفریدگارتمامی آفریده‌ها و پدیدها، دهنده و گیرنده زندگانی و معبود بی همتا تنها اوست و هیچکس بجز او شأن و شایستگی عبادت و استعانت را ندارد.

  • واژه پلورالیسم مانند دموکراسی، جامعه مدنی و سکولاریسم در فرهنگ اسلامی واژه‌ای نورسیده است. رد پای آن احتمالاً به آثار اصلاح‌طلبان قرن نوزدهم باز می‌گردد، اما اشاره به آن در آثار پیشین به ندرت یافت می‌شود. هدف این پژوهش تشریح مختصر برخی نمونه‌های رفتاری است که در آنان اندیشه اسلامی معاصر به مسئله پلورالیسم پرداخته است. در آغاز بحث مایلم بر این نکته تاکید ورزم که نگارنده هیچ دلیلی در تایید این عقیده نمی‌یابم که آن دسته از متفکران اسلامی که از دموکراسی و پلورالیسم دفاع می‌کنند و در پی اثبات سازگاری آنان با اسلام هستند، مدافع و یا کاملاً دلباخته غرب هستند.

  • منبع: کتاب مبانی وحدت فکری و فرهنگی بین مسلمانان(شرح اصول عشرین امام شهید حسن البنا- رح-)
    تألیف: شیخ محمّد غزالی(رح)
    ترجمه: عبدالعزیز سلیمی

    مقوله «اجتهاد در دین» ذهن بسیاری از مردم بویژه علما و روشنفکران قرن بیستم را به خود مشغول کرده و هریک از آنان از دیدگاه خاص خویش راجع به آن اظهار نموده اند.
    و به همان اندازه که در آن اندیشه شده، بر پیچیدگی و ابهام آن هم افزوده گشته است. برخی از آنان با سخنها و اظهار نظرهای نادرست و به دلیل عدم برخورداری از دانش لازم زمینه‌ی گمراهی بسیاری را فراهم نموده و «اجتهاد» را عرصه‌ی تاخت و تاز خویش به حساب آورده اند؛ تا اموری را که هیچ ارتباطی با دین خداوند ندارد به آن نسبت دهند و آراء و نظرات برگرفته از هوی و هوس خویش را به شریعت اسلام ارتباط دهند و مسایلی را که جزو مسلمات دین و مورد قبول عامه‌ی مردم است از شمول آن خارج گردانند. همه‌ی این کارها را به اسم «اجتهاد» و تجددگرایی و هماهنگی با تحولات زمان و زندگی در قرن بیستم انجام می‌دهند و بر این گمان‌اند که انسان قرن بیستم دیگر آن انسان قرنهای پیش نیست و موجود دیگری شده است و به همین خاطر پس از تحولات علوم تجربی و اختراع بمبهای ویرانگر و موشکهای نابود کننده و وسایل حمل و نقل سریع و انقلاب الکترونیک و... نیازی به هدایت آسمانی ندارد!

  • مسلم خدری*_ هرمزگان

    عنوان مطرح شده متضمّن سه نکته‌ی مهم و حساس است:
    1. بهترین راه جذب
    2. جوانان
    3. دین
    قبل از ورود به مقوله‌ی «بهترین راه جذب» و «دین» لازم و ضروری است قدری درباره‌ی جوان و نیاز‌‌‌های او بیندیشم که شاید اندیشیدن در این راستا بستری مناسب برای ورود به اصل موضوع باشد.
    جوانی نیرویی است که در بین دو دوران از زندگی قرار دارد دوران ضعف که دوران کودکی است و دیگری دوران سستی که دوران پیری است پس جوان نه ضعف را بر می‌تابد و نه سستی. جوان مظهر قدرت،‍‍ عظمت، اقتدار، عزّت، مقاومت، گذشت، ایثار، غیرت، حماسه، شجاعت، صبر و بردباری، سرور و شادابی، زینت و امیدواری هر ملتی است. پیشرفت و پسرفت هر جامعه‌ای در گرو نسل جوان است. به همین خاطر است که دوستان و دشمنان هر جامعه‌ای برای پیشرفت و پیشبرد اهداف خود سعی می‌کنند جوانان را به هر گونه‌ای که شده به طرف خود جذب کنند و در این راه خواسته و نخواسته هزینه‌‌‌های متنّوع هنگفتی تحمّل و تقبّل می‌کنند پس غفلت از جوان یعنی غفلت از تمام جامعه واهداف آن و بها دادن به جوان یعنی بها دادن به کلّ جامعه.

  • در تابستان سال 1997 یکی از مهمترین روزنامه‌های ژاپنی سؤالی از من پرسید مبنی بر اینکه از نظر شما مهمترین اتفاقی که در قرن بیستم رخ داده چیست. این پرسش به طور غیر معمول در من ایجاد انگیزه کرد تا به این مسأله فکر کنم، چه اینکه اتفاقات مهم بسیار زیادی در طی صد سال اخیر رخ داده است. امپراتوریهای اروپا به خصوص امپراتوری بریتانیا و فرانسه که در سراسر قرن نوزدهم سلطه بلامنازع داشتند، پایان یافتند. ما شاهد دو جنگ جهانی بودیم. همچنین شاهد ظهور و سقوط فاشیسم و نازیسم بودیم. این قرن شاهد ظهور کمونیسم و سقوط (در بلوک شوروی سابق) یا دگرگونی رادیکال آن (در چین) بود.