إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

دین و اندیشه

  •  اشتباه کمال‌گرایانه دربارۀ معنای زندگی، بخش دوم

    چرا کمال‌گرایی به جای تقویت معنای زندگی ما، آن را تضعیف می‌کند.

    در مطلب پیشین، دربارۀ اثر مخرب اشتباه کمال‌گرایانه دربارۀ معنای زندگی بحث کردم. کمال‌گرایی مدعی است که تنها دستاوردهای استثنایی، شکوهمند یا کامل به زندگی معنا می‌بخشد. غالباً کسانی که موافق این دیدگاه هستند از این احساس که زندگی آنها بی‌معنی است رنج می‌برند. آنها معتقدند که تنها زندگی افراد برجسته همانند شکسپیر، انیشتین یا مادر ترزا می‌تواند معنی‌دار باشد، در حالی که زندگی افراد عادی مثل من و شما باید بی‌معنی باشد. در آن مطلب توضیح دادم که چرا کمال‌گرایی مشکل‌ساز است. در کنار موارد دیگر خاطرنشان کردم که هم کمال‌گرایان و هم ضدکمال‌گرایان به تعالی توجه می‌کنند

  • چکیده

    پژوهش حاضر به بررسی تمایل به نوعدوستی در روابط اجتماعی و عوامل موثر بر آن در شهر یاسوج پرداخته و تلاش کرده است اولا میزان تمایل به نوعدوستی را در بین شهروندان تعیین و سپس ارتباط آن را با همدلی, مسئولیت اجتماعی، تحلیل هزینه و پاداش و متغیرهای جمعیتی (سن، جنس، وضع تأهل، میزان تحصیلات و قومیت) بررسی نماید. روش به کار رفته در این پژوهش، روش پیمایشی است. جامعه آماری کلیه افراد ١٥-٦٥ ساله شهر یاسوج هستند که ٣٨٦ نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه می باشد که ‌جهت تعیین اعتبار آن از روش اعتبار سازه به کمک تکنیک تحلیل عاملی و جهت تعیین پایایی از شیوه هماهنگی درونی به روش آلفای کرانباخ استفاده شده است. نتایج پژوهش در راستای پاسخ به هدف اولیه پژوهش بیانگر آن هستند که میانگین نمره نوعدوستی از میانگین واقعی, به طور معنا داری بیشتر است.

  • با مجموعه‌ای از سفارشهای گرانبهای امام بنا روبه‌رو هستیم که به خاطر داشتن رنگ الهی، واقع‌گرایی و سازگاری با روح انسان و جامع بودن در زمینه‌های مختلف، شایسته‌ی درنگ و تأمّل است. این وصایا در قالب درخواست‌هایی دلسوزانه از جانب یک دعوتگر صادق و مربی مجرّب و فقیهی آگاه مطرح شده است. امید که پروردگار، ما را از آن بهره‌مند گردانده و در ترازوی حسنات ایشان قرار دهد .

    این متنِ وصایای روشن‌گر امام شهید حسن البنا (رح) است، که با این عنوان منتشر گردیده است: 

    «من وصايا المُرشد العام» از سفارشات مرشد عام: 

    •برادرم! بدون هدف زندگی نکن، زیرا خداوند شما را پوچ و باطل نیافریده و بیهوده در این کره‌ی خاکی رها نکرده است. 

     

    •برادرم! بگذار خداوند بالاترین و مهمترین آرمان و هدفت باشد. این سخن خداوند متعال را بشنو که می‌فرماید: «ففِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَکُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ»‌ (50 الذاریات) به سوی خدا بگریزید، که من از سوی او برای شما بیم‌‌دهنده‌ای آشکارم

    نویسنده:
    امام شهید حسن البنا
  •  

    مباحثۀ علمی در مورد رابطه بین معنا و شادکامی، درمورد چگونگی گذران زندگی خوب ، پرسش‌های اساسی ایجاد می‌کند.

    فیلسوفان، پژوهشگران و رهبران معنوی،درباره این‌که چه چیزی موجب ارزشمندی زندگی می‌شود،بحث و جستجو کرده‌اند. آیا زندگی سرشار از شادکامی است یا سرشار از هدف و معنا؟ آیا بین این دو تفاوت وجود دارد؟

    به یک فعّال حقوق بشر فکر کنید که با ظلم مبارزه می‌کند اما در نهایت به زندان می‌رسد، آیا او خوشحال است؟ یا انسانی که شب‌ها (و برخی روزهای) خود را با پریدن از یک مهمانی به مهمانی دیگری می‌گذراند، آیا این زندگی خوب است؟

    این‌ها صرفاً پرسش‌های دانشگاهی نیستند. این پرسش‌ها می‌توانند به ما کمک کنند تا مشخص کنیم که باید انرژی خود را کجا سرمایه‌گذاری کنیم تا منجر به زندگی موردنظر ما شود.

    اخیراً برخی از پژوهشگران این پرسش‌ها را عمیقاً بررسی کرده‌اند و سعی دارند تفاوت‌های یک زندگی معنادار و یک زندگی شاد را روشن کنند. تحقیقات آنها نشان می‌دهد که زندگی فراتر از خوشحالی است، که این حتّی برخی از یافته‌های پیشین در زمینۀ روانشناسی مثبت‌گرا را زیر سؤال می‌برد و تا حد مطلوبی پوشش خبری و نقد رسانه‌ها را از آن خود می‌کند.

  • یکی از اسباب درخشش فقه اسلامی در دوران طلایی آن، توانایی فقیه در جمع بین فقه متون شرعی و فقه احوال واقعی جامعه بود. فقیه زمانی فقیه حقیقی به‌حساب می‌آید که بین فقه به معنای فهم متون اسلامی و فقه واقع، هماهنگی و توازن ایجاد نماید، البته نه به این معنا که واقع بر متن مسلط باشد، چون هیچ عالمی چنین تصوّری از فقه واقع ندارد؛

    نویسنده:
    دکتر عصام البشیر
  • موهنداس کرمچند گاندی (Mohandas karamcand Gandhi)، رهبر استقلال هند، اسوه‌ی موفق بشردوستی در جهان معاصر است؛ او کسی است که نوع‌دوستی در وجودش به اعلاترین شکل ممکن تبلور یافته بود و در همین راستا با امپراتوری عظیم بریتانیا درافتاد؛ در همین راستا بود که به مصاف با نفس و خودی خویش روی نمود، تا فرصت و ظرفیت درونی‌اش جهت خدمت به بشریت ارتقا یابد و در همین راستا بود که تمام‌قد در برابر همه قسم ظلم و بی‌عدالتی و نابرابری ایستاد و در سایه‌ی همین اصل متعالی بود که توانست، ملّت چندصد میلیونی هند را با خود همسو سازد و بدون شلیک گلوله‌‌ای بر قدرتمندترین امپراتوری زمان فائق آید و مردمش را به استقلال برساند.

  • گذشتن از پیچ و خم زندگی به سرعت و بدون درنگ برای اندیشیدن به معنای آن، می‌تواند آسان باشد ...
    چگونه یک زندگی معنادار داشته باشیم؟
    آیا موضوعی که انجام می‌دهم اهمیت دارد؟ مهمّ‌تر این‌که، آیا این موضوع برای من اهمیّت دارد؟
    این‌ احساس ‌که کاری که انجام می‌دهید دارای یک هدف و معنی واقعی است که برای شما اهمیت دارد، می‌تواند دگرگونی سترگی در زندگی شما ایجاد کند. این مسأله، برخاستن روزانه را هیجان‌انگیزترین موضوع در جهان می‌سازد.
    نمی‌توانید برای شروع منتظر بمانید. تلاش برای مجبور کردن خودتان به سخت‌کاری را فراموش کنید. یادآوری به خودتان جهت استراحت و خوردن، مهمّ‌تر می‌شود!

  • «وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا» [سوره الفرقان 40] (و همانا [کافران قریش] بر شهرى كه باران عذاب (سنگ باران آسمانی) بر آن بارانده شده بود، گذر کرده‌اند. پس آیا آن‌را نمی‌ديده‏‌اند؟ [آری آن‌را دیده‌اند] امّا اميد به برانگیخته‌شدن ندارند.)
    و خداوند می‌فرماید انسان‌های متکبّر و مغرور از آیات و نشانه‌های خدا  درس و عبرت نمی‌گیرند و به هر نشانه‌ایی که خداوند برای هدایت متکبّرین بفرستد، ایمان نمی‌آورند.
    «سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ» [سوره اﻷعراف 146]

  • سوّمین تفسیر از کلمه‌ی «معنا»، کارکرد بود. یعنی این‌که در صورت نبودن تفکّر درباره‌ی مرگ چه تأثیری بر زندگی انسان می‌گذارد و چه اتّفاقی می‌افتد، کارکرد مرگ را مشخص می‌کند.
    در این‌جا  به بعضی از کارکردهای  اندیشیدن به مرگ و آخربینی اشاره می‌کنیم:

    ۱- دگرگونی ارزش‌ها
    کسانی که باور به آخرت نداشته باشند، ارزش‌های اخلاقی در نزد آن‌ها دگرگون می‌شود و زشتی‌ها و ناپاکی‌ها در نظر آن‌ها زیبا جلوه می‌کند.

    خداوند می‌فرماید:
    «إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ» [سوره‌ی النمل 4] (بی‌گمان كسانى كه به آخرت ايمان نمی‌آورند، اعمال [زشت و ناپسند] آنان را برایشان آراسته‌ایم، پس آنان [همواره] در سرگشتگی به سر می‌برند.)

  • خدای عزّو‌جل از روی قسط و عدالت حقیقی خویش شادمانی و کامروایی را در رضایت و یقین و غم و اندوه را در نارضایتی و تردید قرار داده است. 

    هم‌‌‌‌چنین خداوند در قرآن از دو نوع سبک زندگی صحبت می‌‌‌‌کند، که هر‌کدام از این دو سبک و نگرش، به تبع نتایجی در زندگی انسان به‌‌‌‌دنبال دارد. 

    سبک اول: 

    زندگی کسانی که مبنای اعتقادی آن‌‌‌‌ها ایمان به خدا و روز قیامت است، در نتیجه‌‌‌‌ی این باور اقدام به انجام اعمال صالح می‌‌‌‌کنند. عملاً این مجموعه از زندگی هدفمندی برخوردار هستند و تلاش و کوشش آن‌‌‌‌ها جهت‌‌‌‌دار و هدف‌مند است که نتیجه‌‌‌‌ی آن برخورداری از حیات طیّبه است.