٥. منازعهی خودگرایی در برابر نوعدوستی در روانشناسی
مطالب روانشناختی مرتبط با منازعهی خودگرایی در برابر نوعدوستی، وسیع است؛[١٣] در راستای شیوهی انتخابی، مقاله بر اثر دانیل باتسون و همفکرانش متمرکز خواهد بود که به لحاظ فلسفی برخی از تأثیرگذارترین و پیچیدهترین تحقیقات را در این زمینه انجام دادهاند.
باتسون به همراه بسیاری دیگر از محققان با اقتباس ایدهای با ریشههای عمیق در مباحث فلسفی نوعدوستی تحقیق خود را آغاز میکند. با اینکه جزئیات و اصطلاحات به طور قابل ملاحظهای از نویسندهای به نویسندهی دیگر متفاوت است، اما ایدهی اصلی این است که نوعدوستی غالباً محصول واکنش عاطفی به رنج شخص دیگر است.
به اعتقاد بسیاری از فیلسوفان، نوعدوستی مولفهی اصلی اخلاق است و مردم غالباً رفتارهای نوعدوستانه انجام میدهند. سایر فلاسفه به همراه بسیاری از زیستشناسان و دانشمندان علوم اجتماعی ادعا كردهاند كه حقایقی در مورد روانشناسی انسان، یا فرآیندهای تکاملی منجر به شکلگیری روانشناسی انسان، نشان میدهد که هیچ کدام از رفتارهای انسانی کاملاً نوعدوستانه نیست. بخشی از این اختلاف میتواند به این واقعیت بازگردد که هم فیلسوفان و هم دانشمندان از اصطلاح «نوعدوستی» با معانی کاملاً متفاوتی استفاده میکنند. در بخشهای دوم، سوم و چهارم تعدادی از محاسبات نوعدوستی مورد استفاده مشخص میشود.
5. کدام نوعدوستی واقعی است؟
نظریههای تکاملی تشریح شدهی فوق به ویژه انتخاب خویشاوندی در راستای تطبیق وجود نوعدوستی در طبیعت با اصول داروینی، مسیری طولانی را طی میکنند. با این وجود، برخی از افراد این نظریهها را به نوعی بیارزش جلوه میدهند و رفتارهایی که توضیح میدهند، واقعاً نوعدوستانه نیستند. زمینههای این دیدگاه به آسانی قابل مشاهده است. معمولاً ما اقدامات نوعدوستانه را بدون علاقه تصور میکنیم و آن را با توجه به منافع گیرنده انجام میدهیم، بیش از آنکه به منافع خود در ذهن فکر کنیم. اما نظریه انتخاب خویشاوندی، رفتار نوعدوستانه را به عنوان یك استراتژی هوشمندانه ترسیم شده توسط ژنهای خودخواه به عنوان راهی برای افزایش بازنمایی آنها در مجموعهی ژنی در کنار سایر ژنها توضیح میدهد.
2.1. توضیحی ساده: معمای زندانی
این واقعیت که همبستگی بین بخشنده و گیرنده کلید تکامل نوعدوستی است را میتوان از طریق بازی معضل زندانی «یک شات» نشان داد. تعداد زیادی از موجودات را که در تعاملی اجتماعی به صورت زوجی مشارکت دارند را در نظر بگیرید؛ تعاملات بر تندرستی بیولوژیکی آنها تأثیر میگذارد. موجودات شامل دو نوع خودخواه (S) و نوعدوست (A) هستند. گروه دوم در رفتارهای جامعهپسند مشارکت میکند، ازاینرو با تحمل هزینهای برای خود به شریک خود بهره میرساند اما گروه نخست اینگونه نیستند. پس در یک زوج مختلط (S، A)، موجود خودخواه بهتر عمل میکند، زیرا او از نوعدوستی شریک خود بدون تحمل هزینهای سود میبرد.
در زیستشناسی تکاملی، گفته میشود وقتی یک موجود رفتار خود را با وجود صرف هزینهی شخصی به نفع سایر موجودات انجام دهد، به نحو نوعدوستانه رفتار میکند. هزینهها و فواید بر حسب تندرستی تولیدمثل یا تعداد فرزندان مورد انتظار اندازهگیری میشود. بنابراین از طریق رفتار نوعدوستانه، یک موجود احتمالاً تعداد فرزندان خود را تنظیم میکند، اما احتمالاً تعداد موجودات دیگر را نیز افزایش میدهد. این مفهوم زیستشناختی از نوعدوستی با مفهوم روزمره آن یکسان نیست. به شیوهی معمول، اگر عملی تنها با نیت آگاهانه کمک به دیگری انجام شود، «نوعدوستانه» خوانده میشود. اما در چارچوب بیولوژیکی چنین الزامی وجود ندارد.
