« اعتماد» در گفت‌وگوی اختصاصی با نصرت‌الله تاجیك بررسی كرد

قدرت بازدارندگی ایران تاثیرگذار بوده اما تهران باید طراحی سناریوهای چندلایه، هدفمند و دیپلماتیك را در دستور كار قرار بدهد

 

 در حالی كه تجاوز نظامی رژیم اسراییل به خاك ایران وارد چهارمین روز خود شده، تهران با مجموعه‌ای از اقدامات نظامی، سیاسی و دیپلماتیك به این اقدام واكنش نشان داده است. پس از چند نوبت حمله موشكی موفق به اهداف مشخص در داخل اسراییل، اكنون فضای گمانه‌زنی‌ها به سمت سنجش دیگر گزینه‌های ایران برای واداشتن تل‌آویو به توقف حملات متجاوزانه تغییر جهت پیدا كرده است. در این میان، گروهی پیرامون احتمال استفاده تهران از اهرم‌هایی همچون بستن تنگه هرمز، خروج از معاهده ان‌پی‌تی، و توقف همكاری‌های فراپادمانی با آژانس سخن گفته‌اند. هرچند این گزینه‌ها هنوز در مرحله ارزیابی قرار دارند، اما از نگاه ناظران، گستره تصمیم‌گیری ایران در واكنش به حملات اخیر، نسبت به گذشته پیچیده‌تر و چندلایه‌تر شده است. به گونه‌ای كه در این زمینه، اسماعیل كوثری، از فرماندهان پیشین سپاه پاسداران و نماینده فعلی مجلس تاكید كرد بستن تنگه هرمز در دست بررسی قرار دارد و دست ما برای تنبیه دشمن كاملا باز است و پاسخ نظامی، فقط بخشی از واكنش ما بود. ناظران اما بر این باورند این اظهارات به گمانه‌زنی‌ها در خصوص عبور تهران از پاسخ‌های صرفا نظامی و ارزیابی اهرم‌های دیگر دامن زده است. به باور این گروه اگرچه بسته شدن تنگه هرمز پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی گسترده‌ای خواهد داشت، اما طرح آن در شرایط فعلی می‌تواند بخشی از راهبرد بازدارندگی حداكثری جمهوری اسلامی تلقی شود. با این حال همزمان تأكید مقام‌های رسمی ایران نیز نشان می‌دهد كه تهران در عین هوشیاری نظامی، همچنان پیگیری راهكارهای حقوقی و دیپلماتیك را در دستور كار قرار داده است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه كشورمان  ضمن محكومیت حملات اسراییل به تأسیسات نفتی ایران، به‌ویژه حمله به عسلویه، آن را تجاوزی آشكار و تلاشی برای كشاندن جنگ به خلیج فارس دانست. وی همچنین هشدار داد كه چنین تحولاتی می‌تواند تبعاتی فراتر از منطقه داشته باشد و كل معادلات انرژی و امنیت جهانی را به چالش بكشد. وی همچنین تصریح كرد كه جمهوری اسلامی ایران همچنان به مسیر دیپلماتیك پایبند است، اما این مسیر تنها در صورتی قابل تداوم است كه تجاوزات رژیم صهیونیستی متوقف شود. در همین حال بر اساس برخی گزارش‌ها كشورهای عربی و برخی قدرت‌های جهانی در تماس با رییس دستگاه دیپلماسی كشورمان خواستند تا ایران خویشتنداری كند.همزمان به ادعای منابع مطلع، پیام‌هایی از سوی برخی دولت‌های عربی و حتی ایالات متحده برای میانجی‌گری ارسال شده است. در همین راستا عباس عراقچی در دیدار با سفرای كشورهای خارجی مقیم تهران اعلام كرد: پیامی از امریكا دریافت كرده‌ایم كه ادعا می‌كند در این حملات دخالت نداشته و نخواهد داشت. اگر چنین است، باید صریح و علنی اعلام كنند، نه با ارسال پیام‌های خصوصی. در چنین فضایی اما بار دیگر گمانه‌زنی‌ها بر سر خروج ایران از معاهده ان‌پی‌تی و توقف كامل اقدامات داوطلبانه فراپادمانی نیز بر سر زبان‌ها افتاده است. در این زمینه نمایندگان مجلس دوازدهم با اشاره به تداوم نقض تعهدات برجامی از سوی غرب و اقدامات خرابكارانه اسراییل، خواستار بازنگری در تعاملات ایران با آژانس شده‌اند. با این همه اما برخی تحلیلگران معتقدند تحقق و عملیاتی شدن هریك از سناریوهای پیش‌رو در گروی نوع واكنش تهران است: اگر ایران صرفا به اقدامات دفاعی محدود بسنده كند، ممكن است رژیم صهیونیستی را در تداوم حملات گستاخ‌تر كند. اما اگر پاسخ‌ها حساب‌شده، هدفمند و چندسطحی باشد، می‌تواند علاوه بر تقویت بازدارندگی، فضا را برای مداخله سیاسی و توقف بحران نیز فراهم كند. در همین راستا و به بهانه ارزیابی گزینه‌های ایران برای واكنش‌ها به اقدامات متجاوزانه‌ رژیمی كه تمامیت ارضی‌مان را هدف قرار داده با نصرت‌الله تاجیك دیپلمات بازنشسته گفت‌وگو كرده است. تاجیك دیپلمات بازنشسته در گفت‌وگو با «اعتماد» بر این باور است در شرایطی كه تجاوز اسراییل به ایران وارد فاز جدیدی شده، تهران با حفظ توازن میان پاسخ نظامی و تهدید به استفاده از ابزارهای راهبردی چون بستن تنگه هرمز یا خروج از ان‌پی‌تی تلاش دارد دامنه تنش را هم مهار و هم مدیریت كند. به باور این دیپلمات بازنشسته با این همه اما ارسال پیام‌های میانجی‌گرانه به تهران نشان می‌دهد بازدارندگی ایران تا حدی اثرگذار بوده، اما  استمرار آن منوط به طراحی سناریویی چندلایه، هدفمند و دیپلماتیك است. مشروح این گفت‌وگو  را  در ادامه  می‌خوانید. 

   واكنش‌های ایران به حملات تجاوزكارانه اسراییل را چگونه ارزیابی می‌كنید؟ به باور شما در شرایط پیچیده فعلی، چه مولفه‌ها و گزاره‌هایی باید در طراحی پاسخ نظامی و سیاسی ایران لحاظ شود؟
نوع فعالیت یا واكنش اعم از دیپلماتیك یا نظامی بسته به این است كه هدف و استراتژی ما بعد از انجام حمله‌ای كه از ساعات اولیه جمعه شروع شده چیست و ابتدا بسته به نگاه ما به حمله و اهداف آن دارد. من آن را حمله‌ای تمام عیار، پیچیده، چند لایه نظامی و جاسوسی، گسترده، هدفمند، یك عملیات تركیبی گسترده با استراتژی نقطه‌زنی، جاسوسی، ترور، تخریب و انفجار و هماهنگ شده بین اسراییل و امریكا و اروپا با نقض بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد و نیز ماده 56 پروتكل الحاقی به كنوانسیون‌های ژنو در زمینه حمله هدفمند به تاسیسات هسته‌ای می‌دانم. عملیاتی جنگی -  تهاجمی كه علاوه بر شهادت چند تن از فرماندهان بلند‌پایه نظامی با حمله به مناطق مسكونی و كشتار غیر نظامیان زن، كودك، استادان دانشگاه و دانشمندان، جنایتكارانه هدفش نه فقط ضربه زدن به تاسیسات هسته‌ای ایران بلكه شائبه اقدام برای سرنگونی حكومت از طریق شوراندن مردم علیه حكومت و جنگ داخلی و تجزیه ایران است كه با تجاوز سرزمینی و نقض مقررات بین‌المللی، رخ داده است. پس استراتژی ما در وهله اول اگر تنبیه متجاوز باشد نوعی عكس‌العمل می‌طلبد و اگر آتش‌بس باشد یك نوع عملیات دیگر!پیشنهاد من با توجه به اهداف دشمن صهیونیستی و ظرفیت‌هایی كه داریم فعلا باید توقف حملات و اجرای آتش‌بس باشد. در این زمینه اولویت با پیدا كردن یك واسطه مناسب و موثر از میان هم‌پیمانان یا كسانی است كه از این شرایط ممكن است آسیب ببینند! این میانجی می‌تواند از میان كشورهای منطقه مانند عربستان و ترجیحا عمان باشد یا كشورهایی كه تحولات منطقه منافع آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد مانند چین.  رویكرد این گروه از بازیگران می‌تواند موثر باشد. 
