عظمت کارهایی که بدیع الزمان سعید نورسی انجام داد زمانی مشخص می‌شود که انسان خود را به شرایط دوران زندگی وی بازگرداند و از حجم توطئه‌ها علیه امت و سرنگونی خلافت به عنوان آخرین میخ بر تابوت امت آگاهی یابد.

پس از سرنگونی تصمیمات ناجوانمردانه‌ای گرفته شد از قبیل: تعطیلی مدارس شرعی، ممنوعیت پوشش شرعی برای زنان، ممنوعیت لباس روحانیت، ممنوعیت اذان به زبان عربی، لغو حروف عربی، خصومت آشکار با اسلام در بسیاری از روزنامه‌ها، مجلات و محافل، ممنوعیت کلیه فعالیت‌های فرقه‌های صوفیه، ترویج فساد آشکار و حذف کلمات خدا، خالق، رب، اله، نبوت، وحی و اسلام از کتاب‌های درسی مدارس و جایگزین کردن واژه‌های طبیعت، توسعه، فرهنگ، میهن‌پرستی و غیره و افتخار به انحلال کلی دین تا افتخار به انکار خالق. 
در قسمت اول دایره المعارف زندگی ترکی که در آن زمان نوشته شده است در رابطه با لفظ جلاله الله چنین آمده است:

«عقیده‌ای که ادیان موجود می‌خواهند گسترش دهند این است که خدا یکی است و اوست که جهان را آفریده است؛ اما پیشرفت علمی کم کم نشان داد که این ایده نادرست است و چیزی به نام خدا وجود ندارد و فکر عدم ایمان به خدا در میان محافل روشنفکری گسترش یافته است.»

     بدیع الزمان در سال‌های پایانی امپراتوری عثمانی می‌زیست؛ او یورش دشمنان به امت اسلامی را تجربه کرد. فدرالیست‌ها سلطان (محمد رشاد) را آوردند و سیاست‌های جدیدی را اتخاذ کردند و مناصب و پست‌های رهبری را در اختیار گرفتند. بنابراین دولت در جنگ شکست خورد و انگلیسی‌ها، یونانی‌ها، ایتالیایی‌ها و ارمنی‌ها مناطقی را تصرف کردند و سلطان در واقع اسیر دست آنان بود.

    جالب است که بدیع الزمان وقوع این فاجعه را پیش‌بینی کرده بود و بارها به مقامات هشدار داده بود که قرن آینده «قرن دانش» خواهد بود. بنابراین، مدارس دینی - که محدود به علوم شرعی بود - پاسخگوی نیازهای زمانه نیست و از پرورش نسل‌های جوانی که بتوانند با وسواس‌ تمدن غرب مقابله کنند ناتوانند؛ مگر اینکه برنامه‌های درسی مدارس با مطالعات مدرن موسوم به علوم معاصر (علوم مادی) آمیخته شود.

 ایده تأسیس مدارس مدرن در کنار مدارس دینی

     نورسی در برنامه خود با ارائه درخواستی از سلطان عبدالحمید دوم خواست مدارس علوم مادی و کیهان‌شناسی را در کنار مدارس دینی ایجاد کند به ویژه در منطقه کردستان که در آن جاهلیت، فقر و عقب‌ماندگی بیشتر از سایر مناطق بود. سپس برای متقاعد کردن مقامات بسیار تلاش کرد و در سخنرانی‌ها، مناظره‌ها، دیدارهای پیاپی و دیدار با خلیفه، نمایندگان مجلس شورای ملی و دیگران در این باره صحبت کرد. علمای دین را به تحصیل علوم روز تشویق کرد تا گفتمان دعوت و موعظه با مقتضیات عصر منطبق باشد. لذا می‌فرماید:

«سعادت دنیوی ما با علوم امروزی حاصل می‌شود و یکی از منابع پاک این علوم، علما و منبع دیگر ناگزیر مدارس دینی خواهند بود تا علمای دین با علوم جدید آشنا شوند و فرآیند آموزش مبنای احیای تمدنی شود که سعادت دنیوی و اخروی با آن حاصل می‌شود.»[٢]