مهمترین بخش همایش «دین و حکومت منطقهی عربی» که توسط مرکز مطالعات وحدت عربی و با مشارکت مرکز سوئدی در اسکندریه برگزار شد، نشستی بود که به بررسی وضعیت مصر و تونس پس از انقلاب پرداخت.
در نشستی که در این راستا برگزار شد آراء و نظرات گوناگون و متضادی مطرح شد و بحثهای داغی درگرفت. علت آن را در راه یافتن جریانهای اسلامی به قدرت جستجو کرد.
در این همایش شیخ راشد غنوشی رئیس جنبش النهضه دومین حزب بزرگ تونس از جهت تعداد نمایندگان پارلمان هم حضور داشت و سخنرانی خود را تحت عنوان «دین و حکومت در منابع اسلامی و اجتهاد معاصر» ارائه داد.
اگر همواره مانند گذشته بیندیشید، همیشه همان چیزهایی را بدست میآورید که تا بحال کسب کردهاید. (فاینمن)
مرگ تمدّنها زمانی فرا میرسد که به سؤالات جدید پاسخهای کهنه میدهند. (ویل دورانت)
من در این مقاله به شرح و تبیین این نکته خواهم پرداخت که نظریهی مقاصد در روزگار ما از دو جهت نظریه ای ناکارآمد است و لذا راهگشای مسائل و بحرانهای امروز مسلمانان نیست.١- از جهت ارتباطی که با فقه دارد. ٢- اشکالات خود نظریه.
یکی از چالشهای نظریهی مقاصد به جهت ارتباط وثیق و تنگاتنگی است که با فقه دارد. مقاصد از آغاز و تاکنون نیز به منظور تبیین احکام فقهی و بسامان نمودن و داوری دربارهی آنها تدوین شده و گسترش یافته است.
میگوییم بار دیگر اسلام سیاسی پایان یافت؛ زیرا هیچ کسی به یاد نمیآورد که چند بار اعلام شده است که دوران اسلامگرایی سپری شده است. مسأله به گونهای است که باید به آن عادت کنیم. در واقع چیزی که عملا به آن عادت کردهایم بحث بر سر اسلامگرایی (یا اسلام سیاسی) در دورههای مشخص و اعلام پایان آن در این بحث است. در حقیقت اعلام چنین مصیبت دورهای عمدتاً به درگیری منجر میشود. در کنار این اعلام روال این بحثها به گونهای است که بسیاری از اشخاص میخواهند ثابت کنند یا حقیقتا مردهاند یا این که عملاً نمردهاند.
بسیاری از نصوص تکلیفی وجود دارد که معمولاً در نگاه اولیه چنان به نظر میرسد که خطاب مخصوص حاکمان و مقامات اجرایی و قضایی و قانونگزاری است. یعنی از مسائل اختصاصی حکومت است مانند نصوص متعلق به برپایی عدل و داد، جهاد و قتال، اجرای حدود، قضاوت، سازماندهی زکات و امور مربوط به خانواده و جامعه. ما انکار نمیکنیم که حکومت وظایف ویژهای دارد و مسؤولیتش در این امور بیش از دیگران است. اما من میگویم: خطاب در این مسائل اساساً و در درجهی اول متوجه امت و جماعت مسلمانان است و با توجه به این اصل یا از رهیافت این اصالت وظیفهی اختصاصی باید به اندازهی مصلحت و ضرورت باشد
نوشتههای اسلامگرایان گذشته و نظرات و پستهای آنان در شبکههای اجتماعی در خصوص رابطهی پیچیدهای که جماعتها و حرکت و سازمانهای اسلامی را به هم نزدیک میکند بسیار تأملبرانگیز است و طبیعتاً این حالت مربوط به زمانی است که به دلایل سیاسی یا ایدئولوژیک یا شخصی از سازمان یا جماعت جدا شدهاند.
به لحاظ نظری فرض بر این است که نوشتهها و توضیحات این گروه منبع مهمی برای کسانی است که به بحث و بررسی پدیدهی حرکات اسلامی و رابطهی پیچیدهی آنها با جامعه و سیاست و حوزهی عمومی مشغولند به ویژه اگر در سطح رهبری بودهاند و در امر تصمیمگیری برای جماعتها و سازمانها نقش داشتهاند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل