دین

بررسي جهاد و آيه‌ی سيف درگفت‌وگویی با علامه دکتريوسف قرضاوي

مصاحبه‌کننده‌: مصطفي عبدالجواد 

ترجمه: سرويس دين و دعوت پايگاه اطلاع‌رساني اصلاح

دكتر يوسف قرضاوي بر این باور است كه علت جنگ در اسلام، محاربه است نه كفر، زيرا اگر كفر علت جنگ مي‌بود راهبان از ديگر مردمان سزاوارتر به جنگ بودند، افزون بر اين، چرا اسلام ميان كشتن زن و مرد غير مسلمان فرق قايل شده است؟

ايشان هم چنین به اختلاف‌ نظر درباره‌ي آيه‌ی سيف (شمشير) اشاره كرد و اظهار داشتند که این آیه به نظر برخي دويست آيه‌ي قرآني‌، از جمله آيه‌هاي عفو و گذشت را نسخ كرده است‌. ايشان افزود كه به نظر برخي ديگر‌، خود آيه‌ي سيف منسوخ است و ياد‌آور شد كه مي‌بايد اين آيات را در پرتو شأن نزولي و چهارچوبي كه در آن بيان شده‌اند تفسير كرد. 

علامه قرضاوي در برنامه‌ي «فقه الحیاة» در روز دوشنبه 7 سپتامبر از شبكه‌ي ماهواره‌اي «أنا» به بحث درباره‌ی حديث «من پيشاپيش قيامت با شمشير مبعوث شده‌ام» پرداخت و تأكيد كرد كه اين حديث از لحاظ متن و سند ضعيف است. قرضاوي در پايان اين موضوع را بيان كرد كه ترويج آن ضمن انديشه‌هاي افراطي تصويري نادرست و نازيبا از اسلام و مسلمانان به جهان انتقال مي‌دهد‌. و اضافه کرد که ما مي‌خواهيم دل‌هاي مردم جهان را با محبت و اخلاق فتح كنيم‌ نه با شمشير در حالي كه مسلمانان به يك‌ هزارم كوشش لازم براي دعوت غير مسلمانان به اسلام پرداخته‌اند.

مجری: در ابتدا بحث را با این پرسش از محضر دکتر قرضاوی آغاز می‌‌کنیم که به نظر كساني كه جهد را به معناي جنگيدن با تمام جهان مي‌دانند مي‌بايد چه پاسخي داده شود به ويژه كه آنان به پاره‌اي از آيات و احاديث نیز استناد ‌مي‌كنند؟؟!

دکتر قرضاوی: بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله والصلاة والسلام على البشير النذير، والسراج المنير، سيدنا وإمامنا، وأسوتنا وحبيبنا محمد، وعلى آله وصحبه ومن اتبعهم بإحسان إلى يوم الدين.

 در برخي از برنامه‌هاي گذشته اين نكته را يادآوري كرده‌ام که درباره‌ی مسئله جهاد افراط و تفريط و حد وسط وجود دارد؟ موضع يك گروه آن است كه مي‌خواهد جهاد را ابطال و روح آن را بميراند تا امت تسليم دشمنان خود شود و نتواند از خودش، از دين‌اش، سرزمين‌اش و ناموسش دفاع كند‌. در برابر اين موضع كساني قرار دارند كه درصددند با تمام جهان بجنگد چه آنان كه با ما در صلح به سر می‌‌برند و چه آنان كه با ما می‌‌جنگند‌. اين گروه «تهاجمي‌ها» ناميده مي‌شوند‌. آنان می‌‌گويند كه اسلام ديني مهاجم است و ناگريز بايد قدرت خود را بر جهان تحميل كند و دست كم اگر عقيده‌ي خود را تحميل نكند مي‌بايد نظام شريعت و دوست خود را بر جهان تحميل كند. 