نورسی در این زمینه توجه ویژه‌ای به سرزمین خود کردستان داشت؛ او به معنای واقعی کلمه می‌گوید: «من وضعیت ناگواری را که مردم استان‌های شرقی در آن زندگی می‌کنند حس کرده‌ام و متوجه شدم که سعادت دنیوی ما از یک سو با علوم روز به دست می‌آید. چون زمام امور در آن مناطق - که اکثریت قریب به اتفاق آنها بی‌سواد هستند - در دست علمای دین است. همین احساس مرا بر آن داشت که به استانبول بیایم. وی طوماری مبنی بر ضرورت تأسیس (دانشگاه الزهرا) در کردستان به سلطان عبدالحمید تقدیم کرد. در سال 1908 میلادی در روزنامه (شرق و کردستان) مقاله‌ای نوشت و در آن آمده است: «...هرچند دولت از شرایط مردم کردستان که نماینده بخش مهمی در دولت عثمانی هستند آگاه است؛ اما اميدوارم اجازه دهيد مطالباتي را در رابطه با خدمات علمي مطرح كنم:

"در این دنیا - دنیای پیشرفت و تمدن - به دستور دولت مبنی بر ایجاد مدارس در شهرها و روستاهای کردستان همانند سایر برادران، با دیده قدرشناسی نگریسته می‌شود؛ اینها علاوه بر خدماتی است که در سایر زمینه‌ها ارائه شده است. اما بهرمندی از این مدارس منحصر به کسانی است که زبان ترکی می‌دانند؛ این در حالی است که کردها به دلیل اینکه زبان ترکی نمی‌دانند و معلمان‌شان زبان محلی بلد نیستند از علم و دانش محروم هستند. بنابراین چاره‌ای جز این ندارند که برای کسب علم وارد مدارس دینی شوند و این باعث گسترش ناآگاهی و ناآرامی و شبهات و اوهام در میان آنان می‌شود در نتیجه سرزنش غربیان را به دنبال دارد.  

این مسأله اهل غیرت و جوانمردی را به تفکر وا می‌دارد؛ این که کردها در جای خود مانده‌اند و آنهایی که از هر لحاظ پایین‌تر از آنان هستند از دیرباز از این ایستایی بهره برده‌اند... این سه نکته مردم با بصیرت را نگران می‌کند؛ زیرا راه را برای یک ضربه خشونت‌آمیز علیه کردها در آینده هموار می‌کند. راه حل آن است که دولت سه مدرسه نمونه برای آموزش و پرورش در نقاط مختلف کردستان افتتاح کند که پایه‌های علم و دانش در این منطقه گذاشته شود و وحدت امت بر آن استوار گردد. قدرت عظیم امت که در نتیجه اختلافات داخلی در حال رکود است به دولت واگذار شود تا آن را برای مقاومت در برابر دشمنان خارجی به کار گیرد. بدین ترتیب، مردم منطقه راهی برای نشان دادن ماهیت خود و آمادگی برای پذیرش تمدن و استحقاق عدالت خواهند یافت." [3]

           نورسی در توجیه این طرح - در تبیین ابعاد استراتژیک آن – می‌گوید: «دانشگاه الازهر یک مدرسه عمومی در قاره آفریقا است؛ بنابراین لازم است دانشگاه مشابه و حتی گسترده‌تر از آن به تناسب ظرفیت آسیا در برابر آفریقا در آسیا تأسیس شود. تا نژادپرستی باعث فساد مردمان کشورهای عربی و هند و ایران و قفقاز و ترکستان و کردستان نشود. روحیه اسلامی را گشترش دهد و علوم فلسفی با دین سازگار شود. تمدن اروپایی با حقایق اسلام از در آشتی درآید و مدارس نوین با مدارس دینی در آناتولی همکاری کنند. از این رو تمام تلاشم را به کار گرفتم تا این دانشگاه را در مرکز ایالت‌های شرقی که میان هند و کشورهای عربی و ایران و قفقاز و ترکستان قرار دارد تأسیی شود و آن را مدرسه الزهرا نامیدم؛ مدرسه‌ مدرن و در عین حال شرعی و دینی.[٤]

    سلطان محمد رشاد ضمن موافقت با پشنهاد نورسی نوزده هزار لیره طلا برای تأسیس این دانشگاه اختصاص داد و تأسیس دانشگاه به صورت عملی آغاز شد اما وقوع جنگ جهانی اول مانع تکمیل پروژه شد.

     وقایع تلخ جنگ جهانی و رخدادهای پس از آن باعث نشد که نورسی این پروژه را رها کند. حدود شش سال بعد به مجلس نمایندگان در آنکارا رفت تا یک بار دیگر همان پروژه را به نمایندگان مجلس ارائه دهد. 136 نفر از 200 نماینده با آن موافقت کردند و 15 هزار لیر برای آغاز ساخت دانشگاه اختصاص دادند. اما تغییر شرایط بار دیگر مانع تکمیل این پروژه شد و مقامات دولتی حتی مدارس سنتی دینی در تمام مناطق ترکیه را تعطیل کردند.[٥]

نورسی در سال 1910 میلادی در دوران جوانی خود در میان طوایف کرد می‌گشت و به سؤالات آنها پاسخ می‌داد. مجموع این پاسخ‌ها را در کتابی به نام «مناظره‌ها» که در سال 1913 میلادی منتشر شد، جمع‌آوری کرد و شش صفحه از آن را به موضوع دانشگاه الزهرا اختصاص داد و در آن خواسته‌هایی را مطرح کرد از جمله: تضمین آینده علمای کردستان و - به قول خودش - سهم آنان در اتحاد و پیشرفت، تأسیس دانشگاه الزهرا در شرایط خاص و تعیین درآمدهای آن از زکات و نذر و صدقه و قرض. وی همچنین برخی از ثمرات آن را برشمرد: «تأمین آینده علمای کرد و ترک، انتقال دانش از طریق مدرسه به کردستان، نمایش فضایل مشروطیت و آزادی و بهرمندی از آنها، وحدت رویه مدارس دینی و اصلاح آنها، نجات اسلام از شر داستان‌های اسرائیلی و تعصب نفرت‌انگیز... و گشودن راهی برای جریان علوم نوین به مدارس دینی و آشتی بین مدارس دینی و مدرسه نوین و اهل تکایا.[٦]

مهمترین ارکان اصلاح، تربیت و آمادگی:

     شکی نیست که تربیت و آموزش و پرورش از مهم‌ترین ارکان اصلاح جامعه است؛ این سه رکن به برنامه درسی بستگی دارد و برنامه درسی به بینش آدمی؛ هر چه بینش روشن‌تر باشد، برنامه درسی سالم‌تر است. مفهوم قرآنیِ فرآیند تعلیم و تربیت بر این باور است که فرد مؤمن از طریق پالایش قوای روحانی خود، پایه و اساس برنامه تربیتی است.

انگیزه‌ها و محرک‌ها:

     بدیع الزمان سعید نورسی از وقتی که مسؤولیت خود را در قبال جامعه و سپس نسبت به امت خود احساس کرد، متوجه این امر شد و از لحظه تاریخی که به آن اشاره کردیم، به ویژه شرایطی که ترکیه در آن قرار داشت، آگاه بود. چون توطئه علیه جهان اسلام بر او آشکار بود.