  به باور شما كدام‌یك از بازیگرانی كه بدان‌ها اشاره كردید ظرفیت‌های لازم برای میانجیگری و بستر‌سازی برای كاهش تنش‌ها را دارد؟
من چین را انتخاب بهتری می‌دانم؛ به شرطی كه آمادگی لازم را داشته باشد و عنداللزوم از ظرفیت سیاسی و قدرت بین‌المللی خود بتواند استفاده كند. البته شاید در این مورد روسیه آمادگی بیشتری داشته باشد اما به دلیل جنگ اوكراین ممكن است اهداف و منافع دیگری هم مطرح شود! پس به ‌عنوان یك تحلیلگر سیاسی، اولویت ذهنی و پیشنهادی من همواره معطوف به تجزیه و تحلیل و ارائه پیشنهادهای سیاسی و دیپلماتیك است. موضوعات نظامی را طبیعتا باید به متخصصان، نظامیان و كارشناسان نظامی‌نویس سپرد. اینكه چه نوع حمله‌ای صورت بگیرد یا چه اقدامی نظامی اتخاذ شود، تصمیمی است كه در نهایت باید توسط مسوولان ارشد كشور و بر اساس نظر متخصصان  اتخاذ شود.


  به باور شما هدف رژیم صهیونیستی از حمله تجاوزكارانه آن هم در آستانه دور ششم رایزنی‌های تهران و  واشنگتن  چیست؟
بررسی اهداف دشمن از اقداماتی است كه آغاز شده است. به باور من، با یك عملیات پیچیده، چندلایه، هدفمند و تركیبی از سوی دشمن مواجه هستیم كه باید آن را در ابعاد مختلف تحلیل كرد. از همین رو پیش از هر چیز باید مشخص كنیم كه هدف اصلی این عملیات اسراییل چیست. به نظر من، بخشی از این اقدامات، در راستای اعمال فشار بر مردم ایران و تحریك آنان علیه حاكمیت و دولت است. در گام بعدی، حتی ممكن است هدف‌هایی چون تجزیه ایران نیز در دستور كار باشد. بنابراین نباید مساله را ساده‌سازی كرد؛ مساله بسیار پیچیده‌تر و گسترده‌تر از آن است كه صرفا در قالب یك درگیری نظامی محدود تفسیر شود.در این چارچوب، باید بررسی كرد كه تحركات نظامی تا چه میزان می‌توانند در خدمت دیپلماسی و اهداف سیاسی كشور قرار بگیرند. مساله اساسی این است كه آیا الگوی ما همان رویكردهای سنتی گذشته در قبال اسراییل است یا اكنون با یك استراتژی جدید و مشخص از سوی دشمن مواجهیم؟ باید تعیین كرد كه هدف حمله نظامی ایران چیست: بازدارندگی، آشكارسازی نقاط آسیب‌پذیر رژیم صهیونیستی، یا ضربه نهایی؟ هركدام از این اهداف مستلزم برنامه‌ریزی، توانایی و ابزارهای متفاوتی است. در اینكه بعد از شوك اولیه و با شروع حملات ایران كمی معادلات تغییر كرده است اما با توجه به اهداف و گستردگی حملات اسراییل باید دقیق بررسی كرد آیا تداوم ضربه موشكی و پهپادی ایران سبب خسارات به اسراییل در حدی می‌شود كه با شناختی كه از نتانیاهو داریم و اهداف و نقش و همكاری احتمالی امریكا با اسراییل، نخست وزیر ‌این رژیم وادار به قبول آتش بس بشود؟! اگر نه در درجه اول باید دیپلماسی ایران به دنبال سخت افزارهای موثرتر باشد و در همین حال بر راه‌های دیپلماتیك هم تلاش بیشتری كرد.