اين دوستان قطعاً ايراداتي دارند هر پيرو يك مكتب ناگزير بايد شبهه‌هايي داشته باشد‌. اما مهم آن است كه همواره به محکمات باید مراجعه شود زيرا چنگ زدن به محكمات واجب است. خداوند مي‌فرمايد: 

«çمِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ»

«پاره‌اي از آن آيات محكم‌اند كه آنها اصل كتاب‌اند و برخي ديگر متشابه‌اند»

روش درست آن است كه نصوص متشابه به نصوص محكم ارجاع داده شوند اما روش کجروان بر عكس اين روش است. 

مجری: مثلاً آنان مي‌گويند كه قرآن به ما فرمان مي‌دهد تا با تمام مردمان بجنگيم. ولي هر گاه در پاسخ آنان آياتي ارائه شود كه به دعوتگري مردم فرمان مي‌دهند، مثلاً: «ادْعُ إِلى‏ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ»

«با حكمت و اندرز نيكو مردم را به راه پروردگارت فرا بخوان و با آنان به روشي كه نيكوتر است مجادله كن. » 

مي‌گويند كه اين آيات منسوح هستند! چه چیزی آنها را نسخ كرده است؟ آیه‌ی سیف! 

اگر اين آيه‌ي روشن براي آنها خوانده شود: 

«فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً»

«پس اگر از شما كناره گرفتند و با شما نجنگيدند و با شما صلح كردند، پس خدا براي شما هيچ راهي [براي جنگيدن] با آنها قرار نداده است. »

مي‌گويند: اين آيه نسخ شده است. چه چيز آن را نسخ كرده؟ آيه‌ي سيف! 

اگر اين آيه برايشان خوانده شود: 

« لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ »

«خداوند شما را از كساني كه در راه دين با شما نجنگيده‌اند و از ديارتان شما را آواره نكرده‌اند، از آن باز نمي‌دارد كه با آنان نيكي و داد كنيد. بي گمان خداوند داد گران را دوست دارد»

 مي‌گويند: اين آيه نسخ شده است. چه چيزي آن را نسخ كرده؟ آیه‌ی سیف. 

 كار به جايي كشيد كه گفتند آيه‌ی سيف، صد و چهل آيه‌ي قرآني را نسخ كرده است حتی برخي گفته‌اند كه دویست آيه را نسخ كرده است. اين آيات اكنون در مصحف وجود دارند، ولي به گمان آنان تنها لفظشان باقي است و فاقد معنا هستند. 

مجری: نظر شما در باره‌ی اين مورد نسخ چيست؟

دکتر قرضاوی: من از این كه بگويم در قر آن نسخ وجود دارد به تنگ می‌‌آيم. مثلاً براي من دشوار است كه بگويم آيه‌ی «وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ» با اين آيه نسخ شده است «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» در حالي كه اين مطلب در بخاری و مسلم آمده است. البته امام زركشي در كتاب "البرهان في علوم القرآن" ياد آور شده است كه برخي از علماي قديم نیز، منكر نسخ در قرآن هستند. امام رازی در تفسير خود بارها نظر ابو مسلم اصفهاني را نقل می‌‌كند كه قایل به نسخ در قر آن نيست و تمام مواردي كه گفته شده نسخ صورت پذيرفته، را تأويل می‌‌كند. در هر صورت مسأله‌ی نسخ امري قطعي نيست. در باره‌ی هر آيه‌اي كه گفته شده منسوخ است، كساني در باره آن مخالف بوده‌اند، هيچ آيه‌ای يافت نمي‌شود كه به طور مطلق و با اتفاق آراء منسوخ باشد. اصل آن است كه خداوند قرآن را براي كسب هدايت و عمل و پذيرش داوري آن، نازل كرده است. پس چگونه می‌‌توان گفت كه ديگر به اين آيه عمل نمی‌‌شود! چه ‌كسي جرأت دارد كه بگويد كه كارآيي اين آيه از بين رفته است. شگفت اينجاست كه هرگاه از آنان درباره‌ی آيه‌ی سيف پرسيده شود كه کدام آيه است، درباره‌ اش اتفاق نظر ندارند. 

