این روزها بحث سلامت و بهداشت روان در میان عموم جامعه بسیار اهمیت یافته است. مردم به ویژه طبقه متوسط شهری در ایران به این موضوع بسیار اهمیت میدهند و افراد زیادی را در میان اطرافیانمان سراغ داریم که برای مشاوره روانی به رواندرمانگران و روانپزشکان و روانشناسان مراجعه میکنند. در این میان اما آنچه کمتر به آن توجه میشود، مبانی فلسفی بحث سلامت روان است. دهم اکتبر از طرف فدراسیون جهانی بهداشت روان (WFMH) به عنوان «روز جهانی بهداشت روان» نامگذاری شده است. در ایران (18لغایت24 مهر) به نام هفته بهداشت روان نامگذاری شده است. به این مناسبت در هفته جهانی سلامت روان، انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنیا (احبا) عصر سهشنبه 22 مهرماه در ساختمان مرکزی انتشارات ققنوس نشستی با سخنرانی مصطفی ملکیان برگزار کردند. استاد ملکیان در این نشست درباره «مبانی فلسفی سلامت روانی» صحبت کرد. گزارشی از این سخنرانی از نظر میگذرد.
فقیرتر شدن طبقه متوسط ایران در یک دهه اخیر موضوعی است که بسیاری از اقتصاددانان، جامعهشناسان و پژوهشگران علوم سیاسی به اشکال مختلف به آن اشاره کردهاند و برای آن شواهدی برشمردهاند، مثل کاهش قدرت خرید اقشار میانی، ناتوانی از پرداخت اجاره منزل، تغییر سبک زندگی ایشان، مهاجرت و... . مارال لطیفی، پژوهشگر علوم اجتماعی برای نشان دادن این موضوع منظر و رویکردی جامعهشناختی اتخاذ کرده و سراغ تغییر و تحولات فضای فیزیکی و اجتماعی اقشار میانی یا طبقه متوسط در بازه زمانی مذکور رفته. او در کتاب «پذیرش شکست: افت اقشار میانی جامعه؛ نمونه تهران» از دستگاه مفهومی و نظری پیر بوردیو، جامعهشناس معاصر فرانسوی بهره گرفته و با شماری از تهرانیهای طبقه متوسط صحبت و روایتهای آنها را تحلیل کرده تا آشکار سازد که چرا و چگونه طبقه متوسط در تهران ناگزیر از پذیرش شکست شد. با او به مناسبت انتشار این کتاب گفتوگویی صورت دادیم که از نظر میگذرد.
ناسیونالیسم یا چنانکه ترجمه شده، ملیگرایی به عنوان یک ایدئولوژی مدرن عمری طولانی ندارد و از لوازم و ضروریات ساختار دولت-ملت (nation-state) در جهان پسا وستفالی محسوب میشود.
السدیر مکاینتایر، فیلسوف اسکاتلندی- امریکایی و یکی از بزرگترین اندیشمندان معاصر در زمینه فلسفه اخلاق و سیاست در روزهای اخیر در سن نودوششسالگی درگذشت. اهل فلسفه به ویژه علاقهمندان به فلسفه تحلیلی و طرفداران فلسفه اخلاق و علم سیاست او را میشناسند، اما قطعا او در ایران شهرتی به اندازه فیلسوفان همعصر خود ندارد، اگرچه بیتردید به اندازه نامهایی چون جان رالز و یورگن هابرماس در پیشبرد اندیشه فلسفی در سده بیستم نقش داشته است. مختار نوری، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه و محقق فلسفه سیاسی ازجمله پژوهشگران ایرانی است که طی سالهای اخیر بر اندیشه مکاینتایر و کاربست آن در جامعه ایران تمرکز نموده است.