در خصوص عملیات نظامی، نیز باید به یك نكته مهم دیگر اشاره كنم: پس از حملات موشكی ایران، رسانه‌های اسراییلی تلاش كردند تصویری از یك خانواده در حال رفتن به پناهگاه منتشر كنند كه در آن سربازان اسراییلی در حال كمك به كودكان بودند. این تصاویر، بخشی از جنگ روانی رژیم صهیونیستی برای مظلوم‌نمایی و تغییر مفاهیم بین‌المللی است. اسراییل سال‌هاست در این عرصه تجربه و برنامه‌ریزی دارد و می‌كوشد خود را قربانی جلوه دهد، حتی در شرایطی كه خود آغازگر بحران است.البته این بدان معنا نیست كه نباید واكنش نظامی نشان داد، بلكه تأكید بر این است كه باید با دقت و تحلیل بیشتری عمل كرد. لازم است ابتدا اهداف و نقشه‌های رژیم صهیونیستی را شناسایی كنیم و سپس اقدامات نظامی و سیاسی خود را بر همان اساس طراحی كنیم. ما نمی‌توانیم در خلأ  تصمیم‌گیری كنیم؛ ابتدا باید بدانیم طرف مقابل چه می‌خواهد و سپس متناسب با آن، سناریوی خود را تدوین كنیم. مخصوصا با ورود انصارالله یمن ممكن است دامنه درگیری‌ها گسترش طولی و عرضی بیشتری پیدا كنند و سبب ورود دیگر كشورها نیز بشود و اوضاع از كنترل خارج شود.
  با توجه به نقض آشكار كنسوانسیون‌های بین‌المللی از سوی رژیم اسراییل در ارتباط با ایران، به ویژه در حملات این رژیم به مناطق مسكونی و قربانی شدن غیرنظامیان، به نظر شما ایران در حوزه حقوق بین‌الملل چه اهرم‌هایی در اختیار دارد، به بیانی دیگر آیا تهران می‌تواند با استناد به قوانین و هنجارهای تعریف شده در حقوق جنگ چون كنوانسیون‌های ژنو، اسراییل را در عرصه جهانی  به چالش  بكشد؟
با نگاهی به وضعیت فعلی اسراییل، درمی‌یابیم كه این رژیم با جامعه‌ای امنیتی و به‌شدت كنترل‌شده مواجه است. با وجود این كنترل‌ها، به‌راحتی بر قدرت موشكی ایران و تخریب‌هایی كه در تل‌آویو رخ داده، مانور رسانه‌ای می‌دهد. این خود جای تأمل دارد. از همین رو سوال اول این است، هدف اسراییل از این مانور چیست؟ آیا تلاش دارد پیام روشنی به امریكا، اروپا و كشورهای عربی بدهد و قدرت موشكی ایران را برجسته سازد؟ اینجاست كه باید با دقت بسیار به ابعاد رسانه‌ای، روانی و سیاسی ماجرا  نگریست.
در شرایط حساس كنونی، اتخاذ هرگونه اقدام نظامی یا سیاسی باید حاصل محاسبه دقیق و تحلیل همه‌جانبه باشد. تصمیم‌گیری در این وضعیت شبیه حل یك معادله پیچیده است؛ باید سناریوهای مختلف، تبعات هر كدام، و میزان تأثیرگذاری یك اقدام نظامی بر فرآیندهای سیاسی را در نظر گرفت. حتی اگر جنگی هم رخ بدهد، در نهایت این فرآیند دیپلماتیك است كه باید بحران را حل‌وفصل كند. بر همین اساس، دو نكته كلیدی را باید مدنظر قرار داد: نخست، استراتژی نظامی باید مشخص باشد، از اهداف و پیامدهای آن گرفته تا ابزار و ظرفیت‌های لازم. دوم، باید روشن باشد كه استراتژی سیاسی ما چیست و چگونه می‌توان از ابزار دیپلماسی برای تقویت بازدارندگی بهره گرفت.