 

آیه‌ی سیف و نظرات متفاوت درباب آن: 

پس بيش از يك آيه، آیه‌ی سیف ناميده می‌‌شود؟!

در اين باره تقريباً چهار آيه وجود دارد كه همه در سوره‌ی توبه قرار دارند. 

معروف‌ترين آيه ‌این آيه است: 

«فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ »

«هرگاه ماه‌هاي حرام سپري شدند هر جا مشركان را يافتيد آنان را بكشيد و آنان را بگيريد و ببنديد و در هر كمينگاهي برايشان بنشينيد پس اگر توبه كردند و نماز را بر پا داشتند و زكات را پرداخت كردند راهشان را باز بگذاريد» 

هنگامي در اين آيه تأمل كنيد مي‌بينيد كه درباره مشركان قريش و مشركان عرب است كه پيمان شكني كردند وحدود را زيرپا گذاردند و به مسلمانان‌ آزار رساندند و ساليان دراز با آنان جنگيدند بنابر اين سوره توبه(برائت) درباره آنان نازل شد. 

چنان كه امام حسن بن جلال از امامان زیدی گفته اين آيه در باره‌ی محاربین نازل شده كه با اسلام مي‌جنگند. 

آنچه بر اين معنا دلالت دارد اين است كه پيش از آيه‌ی بالا، اين آيه آمده است:

« إِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى‏ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ»

«جز كساني از مشركان كه با آنان پيمان بسته ايم و سپس در حق شما هيچ كوتاهي نكرده‌اند و از كسي عليه شما پشتيباني نكرده‌اند پس پيمانشان را تا مدت [تعیین شده‌ی] آنان كامل كنيد. خداوند متقيان را دوست دارد. پس ازآن‌ اين‌آيه قرار دارد: 

« وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ»

« و اگريكی از مشركان از توكمك خواست پس به او پناه بده تا آن‌كه سخن خدا را بشنود سپس او را به مأمن او برسان » 

 

پس از آن آيه‌این آيه قرار دارد: 

 

« كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ»

 «چگونه مشركان نزد خدا و نزد پيامبرش پيماني داشته باشند، مگر كساني‌كه نزد مسجد الحرام با آنان پيمان بستيد، پس مادام كه براي شما استوار ماندند، برايشان ]در پاسداري از پيمان] استوار بمانيد»

پس به نظر شما اين آيه، آيه عفو و گذشت را نسخ نكرده است؟

شگفت اينجاست كه برخي گفته‌اند اين آيه منسوخ است و اين آيه‌ی سوره محمد آن را نسخ كرده است: 

 

«فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ »

«پس هرگاه با كافران برخورد كرديد، گردن‌ها را بزنيد، تا آن كه چون در آنان كشتار بسیار گرديد، آنان را دستگير كنيد. سپس يا برآنان منت بگذاريد (آزادشان كنيد) يا آن كه فدیه بگيريد، تا آن هنگام كه جنگ پايان پذيرد. »

مجری: سوره‌ی برائت يا سوره‌ی توبه حاوي چهار آيه معروف به آیه‌ی سیف است به يكي از اين آيات اشاره فرموديد آيات دیگركدام است؟

دکتر قرضاوی: آيه‌ی دوم اين فرموده خداوند است: 

« وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً»

«با همه‌ی كافران بجنگيد چنان كه آنان با شما می‌‌جنگند» واژه‌ی "كافه" در آيه ‌یا حال از فاعل است يا حال از مفعول به اين معنا كه «اي مسلمانان براي جنگيدن با آنان جمع شويد، چنان كه آنان براي جنگيدن با شما جمع شده‌اند. يا با همه‌ی آنان بجنگيد چنان كه آنان همه با شما می‌‌جنگيد و كسي از شما را استثنا نمی‌‌كنند و آنان را يك گروه تلقي كنيد». اين آيه در چارچوب بحث از ماه‌هاي حرام آمده است 

«إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ»

«بي گمان ماه‌ها نزد خدا از روزي که آسمان‌ها و زمين را آفريد، دوازده تاست كه چهار تا آنها ماه حرام هستند» ماه‌هاي حرام صلحي اجباري هستند. بنابر اين سياق آيات به معناي جنگيدن با تمام جهان نيست، بلكه بر عكس آن است. 

سومين آيه‌ای كه گفته شده آیه‌ی سیف است . و در سیاق بسيج عمومي آمده است: 

« انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالاً وَ جاهِدُوا»

«سبكبار و سنگين بار به جنگ برويد و جهاد كنيد. »

 اين آيه پس از آن آمده است: 

«ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ»

«شما را چه شده است كه چون به شما گفته شود در راه خدا به جنگ برويد، احساس سنگيني مي‌كنيد. آيا در عوض آخرت به زندگي دنيا خشنود شده‌ايد كالاي زندگي دنيا در برابر آخرت جز اندك نيست. اگر به جنگ نرويد، شما را عذابي دردناك مي‌دهد. »

آيه چهارم آيه جزيه است 

«قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ»

«با كساني از اهل كتاب كه به خدا وروز آخرت ايمان ندارند و آن چه را که خدا و پیامبرش حرام كرده‌اند، حرام نمی‌‌دانند و به اين حق گردن نمی‌‌دهند. بجنگيد، تا آن‌که خوار و زبون با دست خود جزيه را بپردازند»

اين آيه به مسلمانان می‌‌گويد: جنگ را ادامه دهيد زيرا آيه پس از غزوه‌ی تبوك نازل شده است. در اين غزوه پس از آن كه رومي‌ها، مبلغان مسلمانان را کشتند و براي هجوم به مدينه آماده شدند، مسلمانان و رومي‌ها با هم درگيرشدند. در اين شرايط رويارويي و حركت به سوي دشمن، امري ناگزير بود. به هنگام برخورد ناگزير بايد اسلام به آنان ارائه شود و اگر از پذيرش‌آن تن زدند. جزيه به آنان پيشنهاد شود. 

 پذيرش جزيه به معناي قرار گرفتن در زير حاكميت مسلمانان است بيشتر مفسران گفته‌اند: به معناي اجراي احكام اسلام برآنان است، يعني تسليم احكام مدني دولت اسلامي شدن. قطعاً احكام ديني بر آنان تحميل نخواهد شد. نماز و زكات و اگر برآنان تحميل نخواهد شد. اگر پرداخت جزيه را بپذيرند، مبلغ اندكي را پرداخت خواهند كرد. جزيه از يك سو در مقابل زكات و از سوي ديگر در عوض جهاد است. از اين رو جزيه ‌گويي به معناي خدمت اجباري است. 

 

حديث سيف 

مجری: در مسند امام احمد حديثي وجود دارد كه اين گروه به آن استناد مي‌كنند. حديث از اين قرار است: 

«من پيشاپيش قيامت با شمشير مبعوث شده‌ام»

برخي از عالمان به صحت اين حديث باور دارند. من اين حديث را حديث سيف می‌‌نامم همچنانكه آيه‌ای وجود دارد كه آن را آیه‌ی سیف می‌‌نامند. چنان‌که‌ گفتيد اين حديث را امام احمد نقل كرده است. ابوداود نیز جمله‌ی «هرکس خود را به شکل گروهی درآورد در زمره‌ی آنان به حساب می‌‌آید» را نقل کرده هر چند ادامه حديث را نقل نكرده است.

علامه احمد شاكر نخستين كسي بود كه در تخریخ احاديث مسند امام احمد اين حديث را صحيح دانست. معروف است كه احمد شاكر در تصحيح احاديث متساهل بوده و اغلب از تصحيح ابن حبان پيروي می‌‌كند. ابن حبان نيز بر اساس قاعده‌ی خود گاه به تنهايي برخي از احاديث را تصحيح می‌‌كند که ديگر حديث‌شناسان با نظر او مخالف هستند. از اين رو حديث‌شناسان محقق اين نقد را بر علامه احمد شاكر وارد كرده‌اند، اما زماني كه وي اين حديث را صحيح دانست، راه را برديگران گشود شيخ آلباني نيز پس از وي اين حديث را صحيح شمرد. شیخ شعیب ارناووط و شیخ عبدالقادر ارناووط نيز در تخريج احاديث زاد المعاد اين حديث را صحيح دانستند. اما در تخريج احاديث مسند امام احمد كه كوششي دانشنامه‌اي است و علامه شیخ شعیب ارناووط بر آن نظارت داشته، تخرج اين حديث را مورد بازنگري قرار داده‌اند و به اين نتيجه رسيده‌اند كه حديث، ضعيف است. اين نتيجه از دستاوردهاي يك كوشش دسته‌جمعي است. آنان ايراد‌هايي بر حديث وارد كرده‌اند که فرصت براي طرح آنها نيست. 

 

مجری: آنچه فرموديد در باره‌ی سند حدیث بود درباره‌ی متن حديث چه نظري داريد؟ 

دکتر قرضاوی: به نظر من اين روايت از لحاظ متن با آيات قرآن تعارض دارد. خداوند مي‌فرمايد: 

« إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً»

«ما تو را به حق مژده رسان فرستاديم» 

و مي‌فرمايد: 

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ»

«كسي است كه پيامبرش را با هدايت و دين راستين فرستاد» پيامبر با شمشير مبعوث نشده، بلكه با دلايل روشنگر مبعوث شده است: 

« لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ»

«ماپيامبران‌ خود را با دلايل روشن فرستاديم»

پيامبر (ص) نخستين كسي است كه با دلايل روشن فرستاده شده است. پس چگونه می‌‌توان گفت كه او با شمشير مبعوث شده است. فرض بر آن است كه در احاديثي كه موضوع اسلام را تبيين می‌‌كنند سختگيري كرد و در پذيرش آن‌ها درنگ كرد، علما گفته‌اند كه درباره‌ی حلال و حرام و احكام تنها حديث صحيح يا حسن پذيرفته می‌‌شود. به نظر من اين امر بر احاديث مرتبط با فضايل نيز منطبق است. 

مجری: در باره‌ی اين حديث متفق عليه چه نظري دارد: «امرت ان اقاتل الناس حتي يقولوا لا اله الله و أن محمدا رسول الله»

«فرمان يافته‌ام تا آنگاه با مردم بجنگم تا گواهي دهند كه معبودي راستين جز خدا نيست و محمد پيامبر خداست »

در اينجا مراد از مردم چه كساني هستند؟ آيا مقصود آن است كه با تمام جهان بجنگيم؟ يا آنكه می‌‌بايد نصوص را به يكديگر ارجاع داد؟ 

دکتر قرضاوی: اين روش اصولي در فهم احكام و شريعت وجود دارد كه نصوص را به يكديگر ارجاع داده مي‌شوند و به صورت كمال‌يافته مورد استناد قرار می‌‌گيرند و چنان نيست كه يك متن مورد استناد قرار گيرد و متن ديگر رها شود. اين حديث مانند همان آيه‌ی سوره‌ی توبه است كه خيال كرده‌اند آيه‌ی سيف است: 

« فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ و» مقصود آيه مشركان عرب است كه چنین مهلتي داده شده بودند تا راه خود را برگزينند. در سوره‌ی بقره آمده است: 

« وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ»

«آنان را هرجا يافتيد بكشيد و همانگونه كه شما را بيرون راندند، آنان را بيرون برانيد»

آيات همه از مقابله به مثل سخن مي‌گويند. حقيقت آن است كه آن مشركان همه راه خدا را برگزيدند و به اسلام رو آمدند و نيازي به جنگ پيدا نكردند. 

مجری: اما چه بسا برخي‌ كساني بگويند كه چرا شيخ قرضاوي چنين سخني می‌‌گويد؟ آيا كسي از علماي پيشين يا معاصر، پيش از شما چنين نظري ابراز داشته است؟

دکتر قرضاوی: آري، بسياري كسان چنين نظري داشته‌اند از همه معروفتر شيخ الاسلام ابن تیمیه است. او كتابي به نام «قاعدة في قتال الكفار» دارد. او در اين كتاب می‌‌گويد: «پيامبر(ص)جز با كساني كه با او جنگيده‌اند، نجنگيده است و حضرت با كساني كه با او صلح ‌كرده‌اند، صلح كرده است.» تمام غزوات نيز همين موضوع را بازتاب می‌‌دهند. 

آيات قرآن، كتاب‌هاي حديث، سيره، غزوات و فقه نیز همه بر اين روايت دارند كه پيامبر جز با كساني كه با او جنگيده‌اند، نجنگيده است. از معاصرین نيز شيخ محمد غزالي، شيخ شلتوت، شيخ محمد عبدالله دراز در كتاب «مبادي السلم الدولي في الاسلام» و شیخ محمد ابوزهره و بسياري ديگر همين نظر را دارند. 

 

غزوه‌هاي تهاجمي: 

 

مجری: این گروه به غزوه‌هاي پيامبر (ص) استناد می‌‌كنند و مي‌گويند كه آن‌ها تهاجمي بوده‌اند مثل غزوه بدر. 

دکتر قرضاوی: اين نظرناشي از درك نادرست غزوه‌هاي پيامبر(ص) است. پيامبر(ص) با هدف تعقيب كاروان تجاري قريش كه از شام می‌‌آمد، از مدينه حركت كرد، هدف آن بود كه ضربه‌اي اقتصادي به قريش وارد كند تا جبراني براي ضررهاي مالي مسلمانان و از دست دادن اموال خود در مكه باشند، زيرا مهاجران اموال، زمين‌ها، خانه‌ها و مزارع خود را در مكه رها كرده بودند. از اين رو ناگزير می‌‌بايد ضربه‌اي اقتصادي به قريش وارد مي‌شد و اين كار با دستگيركردن‌ كاروان اقتصادي امكانپذير بود اما كاروان نجات يافت. جنگ در انديشه پيامبر(ص) نبود. اما ابوجهل و امثال آن جنگ را از چالش‌طلبي به راه ‌انداختند. آنان گفتند كه ما می‌‌بايد به بدر برويم (بدر در قلمرو مدينه قرار داشت) در آنجا بمانيم، شتران را سر ببريم، ‌شراب بنوشيم، خنياگران براي ما بنوازند و بخوانند و عربان اين داستان را بشنوند و براي هميشه از ما بهراسند. پس موضوع، موضوع چالشي بود. پيامبر(ص) ناگزير بايد با اين مسئله روبه رو می‌‌شد. قرآن مي‌فرمايد: 

«چنان كه پروردگارت به حق تو را از خانه‌ات بيرون آورد، در حالي كه گروهي از مؤمنان دل خوشي نداشتند» يعني آماده نبودند. سپس غزوه‌ احد رخ داد. در اين غزوه كفار به مدينه آمده بودند. در غزوه‌ی خندق (احزاب) هدف دشمنان ريشه‌كني پيامبر(ص) و اصحاب سرزمين خودشان بود. از اين رو قريش و بنی غطفان و ديگران آمدند تا مدينه را محاصره كنند. 

مجری: نظر شما درباره‌ی فتوحات دوران خلفاي راشدين چيست؟ چرا صحابه از شبه‌جزيره‌ی عربستان بيرون آمدند؟ آيا اين كار نوعي سلطه‌جويي و گسترش نفوذ نيست؟ 

دکتر قرضاوی: هنگامي كه دولتي شكل می‌‌گيرد و می‌‌خواهد خود را تثبيت كند، الزاماتی خواهد داشت. تأمين امنيت در زمان وجود تهديد از جانب همسايگان، از اين الزامات است. در اين صورت بستن پيمان يا راه ‌انداختن جنگ با آنان ناگزير است. تداوم وضعيت مبهم ناممكن است. پيامبر(ص) و مسلمانان از هر پيماني استقبال مي‌كردند پيامبر(ص) پس از ورود به مدينه، قراردادي با يهود بست. اما يهود خود آن را نقض ‌كردند. در آن روزگار دو قدرت بزرگ وجود داشت كه جهان را ميان خود قسمت كرده بودند: ايران و روم، آن‌ها دين نو را رد كردند. رومي‌ها مبلّغان مسلمان را كشتند و خسرو پرويز نامه‌ی پيامبر(ص) را پاره ‌كرد. پس اين رويارویي ناگزير بود. 

مجری: برخي می‌‌گويند كه درباره‌ی فرض كفايه بودن جهاد، طلب اجماع وجود دارد. 

دکتر قرضاوی: بايد بگوييم‌ كه هيچ اجماعي وجود ندارد. چنان‌كه گفتيم برخي از صحابه با اين امر اختلاف نظر دارند. عبدالله بن عمر مي‌گويد كه جهاد فرض‌ كفايه نيست. از تابعين عمرو بن دینار، ابن شبرمه و عبدالله بن مبارك نيز همين نظر را دارند. برخي می‌‌گويند كه جهاد در صورتي بر مسلمانان فرض كفايه است كه از جانب دشمنان، بيم و ترس وجود داشته باشد، اما اگر كشور مطمئن و آرام و در امنيت بود و مرزهايش در امنيت قرار داشتند، نيازي به جنگ نخواهد بود. ابن رشد در كتاب المقدمات و الممهدات همين نظر را دارد. شحنون و برخی از حنفیه نیز چنین نظری دارند. حتي اگر بپذيريم كه جهاد طلبی، فرض كفايه است، نزد برخی از علما به ويژه علمای شافعیه در معناي فرض كفايه، شرح و تفسير وجود دارد چرا که علمای شافعیه در مورد قتال و جنگ از همه سختگيرترند، زيرا آنان برخلاف فقیه و مالكيه و ديگران، حرف كفر را علت جنگ می‌‌دانند. 

شافعيه می‌‌گويند كه براي انجام فرض كفايه لازم نيست كه جنگجويان اعزام كنيم تا وارد سرزمين كفار شوند، بلكه كافي است در مرزها جنگجويان مسلح و آموزش‌ديده و فرماندهان توانا را سازماندهی کنیم تا دشمنان هيبت مسلمانان را به چشم خود ببينند و به توسعه‌طلبي در سرزمين مسلمانان نينديشند و قدرت آنان فرو بخوابد. امام رافعی در كتاب روضة الطالبين و امام نووي در المنهاج اين نظر را ذكر كرده‌اند و تمام شارحان المنهاج نيز درباره اين موضوع اتفاق نظر دارند. 

 

محاربه يا كفر

 

مجری: اصل و علت وقوع جنگ‌ها و غزوه‌ها چه بوده است؟ مجرد كفر يا كفر به همراه محاربه؟ 

دکتر قرضاوی: علت آن‌ها كفر به همراه محاربه (ستيزه جويي) يا صرف محاربه است. احناف نیز همين نظر را دارند. به اين سبب با آنان می‌‌جنگيم كه آنان با ما می‌‌جنگند. اگر كفر علت می‌‌بود، می‌‌بايد زنان و مردان را نیز مي‌كشتيم، زيرا زن مثل مرد كافر است. سزاوارترين افراد به كشتن، راهباني بودند كه در صوامع و معابد به سر می‌‌برند. آنان‌اند كه از دين خودپاسداري مي‌كنند، ولي ما از كشتن راهبان در صوامع، كشاورزان در مزارع و تجار منع شده‌ايم. پس علت جنگ، محاربه است. ابن تيميه در كتاب «قاعدة في قتال الكفار» اين موضوع را تشريح كرده و دلايل بسياري برشمرده است، از جمله اين آيات: «در دين اكراهي نيست» در راه خدا با كساني بجنگيد كه با شما می‌‌جنگند. «فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً» و سپس یا بر آنان منت بگذاريد يا سربها بگيريد. اين آيه روشن مي‌كند كه هرگاه ما بر او منت می‌‌گذاريم و بدون دريافت سربها آزادش می‌‌كنيم، يا از او سربها می‌‌گيريم، ولي او هم چنان كافر باقي خواهد ماند، بهتر آن است كه پيش از اسارت در صحنه جنگ او را بكشيم. مقصود اين آيه «حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ» اين نيست كه هيچ كافری را نگذاريم، بلكه مقصود آن است كه شوكت آنان را بكشيم تا بر ما تجاوز نكنند. 

 

مجری: خطرات اين انديشه‌ها بر تماميت امت اسلامی چيست؟

 

دکتر قرضاوی: اگر اين انديشه‌ها ترويج يابند و كسي نباشد كه به آن‌ها پاسخ دهد، جهان بر ما ايراد خواهد گرفت كه شما مخالف صلح هستيد و مي‌خواهيد با زور و قدرت بر جهان سيطره يابيد ولي ما می‌‌خواهيم با محبت و اخلاق آن‌ها را فتح كنيم، نه با شمشير. 

 دوستان تندرو از اين برداشت خود نتيجه می‌‌گيرند كه عضويت در سازمان ملل روا نيست و نبايد منشور آن را پذيرفت. با اين اوصاف ما از همه جهان در انزوا قرار خواهيم گرفت و تمام مردم با ما مخالف خواهند شد

اسلام اين چيزها را نمی‌‌خواهد. برعكس، اسلام مي‌خواهد حتي در برابر كساني كه با آنان مي‌جنگد يا آنان با اسلام مي‌جنگند، راه را باز بگذارد: 

«اگر به صلح تمایل يافتند، تو نيز به آن تمايل بياب و برخدا توكل كن اميد است كه خدا ميان شما و كساني كه با آنان دشمني كرده‌ايد، دوستي برقرار كند»

دشمني مداوم و دوستي مداوم در كار نيست دلها دگرگون مي‌شوند اسلام همواره می‌‌خواهد درها به روي صلح يا تمام مردمان بگشايد، زيرا مايه‌ی رحمت براي تمام جهانيان است. 

مجری: اما آيا اينگونه پيمان‌ها و منشورها باعث نمی‌‌شود كه مردم دست از جهاد در راه خدا بكشند؟

دکتر قرضاوی: معناي دست كشيدن از جهاد در راه خدا چيست؟ آيا از دعوت به اسلام دست می‌كشند؟ آيا كسي مسلمانان را از دعوت مردم به اسلام باز می‌‌دارد؟ اكنون جمعيت جهان به هفت ميليارد تن رسيده است. آيا ما از راه مسالمت‌آميز دعوت خويش را به گوش جهان رسانده‌ايم؟ تا اكنون با آنها بجنگيم؟ ما نيازمند لشکریان خروشان از دعوتگران، مبلّغان، روزنامه‌نگاران و معلمان داريم تا با زبان خود با آن سخن بگويند. ما يك هزارم تلاش لازم را براي دعوت غير مسلمانان به اسلام انجام نداده‌ايم.