29 اردیبهشت 1403

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

دین و اندیشه

  • روشنفکری دینی گویا برای خود وزنه‌یی شده است وگرنه عمروبن عبدودّها را به میدان نمی‌فرستادند. اخیراً یکی از منکران در ضمن افادات خود، روشنفکری دینی را به سه مثال ممثّل نمود: 1. مثلث هشت‌ضلعی. 2. آهن گچی 3. آبغوره فلزّی.
    تا امتناع روشنفکری دینی را مبرهن کند. مثال نخست تقلید مبتذلی بود از دایره مربع یا مربع مدوّر که چند سال پیش طلوع ناکرده غروب کرد و دایره گردانان را ناکام نهاد. ولی آبغوره فلزّی الحقّ چیز دیگری بود. تجلی ذوق و استعداد نهفته‌یی بود

  • پیوند علم و دین‏

    پیوند علم و دین در اسلام همواره فراز و فرودهایى داشته و به شکل‏هاى مختلفى که از تلاش براى ایجاد وفاق و پیوند میان آن دو تا افکار آنها از سوى یکدیگر در نوسان بوده است. آنچه امروزه در خصوص پیوند علم و دین مطرح است، مسئله‏اى شاذ و بى‏سابقه نیست.دین به مثابه یک نظام یا برنامه، بر اساس اصول و قواعد ثابت‏محور، موجب پدید آمدن علوم و معارف فاعلى مى‏شود که همه آنها به نوعى یا در پى کشف و تبیین حقایق دینى هستند و یا دفع اباطیل و خرافه هایى که در مورد آن ابراز مى‏شود. این دسته از علومى که مستقیماً با دین در ارتباطاند به نام‏هاى مختلفى نظیر علوم نقلى، شرعى، نافع و ... خوانده مى‏شود و سایر علوم عملاً از دایره شرعى بودن خارج مى‏شوند.

  • سرویس دین‌و دعوت پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح

    اشاره‌: چندی پیش، نوشته‌ای تحت عنوان« بحثی درباره‌ی‌ پلورالیسم و نقدی بر آن» در بخش اندیشه‌ی پایگاه‌ منتشر شد، مقاله‌ی مذکور نوشته‌و دیدگاه‌های شخصیِ یکی از دوستان و خوانندگان عزیز سایت بود که‌ به‌ اشتباه‌ به‌ عنوان "دیدگاه‌ مختار جماعت" در مورد پلوالیزم دینی تلقی شده‌ بود، این مسئله‌ موجبات انتقاد پاره‌ای از دوستان را نیز فراهم نمود. ضمن پوزش از محضر خوانندگان عزیز، بخش نخست متن اصلی مقاله‌ را که‌ مورد تأیید جماعت نیز هست، تقدیم می‌داریم.

    پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح

  • مقدّمه 

    وقتی که آیه‌ی: َقَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿سوره فرقان آیه 30﴾ را در کنار حال و وضع کنونی مسلمانان و دوری بسیاری از آنان از دستورات قرآن کریم قرار می‌دهیم به حقانیت و ورای زمان و مکان بودن آن پی برده و اقرار می‌کنیم که بحق این کتاب سخن انسان نیست و بری از ناتوانیها و کاستی‌های اوست چرا که بسیاری از پیش‌بینی و پیشگوئی‌های آن یکی پس از دیگری به واقعیت تبدیل شده و از چهره‌ی غبار گرفته اعصار مختلف پرده‌ها بر می‌دارد

  • شبهاتی پیرامون برخی عقاید شرک‌آمیز رایج:

    1. ما عاصی و گناه‌کاریم و صالحان، مقرّب درگاه خدا هستند؛ پس صالحان چون به خداوند نزدیک هستند می‌توانند به خاطر مقام و منزلت‌شان، بین ما و خدا برای پناه بردن به او واسطه باشند.

