«اعتماد» جزییات نسلکشی در سودان و ردپای امارات در کشتار غیرنظامیان را بررسی میکند
فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع ثروت عظیمی از معادن طلای دارفور و قراردادهای مزدوری با امارات در یمن به دست آورده بود
او نیروهای پشتیبانی سریع را به یک ارتش موازی با دهها هزار جنگجو، خودروهای زرهی و پهپادهای پیشرفته تبدیل کرد و به جنگ ارتش رفت
در ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵، شهر الفاشر، پایتخت ایالت دارفور شمالی و آخرین پایگاه ارتش سودان (SAF) در منطقه وسیع دارفور، پس از ۱۸ ماه محاصره خفقانآور به دست نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) سقوط کرد. این رویداد نه تنها نقطه عطفی در جنگ داخلی دو سال و نیمه سودان قلمداد میشد، بلکه دریچهای تازه به عمق فجایع انسانی گشود. تصاویر ماهوارهای منتشر شده توسط آزمایشگاه تحقیقاتی بشردوستانه دانشگاه ییل (Yale Humanitarian Research Lab) حداقل ۳۱ نقطه را نشان میدهد که در آنها اجساد انسانی و لکههای قرمز رنگ -نشانه خونریزی گسترده- زمین را رنگین کرده؛ لکههایی که پس از اشغال شهر در عکسها رویت شد. همزمان گزارشهای شاهدان عینی که به شهر تاویلا در غرب الفاشر گریختهاند، از خیابانهای پر از جنازه، اعدامهای صحرایی، تجاوزهای سیستماتیک و غارت گسترده حکایت دارند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) تایید کرده که تنها در بیمارستان زنان سعودی الفاشر، حداقل ۴۶۰ بیمار و همراهانشان در حملات نیروهای پشتیبانی سریع کشته شدهاند. به ادعای گروهی از ناظران این فاجعه، که برخی آن را با ۲۴ ساعت نخست نسلکشی رواندا مقایسه کردهاند، نتیجه مستقیم حمایت خارجی از نیروهای پشتیبانی سریع است. در همین راستا گفته میشود امارات متحده عربی (UAE)، به عنوان حامی اصلی این شبه نظامیان، با تامین تسلیحات، مزدوران کلمبیایی و مسیرهای لجستیکی مخفی از طریق بندر و فرودگاه بوساسو در سومالی، نقش محوری در تداوم و تشدید خشونت ایفا کرده است.
زمینه تاریخی: از انقلاب ۲۰۱۹ تا رویارویی ۲۰۲۳
جنگ کنونی سودان ریشه در تحولات سیاسی پس از انقلاب مردمی ۲۰۱۹ دارد. در آن بازه زمانی، اعتراضات گسترده خیابانی به دیکتاتوری ۳۰ ساله عمر البشیر پایان داد. البشیر، که از سال ۱۹۸۹ با کودتا به قدرت رسیده بود، نیروهای شبه نظامی جنجوید را در دارفور به کار گرفت تا شورشهای قومی را سرکوب کند. این نیروها، که عمدتا از قبایل عرب تشکیل شده بودند، مسوول نسلکشی ۲۰۰5-۲۰۰3 بودند که بیش از ۳۰۰ هزار کشته و ۲. ۵ میلیون آواره بهجا گذاشت. دیوان کیفری بینالمللی (ICC) برای البشیر و چند فرمانده جنجوید حکم بازداشت صادر کرد. پس از سرنگونی البشیر، ارتش سودان (SAF) به رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان و نیروهای پشتیبانی سریع به فرماندهی ژنرال محمد حمدان دقلو (معروف به حمیدتی) در قالب یک شورای انتقالی مشترک با غیرنظامیان قدرت را اداره کردند، اما این اتحاد شکننده بود. حمیدتی