در این زمینه، به عقیده من رژیم صهیونیستی در دو حوزه مشخص دچار نقض آشكار قوانین بین‌المللی شده است. نخست، حمله به مناطق مسكونی و كشتار غیرنظامیان كه طبق اعلام‌های موجود، تاكنون حدود ۸۰ غیرنظامی، از جمله ۳۰ زن و كودك، به شهادت رسیده‌اند. این مساله برای ایران یك دستاویز قانونی و مشروعیت‌بخش است كه می‌توان بر آن تمركز كرد و از پراكنده‌گویی و طرح مطالبات متنوع و نامنسجم پرهیز نمود. ما باید روی این مساله متمركز شویم كه صرف‌نظر از اختلافات سیاسی و تاریخی با اسراییل، این رژیم در حال ارتكاب یك جنایت جنگی است كه به‌صراحت با بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد در تعارض است. بنابراین می‌توان از طریق مكانیسم‌های بین‌المللی، چه در سطح روابط دوجانبه و چه در قالب سازمان‌های بین‌المللی، پیگیری‌های حقوقی و دیپلماتیك انجام داد و از كشورها و نهادهای مسوول خواست كه این حملات را محكوم كنند. ما نباید از جامعه جهانی بخواهیم كه میان ما و اسراییل قضاوت كنند، بلكه باید بر اصل تجاوز به حقوق بین‌الملل و نقض قوانین بشری از سوی اسراییل تمركز كنیم و یارگیری و ایجاد اجماع كنیم. در این راستا، می‌توان از نهادهای بین‌المللی، سازمان‌های منطقه‌ای و همچنین بخش‌های تخصصی سازمان ملل متحد، به‌ویژه آن دسته كه در حوزه حقوق كودكان و غیرنظامیان فعالیت می‌كنند، خواست كه وارد عمل شوند و از جمله، قطعنامه‌هایی برای محكومیت اسراییل به تصویب برسانند.
    با توجه به رویكرد منفعلانه نهادهای بین‌المللی در برابر جنایت‌های اسراییل در غزه و لبنان، عملكرد جامعه بین‌الملل در محكومیت اقدامات اخیر اسراییل را چگونه ارزیابی می‌كنید. ایران برای مقابله موثر با این وضعیت و پیشبرد منافع خود در عرصه دیپلماسی و حقوق بین‌الملل باید به چه گزینه‌هایی متوسل شود؟
متأسفانه در شورای امنیت سازمان ملل، تلاش‌ها برای محكومیت اسراییل چندان به نتیجه نرسیده و صرفا بحث‌هایی كلی مطرح شده است. اصولا  در دنیای دو‌قطبی كنونی و در زمینه مسائل حساس بین‌المللی سازمان ملل و نهادهایش نشان داد كه كارایی لازم برای حفظ ثبات و امنیت جهانی را نداشته و مردود شده‌اند. همچون ماجرای غزه یا اوكراین. اما نكته دوم، علاوه بر كشتار غیرنظامیان، حملات هدفمند اسراییل به تأسیسات هسته‌ای ایران است. این اقدام نه‌تنها تهدیدی علیه ایران، بلكه تهدیدی جدی علیه امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی و ناقض صریح ماده ۵۶ پروتكل الحاقی به كنوانسیون‌های ژنو محسوب  می‌شود.
در این خصوص، باید از نهادهای تخصصی، به‌ویژه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، خواست تا با بررسی و بازرسی‌های خود، گزارشی رسمی از این اقدامات تهیه كنند. اگرچه ممكن است برخی نهادها حاضر به ورود به این ماجرا نباشند، اما ما به عنوان یك مطالبه عمومی و مشروع، باید این مساله را مطرح كنیم تا در دستور كار نهادهای رسمی كشور قرار  بگیرد.