    مشرکین می‌گویند همان‌طور که در دنیا کسی بخواهد در محضر قدرتمندان حاکم به نفعی برسد یا ضرری را از خود دفع کند، چون خود امکان دستیابی به او را ندارد، باید کسی را پیش او واسطه کند؛ تا این کار صورت بگیرد. به همان ترتیب ما بندگان رو سیاهی هستیم که خود شایستگی خطاب خداوند را بدون واسطه نداریم. به همین خاطر به بندگان صالح احترام می‌نهیم و به طرق مختلف آن‌ها را راضی نگه می‌داریم، تا از خداوند آن‌چه را که می‌خواهیم، بطلبند. در پاسخ به این دسته باید گفت:

  • دکتر مصطفی مرادی

    در نگاهی کوتاه به مقالاتی از جمله «صراطهای مستقیم »، «پلورالیسم دینی»، «فربه‌تر از ایدئولوژی» و «دین اقلی و اکثری» و.... بوضوح مشخص می‌شود که مطالب ارائه شده به نوعی زیر سایه سنگین نسبی‌انگاری اخلاق و دین ورزی گرفتار شده‌اند و مؤلفین محترم دانسته و ندانسته مخاطبین خود را وارد این وادی بن ناپیدا کرده و زمینه را برای برداشتهای ناصحیح فراهم می‌نمایند بطوریکه یکی از خوانندگان بدون توجه به ریشه‌های اندیشه نسبی‌انگاری اخلاق و عدم ارتباط آن با «نظریه نسبیت انیشتین» با استفاده از این نظریه به سخنان بنده در یکی از مقالات گذشته ایراد گرفته بود که جای بسی تأمل و تعمق دارد و نشان می‌دهد که نسبیت در اخلاق را با نسبیت انیشتین در فیزیک یکی دانسته و تغییرات رفتاری انسان را حمل بر آن نظریه نموده اند در حالی که این دو تفاوت بسیاری با هم دارند. گرچه این مؤلفین محترم نظری جز خیرخواهی و بسط گفتمان اسلامی نداشته و ندارند ولی به علت عدم امکان بسط و توضیح بیشتر این موضوعات در فرصتهای چنین کوتاه گاه برداشتهای ناصوابی از آنها خواهد شد...

  • در این مقاله ابتدا عَرَضی (صورت) و ذاتی (مضمون)، معنا و تعریف شده‌اند و سپس شئون و تعلیمات دین به دو دسته‌ی شئون و تعلیمات ذاتی و عرضی تقسیم شده‌اند. عرضی‌ها آنها هستند که می‌توانستند به گونه‌ای دیگر باشند، برخلاف ذاتی‌ها. تفاوت تقسیم عرضی و ذاتی با تقسیمات دیگری چون قشر و لب یا طریقت و شریعت و امثال آن، بحث دیگر این مقاله است. سپس به قصد هموار کردن راه برای ورود در بحث اصلی، مثال‌های بسیاری از مثنوی مولانا آورده شد تا مصداق‌هایی برای عرضیات مثنوی به دست داده شود.

  • پیش از این در دو مقاله جداگانه از دین بزرگ عبدالکریم سروش در فراهم کردن شرایط و لوازم فلسفی بازاندیشی و اصلاح فکر دینی سخن گفته‌ام و از طرح تمایز سودمند میان دین و انسانی بودن معرفت دینی. از این نظر پروژه‌ی کسانی مثل عبدالکریم سروش، مجتهد شبستری و حتی ملکیان را در زدودن پاره‌ای از مبانی غیر اخلاقی که در جامعه ما به نام دین یا سنت رواج دارد فوق‌العاده مهم و سودمند می‌دانم.

  • یکی از اتهامات قدیمی که در شرایط کنونی هم وارد می‌شود این است که اخوان دین اسلام را سیاسی نموده و سیاست را با دین و دین را با سیاست آمیخته‌اند. روزی یکی از حکام گفته بود: «سیاست دین ندارد و در دین هم سیاست وجود ندارد»!! در سالهای اخیر عبارت «اسلام سیاسی» بر سر زبان‌ها افتاده و برخی از نویسندگان آن را به کار می‌برند.


  • مهندس آدم غلامی

    معنا و مفهوم آیه‌ی« وَبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَـذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَآ أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ بقره/25.
    بشر: بشارت به خبری گفته می‌شود که برای اولین بار گفته‌شود و شایستگی مزدگانی را داشته باشد و به همین دلیل است که به اولین لآیه‌ی محافظ بدن‌یعنی پوست، بشر گفته شده است.