متون مقدس ادیان از جمله قرآن كتاب مقدس مسلمانان را به شیوهها و با رویكردهای گوناگونی میتوان خواند و تفسیر كرد و از منظرهای مختلف به آنها پرداخت. تفسیر عرفانی و رازورزانه قرآن نگاهی است كه همواره از عارفان و اهل تصوف مورد توجه بوده و ایشان با این رهیافت به تاویل و تفسیر داستانها و حكایتهای قرآن پرداختهاند. سید مرتضی مبلغ را بیشتر به عنوان اهل سیاست میشناسند اما تخصص و كار اصلی او عرفان وفلسفه و قرآنپژوهی است. او به تازگی كتاب «تا نجوای خدا با او» را نوشته كه تفسیری عرفانی به شیوهای متفاوت، یعنی«تفسیر عرفانی قرآن با قرآن» از سه داستان موسی (ع) بر پایه متن قرآن است. به این مناسبت با او در مورد ویژگیها و جنبههای مختلف این كتاب گفتوگویی كردیم كه از نظر میگذرد:
همه نگرانند. با هر كسی صحبت میكنی، میگوید: چه میشود؟ شما كه سرتان در درس و كتاب است بگویید، آینده دور پیشكش، همین هفته بعد چه میشود؟ آیا جنگ میشود؟ آیا قیمتها باز قرار است بیشتر و بیشتر شود؟ آیا میشود یك زندگی معمولی داشت؟ پیشبینی آینده كار آدمیزاد نیست، اما از اصحاب علم و معرفت انتظار میرود كه بتوانند روندها و رویهها را پیشبینی كنند و مسیرهای پیش روی جامعه را حدس بزنند.
تعابیر متفاوتی برای توضیح جامعه ایران بهكار میرود: «كوتاهمدت»، «كژمدرن»، «جنبشی»، «غیرقابل پیشبینی»، «در حال فروپاشی» دچار «زوال اخلاقی شده»، «عرفیتر» شده، «بی اعتماد» و ... بعضی از این تعابیر به علت كثرت كاربرد به گزارههای بدیهی بدل شدهاند. اما آیا چنین است؟ آیا واقعا جامعه ایران غیرقابل پیشبینی یا همواره در تقابل با دولت یا كوتاهمدت است؟ اصلا وقتی از جامعه ایران سخن میگوییم، منظور چیست؟ چطور میتوان این احكام را سنجید و مورد بازنگری قرار داد؟ حمیدرضا جلاییپور،استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و فعال سیاسی، نویسنده كتابهایی مانند «جامعهشناسی سیاسی ایران» یا كتاب «ایران: میهن دوستی مسوولانه» است. او به تازگی خاطرات سیاسی و دانشگاهی خود را در كتابی تحت عنوان «در تكاپوی جامعه مدنی» در فضای مجازی منتشر كرده است. جلاییپور دو دهه پیش ایران را «جامعه مدرن بدقواره» مینامید، بعدها به نظریه «جامعه جنبشی» نزدیك شد و هماكنون از آن فاصله گرفته است. در آستانه برگزاری همایش «كنكاشهای مفهومی و نظری درباره ایران» كه قرار است خردادماه سال جاری از سوی انجمن جامعهشناسی برگزار شود، با او گفتوگویی درباره ماهیت علم جامعهشناسی و وضعیت جامعه ایران، صورت دادم كه از نظر میگذرد.
هوش مصنوعی قرار بود یار شاطر بشر باشد، اما به نظر میرسد که در حال تبدیل شدن به تهدیدی جدی برای زندگی انسانی است. پژوهشگران و اهل نظر نگرانیهای عمیقی درباره پیامدهای این فناوری در حال گسترش دارند.
خیلی اوضاع خیته. هوش مصنوعی همینطور در حال پیشروی است و یك به یك سنگرها در مینوردد. همه آنچه قبلا آرزو و آرمان به حساب میآمد، در حال تبدیل شدن به خاطره است. چند وقت همه بیكار میشویم یا در بهترین حالت ناچاریم كار یدی بكنیم و به رعیتهای ماشینها تبدیل شویم، چون در هر كاری كه به ذرهای تفكر و حساب و كتاب نیاز داشته باشد..
آیا جامعه ایران در حال فروپاشی است و صحبت كردن از جامعه و اجتماع در ایران بیمعنا شده؟ سالهاست كه برخی -بعضا اصحاب علوم اجتماعی- میگویند كه ایران دچار فروپاشی اجتماعی شده و گسستها و شكافهای برسازنده اجتماع مثل شكافهای نسلی و جنسیتی و قومی و زبانی و دینی و طبقاتی و فرهنگی به حدی رسیده كه عملا نه با یك جامعه كه با مجموعی از افراد و جزیرههایی ازهم گسسته مواجه هستیم كه به سختی با یكدیگر گفتوگو و مفاهمه و مشاركت میكنند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل