معنای زندگی رابرت سالِمِن ترجمه مسعود فريامنش پرسش از معناي زندگي1، در مقام مهمترين پرسش فلسفي، پاسخهاي فراواني را در طول حيات فكري بشر همراه داشته است. فيلسوفان و انديشمندان بزرگي با آن دست به گريبان بوده و هر يك از منظر و ديدگاه خود پاسخي بدان دادهاند. در مقالة حاضر، رابرت سالِمِن كوشيده است تا تصويري كلي و در عين حال زيبا از مفهوم «معناي زندگي» فرا روي خواننده نهد. وي در ضمن ذكر 16 ايماژ مختلف زندگي (يعني ايماژهايِ بازي، داستان، تراژدي، كمدي، رسالت، هنر، ماجراجويي، بيماري، ميل، نيروانه، نوع دوستي، شرافت، يادگيري، رنج، سرمايهگذاري و رابطه) پاسخهاي مختلفي را كه بدين پرسش داده شده به طريق اختصار محل بحث قرار داده است. از نكات جالب و شايان تأمل در اين نوشته اين است كه به زعم نويسنده، ايماژهايي كه ما براي سخن گفتن دربارة زندگي به كار ميبريم شكل و كيفيت زندگي ما را معين ميكنند، چرا كه، پرسش از معناي زندگي نه صرفاً موضوع كشف، بلكه نوعي خلق و ابداع نيز محسوب ميشود. *** 1. جاي خالي را پر كنيد: زندگي .......... است. برخي نمونهها عبارتاند از: الف. زندگي يك جورچين ]/ معما[ (Puzzle) است با اين تفاوت كه نميدانيد كه آن تصوير قرار است شبيه چه چيزي باشد و حتي اگر همه قطعات آن را هم ميداشتيد، بازهم نميدانستيد. ب. زندگي يك هزارتو ]/ ماز [ (Maze) است، جز اينكه ميكوشيد تا از آن خارج نشويد. پ. زندگي بازي پوكر است (شانس در آن نقش دارد؛ اما با داشتن يك دستِ عالي ميتوانيد ببريد و با داشتن يك دستِ همخال ممكن است ببازيد). ت. زندگي برد و باخت است؛ اندك شماري ميبرند و بيشتر آدميان بازندهاند. ج. زندگي سرمايهگذاري است. چ. زندگي تجربهآموزي است. ح. زندگي موهبت است. خ. زندگي رنج است. پاسخ شما به اين پرسشها و نظرتان دربارة خودتان چيست؟ اهداف نهايي شما كداماند؟ چه انتظاراتي داريد؟ به چه چيزهايي اميد داريد؟ از چه چيزهايي هراس داريد؟ 2. فرشتهاي را فرض كنيد كه بر روي ابرها نشسته است و آوردگاه فعاليتهاي بشري را در زير نظاره ميكند ـ همانگونه كه ما به جمعيت مورچهها نگاه ميكنيم كه با شتاب به فعاليتهاي روزانهشان ميپردازند. اين فرشته در باب اين جنبوجوش چه خواهد گفت؟ از نظر او، اين جنبوجوشها چه هدف و غايتي دارند؟ 3. سه يا چهار چيز را كه در لحظه مرگتان دوست نداريد انجام نشده بمانند نام ببريد. چه تعداد از اين كارها را تاكنون انجام دادهايد و يا شروع كردهايد تا آنها را انجام دهيد؟ كدام يك از اين كارها را تاكنون ميتوانسيد انجام دهيد، اما اين كار را نكرديد؟ (چرا نه؟) 4. آلبركامويِ فيلسوف، ميگويد كه زندگي به كار سيزيف (Sisyphus) ميماند؛ قهرمان اساطيري يونان كه محكوم شده بود تا سنگي را از كوه بالا ببرد، اما به مجرد اينكه به قله كوه ميرسيد، سنگ دوباره به پايين ميغلتيد و تا ابد مجبور به اين كار بود. آيا، به راستي زندگي شبيه اين است؟ چگونه؟ معناي زندگي چيست؟ اين پرسشي بزرگ است ـ بدين معنا كه پاسخ به آن دشوارترين و فَوْري و فَوْتيترين كار است و در عين حال، مبهمترين و غامضترين پرسش است. متفكران دقيقالنظر، اغلب از پاسخ به آن طفره ميروند، چرا كه ميدانند اين پرسش، پرسشي مبهم و معناي اصطلاحِ «معنا» ، فينفسه، داراي ايهام است و پاسخهايي كه به آن داده ميشود هيچگاه از حقايق محضي كه بتوان از آنها با دليل و برهان دفاع كرد، پرده برنميدارند. با اين حال، به همين دليل است كه يك پاسخ ممكن ميش

نظرات