که ثروت عظیمی از معادن طلای دارفور و قراردادهای مزدوری با امارات در یمن به دست آورده بود، نیروهای پشتیبانی سریع را به یک ارتش موازی با دهها هزار جنگجو، خودروهای زرهی و پهپادهای پیشرفته تبدیل کرد. در اکتبر ۲۰۲۱، البرهان و حمیدتی با کودتایی مشترک، دولت غیرنظامی را کنار گذاشتند. تنشها در آوریل ۲۰۲۳ با درگیری مسلحانه در خارطوم اوج گرفت. از آن زمان، جنگ به سرعت به دارفور گسترش یافت. نیروهای پشتیبانی سریع که کنترل اکثر مناطق غربی را در دست داشت، الفاشر را به عنوان آخرین سنگر ارتش سودان SAF تحت رهبری البرهان در دارفور محاصره کرد. این شهر پیش از جنگ بیش از یک میلیون ساکن داشت و در طول محاصره به پناهگاهی برای صدها هزار آواره از دیگر نقاط دارفور تبدیل شده بود. گزارش الجزیره حکایت از آن دارد که محاصره ۱۸ ماهه، ساکنان را به خوردن «آمباز» -باقیمانده دانههای روغنی که معمولا خوراک دام است- واداشت. خدیجه عبدالله، ۴۶ ساله، به الجزیره گفت: «شش ماه بود که سورغوم [غذای اصلی] ندیده بودیم. »
سقوط الفاشر: از محاصره تا اشغال
محاصره الفاشر از بهار ۲۰۲۴ شدت گرفت. شبه نظامیان موسوم به نیروهای پشتیبانی سریع با پشتیبانی پهپادهای چینی و خودروهای مجهز به مسلسل، شهر را بمباران کردند. فاطمه یحیی، یکی از بازماندگان این تراژدی به الجزیره گفت: «اجساد همه جا بود؛ در خیابانها، داخل خانهها، جلوی درها. » او سه روز بدون غذا پیاده به تاویلا گریخت و همسر و عمویش ناپدید شدند. فرحت سعید نیز با وجود جراحات ناشی از گلولهباران، همراه دخترش فرار کرد اما شوهرش با شکستگی شدید لگن و پسر ۱۱ سالهاش را به دلیل خطر عبور از خطوط نیروهای پشتیبانی سریع پشت سر گذاشت. سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM) تخمین میزند بیش از ۷۰ هزار نفر از ۲۶ اکتبر آواره شدهاند، اما تعداد کسانی که به تاویلا رسیدهاند بسیار کمتر از انتظار است. محققان ییل میگویند برخلاف حمله آوریل به اردوگاه زمزم (با ۵۰۰ هزار ساکن) که صدها کاروان الاغدار در تصاویر ماهوارهای دیده شد، در الفاشر «اکثر غیرنظامیان یا کشته شدهاند یا اسیر یا مفقود. » کمیته بینالمللی صلیب سرخ (ICRC) نیز هشدار داد که دهها هزار نفر بدون غذا، آب و دارو گرفتار شدهاند. گفته میشود پس از سقوط الفاشر، نیروهای واکنش سریع دست به کشتار سیستماتیک زدند. ویدیوهای تایید شده توسط الجزیره نشان میدهد فرماندهای به نام ابولولو غیرنظامیان را بیمقدمه اعدام میکند. در این میان سازمان بهداشت جهانی نیز گزارش داد کارکنان بیمارستان سعودی ربوده شدند. پزشکان بدون مرز در تاویلا میگویند همه کودکان زیر پنج سالی که جان سالم به در بردهاند دچار سوءتغذیه شدید هستند. در همین راستا نسرین مالک در نشریه گاردین نوشت: «سرعت و شدت کشتارها در ساعات اولیه، با ۲۴ ساعت نخست نسلکشی رواندا قابل مقایسه است. » او افزود که نیروهای واکنش سریع جانشین جنجوید شده و این بار «با تسلیحات پیشرفته، پهپادهای قدرتمند و حمایت خارجی» به میدان آمده است.
نقش پنهان امارات
به گفته ناظران امارات متحده عربی، متحد تاریخی نیروهای واکنش سریع، متهم اصلی تامین تسلیحات و لجستیک است. در همین راستا وبگاه میدلایستآی در گزارشی اختصاصی فاش کرد که فرودگاه بوساسو در پونتلند سومالی به مرکز عملیات مخفی امارات تبدیل شده. هواپیماهای باری IL-76 سفیدرنگ از امارات با محمولههای «خطرناک» (بدون شرح محتوا) وارد میشوند، بلافاصله تخلیه و در هواپیماهای دیگر متعلق به نیروهای واکنش سریع بارگیری میشوند. بیش از ۵۰۰ هزار کانتینر مرموز در دو سال از بندر بوساسو عبور کردهاند. تصاویر ماهوارهای و دادههای ردیابی پرواز این ادعا را تایید میکند. علاوه بر تسلیحات، مزدوران کلمبیایی نیز از بوساسو به سودان اعزام شدهاند. عکسهای اختصاصی میدلایستآی دهها مزدور را نشان میدهد که با کولهپشتی از هواپیما پیاده شده و به اردوگاه جداگانهای در شمال فرودگاه میروند. عبدالله، فرمانده پلیس دریایی پونتلند، در این باره به این وبگاه گفت: «آنها بیمارستان خودشان را ساختهاند؛ یکبار هواپیمایی حامل مجروحان زخمی نیروهای پشتیبانی سریع فرود آمد. » همزمان نشریه لوموند نیز گزارش داد که امارات با حمایت از این گروه شبه نظامی، جنگ را طولانی و شدت آن را افزایش داده است. در ازای آن، اکثر طلای استخراج شده از مناطق تحت کنترل نیروهای پشتیبانی سریع به امارات میرسد. دولت امریکا در ژانویه ۲۰۲۵ اعلام کرد این گروه شبه نظامی و گروههای متحدش مرتکب «نسلکشی» شدهاند. با این حال، امارات هرگونه دخالتی را رد میکند. فرودگاه و بندر بوساسو در ایالت خودمختار پونتلند سومالی که تا پیش از سال ۲۰۲۳ عمدتا به دلیل نقشش در مبارزه با دزدان دریایی شناخته میشد، اکنون به مرکز اصلی عملیات مخفی امارات متحده عربی در جنگ سودان تبدیل شده است.
نقابی که افتاد!
گزارش اختصاصی میدلایستآی براساس دادههای ردیابی پرواز، تصاویر ماهوارهای، مصاحبه با فرماندهان پلیس دریایی پونتلند و مقامات بندری، شبکهای پیچیده را افشا میکند که تسلیحات، سوخت، پهپاد و مزدوران را مستقیما به دست نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) میرساند. از اوایل سال ۲۰۲۳، هواپیماهای باری سنگین IL-76 با رنگ سفید و بدون علامت مشخص بهطور منظم در بوساسو فرود میآیند و معمولا در ساعات کمفعالیت فرودگاه مانند سحرگاه یا نیمهشب وارد میشوند تا توجه کمتری جلب کنند. عبدالله، فرمانده ارشد پلیس دریایی پونتلند که به دلایل امنیتی از نام مستعار استفاده میکند، به میدلایستآی گفته است که این هواپیماها چند دقیقه پس از فرود کنار هواپیمای دیگری پارک میکنند که آماده پرواز به سودان است و بار سنگین فورا منتقل میشود. دادههای Flightradar24 نشان میدهد این پروازها اغلب از پایگاههای اماراتی در ابوظبی یا العین آغاز میشوند و گاهی مسیرهای غیرمستقیم از طریق اتیوپی یا جیبوتی را طی میکنند تا ردیابی دشوارتر شود. در بندر بوساسو بیش از ۵۰۰ هزار کانتینر با برچسب «خطرناک» در دو سال گذشته وارد شدهاند و هیچ مدرکی از مبدا یا محتوای دقیق آنها وجود ندارد. مدیر ارشد بندر که نخواسته نامش فاش شود، توضیح داده است که این کانتینرها بلافاصله به فرودگاه منتقل و بار هواپیماها میشوند و تحت تدابیر امنیتی شدید قرار دارند به طوری که نیروهای پلیس دریایی پونتلند منطقه را محاصره میکنند، فیلمبرداری ممنوع است و حتی پرسنل بندر حق نزدیک شدن ندارند. یک منبع محلی تاکید کرده است که اگر این محمولهها برای مصرف داخلی بود، کانتینرهای خالی را جایی میدیدیم اما همه چیز ترانزیت است و بوساسو تنها یک ایستگاه مخفی محسوب میشود.
ردپای مزدوران کلمبیا!
نهادهای اطلاعاتی امریکا در گزارشی محرمانه که بخشی از آن توسط میدلایستآی منتشر شده، تایید کردهاند که پهپادهای چینی مدل Wing Loong II و مهمات مرتبط از طریق بوساسو به نیروهای پشتیبانی سریع رسیدهاند و این پهپادها نقش تعیینکنندهای در محاصره الفاشر ایفا کردهاند. تصاویر ماهوارهای منتشرشده توسط گاردین دود غلیظ ناشی از بمبارانهای دقیق پهپادی در اطراف فرودگاه الفاشر در ۳۱ اکتبر ۲۰۲۵ را نشان میدهد و نیروهای پشتیبانی سریع همچنین از خودروهای ۴×۴ مجهز به مسلسلهای سنگین و موشکهای هدایت شونده استفاده کرده که همگی نشانههایی از تامین خارجی دارند. یکی از تکاندهندهترین افشاگریهای میدلایستآی حضور صدها مزدور کلمبیایی در بوساسو است که عکسهای اختصاصی دهها سرباز با کولهپشتیهای نظامی را نشان میدهد که از پروازهای تجاری پیاده شده و مستقیما به اردوگاهی جداگانه در شمال فرودگاه منتقل میشوند. عبدالله گفته است که این مزدوران بیمارستان مجهز خودشان را ساختهاند و یکبار هواپیمایی حامل مجروحان نیروهای پشتیبانی سریع فرود آمد. این مزدوران که پیشتر در یمن برای امارات جنگیده بودند، حالا در خط مقدم دارفور حضور دارند و یک ویدیوی تاییدشده توسط الجزیره نشان میدهد فرمانده این گروه شبه نظامی به نام ابولولو در حال اعدام غیرنظامیان است که تحلیلگران میگویند برخی صداهای پسزمینه به لهجه اسپانیایی است. این مزدوران نه تنها جنگجویان حرفهای هستند بلکه مربیان نیروهای پشتیبانی سریع در تاکتیکهای شهری و استفاده از پهپاد نیز محسوب میشوند. در همین راستا یک دیپلمات منطقهای به میدلایستآی گفته است که بدون این مزدوران نیروهای پشتیبانی سریع نمیتوانست الفاشر را اینقدر سریع اشغال کند.
جهان منفعل
امارات طی سالها در بوساسو سرمایهگذاری سنگینی کرده و رادار نظامی فرانسوی در نزدیکی فرودگاه برای حفاظت از عملیات نصب شده، اردوگاههای جداگانهای برای فرماندهان اماراتی و مزدوران وجود دارد و پایگاه پلیس دریایی پونتلند که امارات آن را تامین مالی میکند، هیچگاه محمولههای نیروهای پشتیبانی سریع را دریافت نمیکند. مارتین پلات، کارشناس هورن آفریقا، به میدلایستآی گفته که پونتلند کمنظارتترین منطقه جهان است و امارات اینجا را انتخاب کرده چون کسی سوال نمیپرسد. شورای امنیت سازمان ملل در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۵ نگرانی عمیق خود را از گزارشهای معتبر اعدامهای جمعی اعلام کرد و پاپ لئون چهاردهم در ۲ نوامبر خشونت علیه زنان و کودکان را محکوم کرده و خواستار آتشبس فوری شد. سناتور امریکایی جیم ریش، رییس کمیته روابط خارجی سنا، خواستار تروریستی شناختن RSF شده و گفته است که این خشونت تصادفی نیست بلکه عمدی است اما این محکومیتها تاکنون به اقدام عملی منجر نشده است. لوموند گزارش داده که کشورهای غربی بیتفاوت هستند و خولود خیر، تحلیلگر سودانی، گفته است که غرب محکومیت پشت محکومیت صادر میکند اما هیچ کاری نمیکند. همزمان نیویورک تایمز با انتشار گزارشی ضمن انتقاد از رویکرد جامعه جهانی نوشت، جنایات اخیر محکومیت شدیدی به همراه داشته، اما عمدتا در محافل سیاسی محدود مانده است؛ شورای امنیت سازمان ملل، برخی اعضای کنگره امریکا و تعداد انگشتشماری سیاستمدار در جاهای دیگر. همانطور که دکلان والش در نیویورک تایمز گزارش میدهد، «دو دهه پیش دارفور نماد جنایات مهارنشده بود؛ امروز همان فاجعه تکرار میشود، اما با جنگجویانی مسلحتر و حمایت امارات. » محکومیتها محدود مانده و مصونیت از مجازات عادی شده است.
گاردین فاش کرده که در سال ۲۰۲۴ مقامات بریتانیایی برای سرکوب انتقاد دیپلماتهای آفریقایی از امارات در سازمان ملل تلاش کردند و تجهیزات نظامی بریتانیایی نیز در میدان نبرد سودان یافت شده است. امریکا که ژانویه ۲۰۲۵ نسلکشی نیروهای پشتیبانی سریع را به رسمیت شناخت، هنوز تحریم مستقیمی علیه امارات اعمال نکرده است. دولت امارات هرگونه دخالت را رد میکند اما شواهد انباشته شده شامل رسیدن اکثر طلای تحت اختیار نیروهای پشتیبانی سریع به دوبی، دادههای ردیابی پروازها، تصاویر ماهوارهای توسعه پایگاهها و عکسها و شهادتهای مربوط به مزدوران گواهی است برای اثبات این ادعاها. دیوان کیفری بینالمللی در جولای ۲۰۲۵ اعلام کرده که دلایل معقول برای جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت در سودان وجود دارد و مارتین پلات هشدار داده است که مقامات پونتلند ممکن است همدست باشند و در دیوان کیفری بینالمللی پاسخگو شوند. در تاویلا که بیش از ۶۵۲ هزار آواره را در خود جای داده، موج جدید بازماندگان الفاشر فشار را چند برابر کرده است. فعالان محلی به الجزیره گفتهاند که کمکها کافی نیست و چادرها پر شدهاند. بوساسو نه تنها یک بندر بلکه ماشین جنگی امارات برای نیروهای واکنش سریع است و مزدوران کلمبیایی، پهپادهای چینی و کانتینرهای مرموز همگی الفاشر را به قتلگاه تبدیل کردهاند و جامعه بینالمللی با وجود شواهد در برابر متحد استراتژیک خود یعنی امارات سکوت کرده است.
آغاز فصل بیثباتی
سقوط الفاشر نه تنها پایان یک محاصره طولانی، بلکه آغاز مرحلهای تازه از بیثباتی منطقهای است که بدون مداخله قاطع، سودان را به سمت فروپاشی کامل سوق خواهد داد. درحالی که نیروهای واکنش سریع کنترل دارفور را تثبیت میکند، ارتش سودان در شرق و شمال تقویت شده و با حمایت مصر و احتمالا عربستان، آماده ضدحمله است. این دوگانگی، همراه با دخالت بازیگران خارجی، مذاکرات جده و آدیسآبابا را بیثمر کرده و تنها راهحل پایدار را در قطع جریان تسلیحات و منابع مالی به طرفین جنگ قرار میدهد. برخی میگویند اولویت فوری، ایجاد کریدورهای بشردوستانه امن است. سازمان ملل باید قطعنامهای الزامآور تحت فصل هفتم منشور صادر کند که نه تنها آتشبس محلی در دارفور، بلکه نظارت هوایی بر مسیرهای ترانزیتی ازجمله بوساسو را الزامی سازد. اتحادیه آفریقا، با سابقه میانجیگری در سودان، میتواند نیروی حافظ صلح چندملیتی با ماموریت حفاظت از غیرنظامیان مستقر کند، مشروط بر اینکه کشورهای تامینکننده بودجه -ازجمله امارات- از حمایت یکجانبه دست بکشند. تجربه لیبی نشان میدهد که تحریم تسلیحاتی بدون نظارت دریایی و هوایی بیاثر است؛ بنابراین، ناتو یا ائتلافی از کشورهای خلیجفارس باید گشتهای مشترک در خلیج عدن را آغاز کنند.
در این میان توسل به اهرم اقتصادی علیه امارات حیاتی است. بیش از ۷۰درصد طلای قاچاق دارفور از طریق دوبی وارد بازار جهانی میشود. شورای امنیت میتواند مکانیسم ردیابی طلا مشابه فرآیند اتخاذ شده در کیمبرلی برای الماس را فعال کند و شرکتهای اماراتی دخیل در خرید را تحت تحریم ثانویه قرار دهد. همزمان، ایالاتمتحده که پایگاه العدید را در قطر میزبانی میکند، میتواند با تهدید بازنگری در قراردادهای دفاعی، ابوظبی را به توقف عملیات بوساسو وادارد. اروپا نیز با مسدود کردن حسابهای بانکی مرتبط با نیروهای پشتیبانی سریع در قبرس و مالت، قادر است جریان پول را مختل کند. در این میان مسوولیت پونتلند نیز نباید نادیده گرفته شود. دولت فدرال سومالی، با حمایت اتحادیه آفریقا، باید کنترل کامل بر فرودگاه و بندر بوساسو را بازپس گیرد. رییسجمهور پونتلند، سعید عبدالله دنی، که از حمایت مالی امارات بهره میبرد، در صورت ادامه همکاری، باید با تحریمهای شخصی مواجه شود. این اقدام نه تنها عملیات نیروهای واکنش سریع را مختل میکند، بلکه پیامی قاطع به دیگر مناطق خودمختار سومالی میفرستد که جداییطلبی با هزینه همراه است. درنهایت، جامعه بینالمللی باید از تکرار اشتباه دارفور ۲۰۰۳ پرهیز کند. آن زمان، جهان پس از صدور حکم بازداشت البشیر، عملا او را تا سرنگونیاش در قدرت نگه داشت. نسرین مالک در گاردین نوشت: کسانی که بر امارات و در نتیجه بر نیروهای واکنش سریع نفوذ دارند اما اجازه میدهند خشونت بدون اقدام فوری یا فشار ادامه یابد، دستانشان خونین است. اکثریت جمعیت الفاشر در یک میدان کشتار گرفتار شدهاند و در چنین شرایطی هر دقیقه اهمیت دارد.

نظرات
جعفر قنادباشی
16 آبان 1404 - 08:43مردمان الفاشر؛ قربانیان خاموش معادن طلا جعفر قنادباشی درخصوص وضعیت کنونی و چشمانداز آینده جنگ داخلی سودان، که از حدود دو سال و نیم پیش به عنوان درگیری میان نیروهای نظامی آغاز شده است، باید گفت که این مناقشه خسارات گستردهای به زیرساختهای اقتصادی، آموزشی، عمرانی و سایر حوزههای مرتبط در سودان وارد کرده و عملا آنها را نابود نموده است. در حال حاضر، پس از گذشت دو سال و نیم، درگیریها عمدتا به ایالت دارفور محدود شده است. نیروهای مسلح ارتش سودان به رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان موفق شدهاند نیروهای پشتیبانی سریع -که به دنبال تصاحب قدرت دولت مرکزی بودند- را به عقب رانده و نفوذشان را به استان دارفور محدود نمایند. با این حال، آنچه اکنون در دارفور رخ داده، تشدید درگیریها است. نیروهای پشتیبانی سریع، با تجهیز به تسلیحات نوین ازجمله پهپادها و سلاحهای نیمهسنگین پیشرفته که از طریق امارات متحده عربی دراختیارشان قرار گرفته، در نبرد با نیروهای ارتش سودان و حامیان ژنرال البرهان، موفقیتهایی کسب کردهاند. به طور خاص، نیروهای تحت فرماندهی محمد حمدان دقلو (معروف به حمیدتی)، فرمانده کل نیروهای پشتیبانی سریع، موفق شدهاند نیروهای ارتش را از شهر الفاشر -که مرکز استان شمال دارفور است و ماهها محاصره شده بود- بیرون رانند و کنترل آن را به دست گیرند. در واقع، سقوط الفاشر -شهری تاریخی و کلیدی در دارفور- عامل اصلی افزایش چشمگیر تلفات و کشتهها بوده است. ورود نیروهای پشتیبانی سریع و برخی قبایل دارای ریشههای خصومت قومی به این شهر، منجر به کشته شدن بیش از ۲۰۰۰ نفر (و احتمالا بیشتر) و آوارگی هزاران تن شده است. آنچه از طریق تصاویر و گزارشها به درستی منعکس شده، همین حوادث فاجعهبار است. با این وجود، عامل اصلی تداوم جنگ و این تحولات، تسلیحاتی است که از درآمدهای حاصل از قاچاق طلا در معادن غنی دارفور تامین میشود. در دو سال و نیم اخیر، تولید طلا در دارفور با سرعتی چشمگیر افزایش یافته، که این امر با حمایت شرکتهای اماراتی و شرکتهای وابسته به خویشاوندان محمد حمدان دقلو (مانند برادر و پسران وی) محقق شده است. این طلا از طریق مسیرهای غیررسمی و قاچاق به لیبی و سپس به امارات متحده عربی منتقل شده و منبع اصلی تامین مالی برای خرید تسلیحات بوده است. به عبارت دیگر، امارات متحده عربی با تشویق محمد حمدان دقلو و ارائه حمایتهای تسلیحاتی، تلاش کرده تا سهم قابلتوجهی از بازار تسلیحات را دراختیار نیروهای پشتیبانی سریع قرار دهد. سودان از معادن طلا بهرهمند است، درحالیکه این کشور در مدت زمانی کوتاه و به شکلی شگفتانگیز به یکی از صادرکنندگان عمده طلا در جهان تبدیل شده و اکنون پس از آفریقای جنوبی و غنا، در رتبه سوم تولید و صادرات طلا در قاره آفریقا قرار دارد. این پیشرفت سریع، جایگاه سودان را در بازار جهانی طلا تثبیت کرده است. به هر حال، درآمدهای حاصل از این معادن، یکی از اصلیترین منابع تامین مالی جنگ دو سال و نیمه در سودان به شمار میرود. مردم سودان معتقدند که اگر این معادن طلا و درآمدهای قابلتوجه ناشی از آن وجود نداشت، امارات متحده عربی هرگز وارد این کشور پهناور نمیشد، زیرا هرگونه حضور -چه سیاسی و چه نظامی- در چنین کشوری هزینهبر است و این جنگ نیز به دو سال و نیم نمیکشید. به عقیده آنان، طولانی شدن جنگ در سودان دقیقا به دلیل وجود همین منابع طلا است که هزینههای درگیری را تامین کرده، نیروهای پشتیبانی سریع را به ادامه جنگ تشویق نموده و تمایلات اماراتی را برای حمایت از محمد حمدان دقلو جلب کرده است. همچنین بهکار بردن اصطلاح «نسلکشی» در مورد وضعیت دارفور چندان دقیق نیست. برخی اشتباه میکنند و هر کشتار یا قتلعامی را نسلکشی مینامند، درحالی که این دو مفهوم متفاوتاند. این یک جنگ داخلی است که اکنون در ایالت دارفور متمرکز شده است. در آنجا، شهری که در برابر نیروهای پشتیبانی سریع -که از نظر تعداد و تجهیزات در ابتدا ضعیفتر به نظر میرسیدند- مقاومت کرده بود، سرانجام سقوط کرد. هنگامی که یک نیروی نظامی وارد شهری میشود که ماهها یا سالها مقاومت کرده، به طور طبیعی اقدام به انتقامگیری میکند. بسیاری از همراهان این نیروها نیز به دلایل اقتصادی، مانند غارت و سرقت، وارد عمل میشوند. بنابراین، نمیتوان گفت که همه مردم سودان خشن یا بدذات هستند و کشتار در همه جا رخ میدهد. از ابتدا، درگیری میان نظامیان بود و مردم عادی کنار کشیدند؛ بهویژه مردان غیرنظامی در این جنگ مشارکت چندانی نداشتند. دوطرف نظامی با یکدیگر میجنگیدند، اما طولانی شدن درگیری و تامین هزینههای آن از طریق معادن طلا بود که قدرتهای خارجی مانند امارات متحده عربی را وارد صحنه کرد. در حال حاضر، دو تحول مهم دیگر نیز رخ داده است: نخست، جنگ از حالت درگیری صرفا نظامی به جنگی با رنگ و بوی تجزیهطلبانه تبدیل شده است. نیروهای پشتیبانی سریع، ارتش دولتی را از کل ایالت دارفور بیرون راندهاند و عملا این منطقه را از حوزه حاکمیت دولت مرکزی خارج کردهاند. بسیاری معتقدند که این اقدام، سنگ بنای اولیه تجزیه دارفور از سودان است. دوم، قدرتهای خارجی مانند اسراییل و ایالاتمتحده نیز منافع تجاری و اقتصادی در این جریان دارند؛ اسراییلیها و امریکاییها در پی بهرهبرداری از منابعی هستند که امارات متحده عربی در حال حاضر از آنها حمایت میکند. در آفریقا، امارات متحده عربی عملا به عنوان نماینده منافع انگلستان و ایالاتمتحده عمل میکند؛ این نکتهای است که باید به دقت مدنظر قرار گیرد. سودان تنها کشوری نیست که امارات در آن مداخله میکند؛ حوزه دیگری که امارات در آن دخالت دارد، لیبی است، جایی که نفت وجود دارد. امارات تلاش میکند از نفت لیبی برای خرید سلاح استفاده کند و در واقع، این امر به نفع شرکتهای فروشنده تسلیحات عمل میکند. ازسوی دیگر، درآمدهای حاصل از این معاملات به سمت انگلستان و ایالاتمتحده هدایت میشود. امارات متحده عربی سالهاست که به نمایندگی از غرب -به ویژه ایالاتمتحده و انگلستان- در آفریقا عمل میکند. در دو سال و نیم گذشته در سودان نیز، این سیاست ادامه یافته است؛ همانطور که در لیبی نفتمحور است، در سودان طلامحور است. رونق اقتصادی امارات که مشاهده میکنیم، حاصل سرقت نفت از لیبی، سرقت طلا و معادن گرانبهای دیگر در کشورهای آفریقایی است که به صورت ظاهری رونقدار جلوه میکند. بنابراین، بزرگترین دلیل ایفای این نقش توسط امارات، همان جنبه اقتصادی است. جنبه اقتصادی بسیار پررنگتر است. غربیها سیاستی ضداسلامی را دنبال میکنند و هر کشور اسلامی را که ضعیف شود، همراهی میکنند. این بخشی از سیاست کلی اسراییل، ایالاتمتحده و انگلستان است. سودان قابلیتهای زیادی برای تبدیل شدن به کشوری جزو محور مقاومت دارد و تضعیف سودان یکی از برنامههای اصلی انگلستان، ایالاتمتحده و فرانسه در آفریقا است. این برنامه کلی آنهاست و از طریق حمایت و بهرهبرداری از درآمدهای حاصل از مداخلات -که از معادن اینجا به دست میآید- محقق میشود. سودان نیروی ساحلی در دریای سرخ دارد، اما دارفور اصلا در کنار دریای سرخ نیست. برخی تحلیلگران بر دریای سرخ تمرکز کردهاند، اما اینطور نیست. دارفور حداقل با چاد همسایه است و گفته میشود که اورانیوم نیز دارد؛ یعنی در یک کمربند همسایگی قرار دارد که استانهای کشورهایی مانند چاد و نیجر دارای معادن غنی اورانیوم هستند. گفته میشود که این منطقه بخشی از کمربند اورانیوم آفریقا است که از کشورهای میانی آفریقا مانند سودان، نیجر و مالی میگذرد. بنابراین، حضور غربیها دراین نقطه به اورانیوم نیز مربوط است. سکوت غرب را اینگونه توجیه میکنیم که سود آن از طریق امارات به این گروه از بازیگران میرسد. جنبه سیاسی آن نیز قابل تأمل ست؛ اماراتی که همه شرکتهایش امریکایی و انگلیسی هستند، در واقع زمین بازی است و سبب تامین خواستههای اسراییل میگردد. از همین رو جامعه جهانی سکوت اختیار کرده؛ گزارهای که یکی از دلایل تشدید این جنگ است. از همین رو اخیرا نیروهای پشتیبانی سریع برای تصاحب شهر الفاشر به ایالاتمتحده رفتند و امریکاییها تاییدشان کردند؛ آقای ترامپ چراغ سبز نشان داد و عملا اینها حمایتهای غربی را دریافت کردند. آقای حمدان دقلو نیز پیش از این به اسراییل رفته و با مقامات اسراییلی صحبت کرده؛ آنها تلاش میکنند تبلیغاتشان را حمایت کنند. در آفریقا، هر جا معدن طلا و الماس باشد، سر و کله اسراییلیها پیدا میشود؛ آنها دایما به دنبال طلا و الماس در هر جای دنیا هستند. برخی معتقدند که نیروهای واکنش سریع به تسلط بر دارفور بسنده خواهند کرد؛ این منطقه شامل ۵ ایالت از ۱۸ ایالت سودان است و از همین رو در همینجا جنگ بر سر قدرت مرکزی دامنهدار نمیشود. از منظری دیگر این گروه که اکنون کنترل معادن طلا را دراختیار دارند، دیگر نیازی به گسترش دامنه نفوذشان ندارند. اما برخی دیگر معتقدند که این شروع بحران است، چراکه این گروه پس از این و با تکیه بر تسلیحاتی که با درآمدهای طلا خریداری شده، به دیگر استانهای کشور دستاندازی خواهند کرد. استانهای کردفان شمالی و جنوبی هممرز با دارفور هستند و گسترش تنشها میتواند تا استان خارطوم و در واقع به سمت پایتخت پیش رود. با این حال، سناریوی اول محتملتر است. به نظر نمیرسد که نیروهای پشتیبانی سریع درصدد امتحان شانس خود باشند، زیرا حکومت مرکزی سودان مورد حمایت عربستانسعودی و مصر است و این دو کشور اجازه نخواهند داد که نیروهای دارفوری یا نیروهای پشتیبانی سریع حیطه قدرت خود را بیش از این افزایش دهند. گسترش جنگ به دیگر نقاط سودان به معنای روبهرو شدن با مصر و عربستانسعودی است و آنها وارد این ماجرا نخواهند شد. کارشناس ارشد مسائل آفریقا