بنگر که چگونه جمادات در برابر کلام حق خاشع میگردند و کوههایی که نماد صلابت و استواری هستند از هیبت کلام پروردگار خویش تکه تکه میشوند.
﴿لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلٖ لَّرَأَيۡتَهُۥ خَٰشِعٗا مُّتَصَدِّعٗا مِّنۡ خَشۡيَةِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ٢١﴾ [الحشر: ٢١]
«اگر ما این قرآن (عظیم الشأن) را (به جای دلهای خلق) بر کوه نازل میکردیم مشاهده میکردی که کوه از ترس و عظمت خدا، خاشع و ذلیل و متلاشی میگشت و این امثال را برای مردم بیان میکنیم باشد که اهل (عقل و) فکرت شوند».
از جمله عجیبترین اسرار قرآن، حس غریبی است که به هنگام شنیدن نوای آن بر قلبها سایه میافکند؛ همان حس غریبی که جانها در پرتو آن خاشع میگردد و نفسها در سینه حبس میشود.
همان که عقلها را حیران و مدهوش خویش میسازد.
گویی همهی جمادات در سکوتی برابر به نظم نشستهاند و تمامی وجود ایشان، تسلیمِ شنیدن این طنین آسمانی گشته است.
گویی زمان از حرکت باز ایستاده است و تمامی ثانیهها و دقیقهها و ساعتها در این لحظه بیمعنا میشوند.
حسی غریب و زیبا که با هیچ واژهای نمیتوان آن را وصف کرد.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل