آیت محمدی شکی در این نیست که کردها از مردمان اصیل و دیرین ایران بوده و هستند که در طول تاریخ حضور پررنگ خود را در دفاع از کیان مملکت خویش همواره ثابت کردهاند که هویت و ملیت ایرانیبودن خود را انکار کنند یا اجازه دهند شکاف میان آنها و سرزمین آبا و اجدایشان (ایران) به وجود بیاید. اگر گذری بر تاریخ پربار کشورمان داشته باشیم، خواهیم دید که هرگاه مناطقی از سرزمین ایران از سوی مهاجمان مورد تهدید و تجاوز قرار میگرفته، این سپاهیان کرد بودند که همپای دیگر هموطنان خود در دفاع از مرزهای کشور پیشقراول بودهاند. همانها بودند که در طول تاریخ نشان دادند که اراده راستین در باهمزیستن با سایر مردمان نواحی مختلف کشور از هر قوم و طایفه دیگر است. به همین دلیل در هر برهه از تاریخ کشورمان بنگریم که احساس نیاز بوده بخشهایی از مردمان کرد از یک منطقه برای دفاع و استقرار امنیت به منطقهای دیگر از سرزمین دیرین ایران مهاجرت کرده و چهبسا بازگشتی به جای اصلی خود نداشته و برای همیشه در آن مناطق ماندگار ماندند و امروز میبینیم که زندگی مسالمتآمیزی طی قرنها با سایر مردمان آن مناطق و حتي بازماندگان مهاجمان به سرزمینشان داشتهاند که این حس نوعدوستی ایرانیبودن خود را در بهترین نوع خود به منصه ظهور رساندهاند. هرچند بیان شده که زاگرس و نواحی آن مأوای کردها بوده، اما این مهم در فرهنگ مردمان کرد چندان پذیرفتهشده نیست زیرا جابهجایی دستهجمعی کردها از نواحی زاگرس به سایر مناطق کشور و حتي مناطقی همچون افغانستان که امروزه منفک شده، خود گواه این واقعیت بوده و هست. حرکت تاریخی کردها به خراسان (عصر صفویه)، همراهی سپاهیان کرد با نادرشاه به افغانستان و هندوستان و اسکان بخشهایی از آنها در نواحی هرات و قندهار، کمک به کریمخان زند و همراهی ٢٠ هزار خانوار از کلهرها و طوایف تابع در حمایت از دولت مرکزی، حضور کردها در نواحی مرکزی/شمالی و جنوبی کشور و... خود نشاندهنده عرق میهنپرستی و عشق کردها به سرزمین و کشورشان ایران بوده است. (حضور فعال کردها در همبستگی با سایر هموطنان خود در دفاع از کشور فقط به رویدادهای دوره معاصر اشاره شد). اما این همه ماجرا نبوده و نیست. تقابل دو قدرت منطقهای (صفویه شیعه و عثمانی سنی) موجب شد تا بخش وسیعی از کردها در غرب و شمال غربی ایران برخلاف میل باطنیشان تابع عثمانی شوند که بعدها این مهم باعث قدرتمندشدن عثمانی شد. پس از آن هم رهبران کرد تحت حاکمیت عثمانی درآمده تلاشهای زیادی برای بازگشت و الحاق مجدد به میهن خود كردند که متأسفانه به دلیل خیانت برخیها و نیز نفوذ ننگین کشوری همچون انگلیس در منطقه، این مهم تحقق نیافت. آخرین تلاش کردها برای الحاق مجدد به ایران در پایان جنگ جهانی اول بود که با وجود مذاکرات جدیای که رهبران کرد با دولتمردان ایران داشتند، اما در کنفرانس لوزان درها به روی نمایندگان ایران برای ارائه درخواست الحاق سرزمینهای جداشده بهویژه مناطق کردنشین تحت حاکمیت عثمانی از جامعه جهانی بسته ماند. شاید بتوان گفت که از آن موقع تاکنون به نظر خیلیها جدایی کردها از ایران تثبیت شده، اما به دلیل الحاق دوباره بسیاری از سرزمینهای جداشده در دورههای گذشته بین کشورهای جهانی، هنوز خیلی از کردها و مردمان ایران به این مهم امیدوارند. در اوایل انقلاب اسلامی همواره برخی بر آن شدند تا شرایط و اوضاعی را که بر مناطق کردنشین ترکیه، عراق و سوریه حاکم بوده، به مناطق کردنشین در غرب کشور تعمیم دهند؛ خواستی که موجب خرسندی دشمنان ایران و قدرتهای ذینفوذ جهانی که منافع خود را در ناامنی و کوچککردن کشورهای منطقه میدانند، شد. اما شخصیتهای بزرگ به همراه مردم این مناطق بهخوبی آگاه بوده و هستند که نباید گول شعارها و دسیسههایی را بخورند که بخشهای زیادی از کشورمان را جدا کردند و تحت سیطره کشورهایی درآوردند که هیچ سنخیتی با آنها نداشتند و مهمتر اینکه حداقل در این صد سال گذشته جز آوارگی و ویرانی و دربهدری چیزی برای مردمان کرد که از کشور ما جدا شدند و تحت حاکمیت سه کشوری درآمدند، دربر نداشته است. فراموش نکنیم شرایط بحرانیای که امروز در خاورمیانه و بهویژه در مناطق کردنشین سه کشور ترکیه، عراق و سوریه وجود دارد، در راستای تحققبخشیدن به طرح خاورمیانه جدید (بزرگ) است که از سوی آمریکا و اسرائیل و برخی عوامل سرسپرده آنها در منطقه در حال پیگیری است که بازهم باید گفت ارمغان آن برای مردمان کرد این سه کشور نسلکشی، ویرانی و آوارگی بیشتر نیست. تشکیل گروه تروریستی و جنایتکار داعش در منطقه را نباید از ذهن دور داشت که چه جنایتهایی در حق مردمان بیدفاع منطقه و بهخصوص کردها در دو کشور عراق و سوریه انجام دادند. نباید فراموش کرد که جنایتکاران داعش در شهرهای کردنشین همچون «سنجار» اعلام کردند که این مردمان (کردها) چون ایرانی هستند باید کاملا نابود شوند و چه جنایتها نبود که در حق این مردم روا داشتند. به همین خاطر است که مردمان ایران به خاطر اشتراکات زیادی که با کردها در کشورهای عراق، ترکیه و سوریه دارند، نگران وضعیت و شرایط آنان هستند که این خود نشان از آن دارد که این همبستگی و پیوستگی بین همه ایرانیان(کرد، آذری، بلوچ، لر، فارس، تات، گیلک، و...) از یک پیوستگی و همبستگی ملی و دیرین برخوردار بوده و هستند. از طرفی به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، کردهای سه کشور یادشده، برای آنچه به عنوان هویت و ملیت خود دنبال کرده و میخواهند، باید آن را از دل تاریخ و فرهنگ ایران بهدست بیاورند، زیرا هویت و ملیت کردها در دل هویت و ملیت ایرانیبودن، تنیده و نهفته است

نظرات