  با توجه به نتایج پیچیده حاصل از توسل به گزینه‌هایی مانند بستن تنگه‌هرمز یا خروج از ان‌پی‌تی، به نظر شما ایران باید چگونه استراتژی كلان خود را طراحی كند تا هم از فشارهای ادعایی دشمن كاسته و هم منافع ملی‌اش را در عرصه دیپلماسی و امنیت حفظ و توان بازدارندگی را بیش از گذشته افزایش بدهد؟
اجرای گزینه‌ها و سناریوهای ذكر شده هیچ‌كدام منتفی نیست؛ مخصوصا آنچه مربوط به حركات دیپلماتیك است. اما بستن تنگه هرمز تبعات خاص خودش را دارد. ما باید ببینیم در حوزه سیاسی و چه نظامی، نمی‌توانیم در خلأ طراحی كنیم. ابتدا باید اهداف طرف مقابل را بشناسیم و بعد در چارچوب آنها اقدامات خودمان را انجام بدهیم. با این وضعیت، برمی‌گردم به بخش دوم بحث؛ یعنی موضوع اشاعه هسته‌ای و انتشار مواد آلوده. اقدامی كه اسراییل در حمله به نطنز انجام داد، باید به‌صورت دقیق و فنی بررسی شود و این حوزه بسیار مهم است.در مورد خروج از ان‌پی‌تی هم، این موضوع در یك مرحله‌ای می‌تواند مطرح شود. اگر قرار باشد ادامه پیدا كند، ممكن است به عنوان یك گزینه قابل طرح باشد. اما باز هم تأكید می‌كنم كه باید بررسی شود كه خروج از ان‌پی‌تی در زمینه‌ای كه اسراییل جنگ را جلو می‌برد، چه ارزش افزوده‌ای برای ما دارد؟ آیا چنین اقدامی فشاری وارد می‌كند كه منجر به توقف جنگ شود؟ این موضوع باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد. اگر اسراییل از خدا می‌خواهد كه ما از ان‌پی‌تی خارج شویم تا بعد تبلیغاتش را تشدید كند و فشارها را افزایش بدهد، ما نباید در مسیر دلخواه او حركت كنیم.همچنین، موضوع اخراج بازرسان یا متوقف كردن اقدامات نظارتی فراپادمانی نیز قابل بررسی است. چون ما عضو ان‌پی‌تی هستیم، فقط باید الزامات همان را رعایت كنیم. اما به دلیل برجام، یك‌سری اقدامات فراپادمانی را پذیرفتیم كه قابل تجدیدنظر است. در اینجا هم مجددا تأكید می‌كنم كه هر اقدامی كه در حوزه دیپلماتیك یا سیاسی می‌خواهیم انجام بدهیم، باید با در نظر گرفتن تصویر كلان باشد. باید ببینیم هدف اسراییل از این جنگ چیست. اگر هدف او كشاندن امریكا به پای جنگ است، ما نباید كاری بكنیم كه شرایط را برایش فراهم كنیم. این نكته بسیار مهم است.تمام حرف من این است كه ما نباید به دنبال حوادث حركت كنیم. باید خودمان استراتژی داشته باشیم؛ هم در حوزه دیپلماسی و كار سیاسی و هم در حوزه نظامی. همه اینها باید از پیش تعریف شده باشد و بر اساس آنها حركت كنیم. نباید اجازه دهیم اسراییل ما را درگیر بازی‌های روزمره خود كند.در مورد بستن تنگه هرمز، به عقیده من این موضوع از جمله اقداماتی است كه به عنوان آخرین گزینه تلقی می‌شود؛ چون بستن تنگه ابعاد مختلفی دارد؛ از جمله ابعاد حقوقی، سیاسی، بین‌المللی، ژئوپلیتیكی و ایجاد اختلال در توازن موجود. بنابراین، همه این ابعاد باید در پرتو اهداف و استراتژی دشمن و ظرفیت اجماع‌سازی ما مورد بررسی دقیق قرار بگیرد.