     تفکر نورسی - آموزشی و علمی - مبتنی بر شکست در مواجهه با چالش‌های بزرگ یا فرار از زیر کارهای دشوار سیاسی و مالی نبود. در مرحله اول خواستار اصلاح نظام سیاسی کشور شد و هنگامی که شرایط مقابله با دشمن خارجی پیش آمد، به عنوان افسر داوطلب و فرمانده نظامی به فتوای مفتیان برای جهاد بر ضد نیروهای اشغالگر روسیه پاسخ داد. از شاگردان خود "گرو‌ه‌های انصار" تشکیل داد و رهبری آنها را به دست گرفت و با سربازانش در جبهه قفقاز در منطقه بتلیس با روس‌های متجاوز وارد نبردهای سختی شد تا این که به اسارت آنان درآمد.[٧]

 هنگامی که از اصلاحات اداری و سیاسی ناامید شد، به ساختار درونی جامعه روی آورد و توجه خود را معطوف به تأسیس اماکن آموزشی و تربیتی کرد و آن را "مدارس نور" نامید... به مریدان خود می‌گفت: خانه‌های خود را مدارس کوچک نور و جایگاهی برای کسب علم و دانش قرار دهید؛ تا فرزندان‌تان با ایمان تربیت شوند؛ در دنیا صالح و در قیامت شفیع‌تان باشند.[8]

    این اقدام نورسی به مثابه مواجهه با اولین چالش تاریخی بود و تصمیمات سخت و سفت دولت وقت را در پی داشت؛ پس از آن تمام مدارس دینی و حتی محافل دروس عمومی در مساجد و تکایا همانطور که قبلاً اشاره کردیم، تعطیل شد.

     آنچه این امر را تسهیل کرد، تمایل درونی نورسی به یادگیری از همان دوران کودکی بود؛ پس از آن در بسیاری از مدارس تجربیات پرباری اندوخت و در آن تحصیل کرد و از ثمرات علوم و معارف آنها سود برد از جمله: مدرسه ملا محمد امین افندی در ارواس، مدرسه ملا محمد جلالی در بایزید، مدرسه برادرش ملا عبدالله در شیروان، مدرسه ملا ایمن افندی در بتلیس، مدرسه میرحسن ولی در موکس، مدرسه ملا فتح الله افندی در سراد و مدارس دیگر در تیللو، ماردین و واستان.

پس از کسب علوم و معارف اسلامی از محضر این علما و دیگران، به فکر آمیختن آن با علوم تجربی افتاد و به سرعت شروع به کار کرد و توانست به تحصیل علوم جدید مانند جغرافیا، فیزیک، شیمی، ریاضی، فلسفه، تاریخ و دیگر علوم بپردازد. افزون بر این انبوهی از تجربیات مناظره با علما را به دست آورد مانند مناظره معروف او با جمعی از علمای استانبول، مناظره با شیخ وقت الازهر (شیخ محمد بخیت) و مناظره با یکی از رهبران ژاپنی. این رهبر ژاپنی پرسش‌های دشواری از علمای استانبول پرسید و آنها وی را به نورسی ارجاع دادند. او همچنین با فرمانداران برخی ایالت‌ها و اعضای مجلس نمایندگان و یهودی معروف «امانوئل قره‌سو» رئیس انجمن ماسونی و نماینده مجلس شورای ملی هم مناظراتی داشت. سه سال ارتباط با علمای استانبول در بنیاد «دار الحکمة الاسلامیة» و سفر به شام و تجاربی که در تبعیدهای متعدد به دست آورد... همه اینها افق فکری بدیع الزمان را گسترش داد و اعتقاد او به لزوم احاطه علوم انسانی و تجربی و ادغام آنها با برنامه‌های درسی آموزشی در مدارس دینی را  پربار ساخت.

ارکان اساسی آموزش دانش آموزان از دیدگاه نورسی:

     بدیع الزمان در برنامه خود برای آماده‌سازی شاگردانش به نکات زیر توجه داشت:

 1- اثبات حقایق ایمانی و روشن ساختن آن برای نسل‌ها.

 2- ارتباط با قرآن و اقامه دلایل روشن برای اثبات حقایق و بیان اسرار آن.

3- مقابله با فلسفه‌های نادرست، الحاد و چالش‌های موجود علیه اسلام در آن زمان.

 4- دفاع از حق و مقابله با قوانین ناعادلانه.

 5- تحکیم روحیه برادری در بین مردم کشور.

 6- اتحاد امت و گشاده‌رویی با بشریت.

نورسی برای این‌که معلمان و مبلغان در مسیر تدریس و تبلیغ قرار گیرند، بر اهمیت تحقیق و حکمت و تعادل برای تأثیرگذاری و اقناع تأکید می‌کرد و به معنای واقعی کلمه می‌گفت: واعظ و راهنما باید اهل تحقیق باشد تا از عهده اثبات و اقناع برآید. عاقل و موشکاف باشد تا موازنه شرع را بر هم نزند و سخنوران را قانع کند و سخنانش مطابق با نیاز زمان باشد. امور را باید با ترازوی شرع بسنجد.[٩]

سازوکارها و ابزارهای پیشنهادی برای موفقیت مدارس:

   نورسی تنها به مطالبه‌گری یا تذکر اهداف اکتفا نکرد، بلکه با جدیت می‌اندیشید و در مسائل لازم مسؤولان را راهنمایی می‌کرد. از این رو - در زمینه مسأله مدارس - به موارد زیر اشاره کرد:

1- گزینش و انتخاب معلمانی که بتوانند علوم نوین مادی را با علوم دینی ترکیب کنند.

2-  مراعات استعداد، سن، سطح عاطفی، ذهنی و شناختی شاگردان.

3-تقسیم کار در فرایند آموزش به معنای ایجاد تخصص‌ها؛ زیرا راه اصلی پرورش افراد ماهر در یک رشته، تمرکز بر تخصص است.

4- عدالت بین فارغ التحصیلان مؤسسات مختلف آموزشی. 

5- تأسيس مؤسسه‌اي براي تربيت مربيان (معلمين)... به همین خاطر نورسي به ركن تربيت (تربيت معلمان) يعني آموزش و آماده‌سازی آنها [10] سفارش مي‌كرد.

5- یافتن راهی پس از فارغ التحصیلی دانش آموزان و اطمینان از پیشرفت و ترقی آنان تا بتوانند با فارغ التحصیلان مدارس عالی برابری کنند. مانند مدارس عالی و مؤسسات رسمی با آنان رفتار شود و امتحانات‌شان مانند مدارس مولد برگزار شود، بدون این‌که آنها را عقیم نگه دارند.

6 – ایجاد خانه معلم موقت به عنوان پایه این مدارس و ادغام  با آ‌نها تا علم و دانش و فضیلت و دینداری از یکی به دیگری منتقل شود و هر یک از آنها دو بال برای تبادل علم و دانش داشته باشند.[١١]

 پایان

این چکیده موضوع علاقه‌مندی بدیع الزمان سعید نورسی به مدارس دینی و تلاش او برای ادغام علوم هستی در برنامه‌های آموزشی آنها است تا نسل معاصری از مبلغان و داعیان متناسب با زمان آماده شود. رحمت بی‌پایان الهی بر روح بلندش باد. 

پانوشت‌ها:

[1] السيرة الذاتية، النورسي، ترجمة: إحسان قاسم الصالحي، دار نشر سوزلر، إسطنبول، 1995م، ص: 498.

 [2] السابق، ص: 498.

[3] جريدة: الشـرق وكوردستان، في: 19، تشرين الثاني، 1908م.

[4] الملاحق، أميرداغ، سعيد النورسي، 2/416.

[5] نگا: صيقل الإسلام، المناظرات، سعيد النورسي، 8/383.

[6] صيقل الإسلام، المناظرات، سعيد النورسي، 8/428.

[7] نگا: الشعاعات، سعيد النورسي، ص: 420 

[8] السيرة الذاتية، سعيد النورسي، ص: 493. 

[9] منهج الإصلاح والتغيير عند النورسي، عبد الله طنطاوي، دار العلم، دمشق، ص: 63.

[10] نگا: صيقل الإسلام، المناظرات، سعيد النورسي، ص: 428. 

[11] پیشین.