عثمان عباسی/فعال مدنی و روزنامه‌نگار موکریان ــ اشاره: منطقی و عادلانه نیست کم ترین زیر ساخت اقتصادی،سرمایه گذاری فرهنگی، رفاهی،بهداشتی در این مناطق صورت بگیرد،آن وقت مردم به خاطر تبادلات چند بسته بار شوینده یا چند قطعه لوازم خانگی و... متهم به قاچاقچی،برهم زننده معادلات اقتصادی و حمایت از کالای خارجی نمود. سال هاست از زبان مسؤولان رده های مختلف کشوری و لشکری به هنگام نیاز به حضور مردم،ضرورت و مصلحت تشخیصی به ویژه ایام تبلیغات انتخابات های مکرر و... این واژه های پر بسامد؛ مرزداران غیور، مرزداران پاره تن وطن هستند،مرزداران همیشه در صحنه،مقاوم،سلحشور،اصیل ترین و نجیب ترین قوم ایران و... دیوار صوتی آسمان بینوایان را مرتب می شکند و گوش فلک را کر می نماید. پس از سپری شدن این ایام گذار یا به عبارتی گذشتن .... شان از پل، گردونه تعاملات را وارونه می نمایند. اکنون عبارت های از قبیل؛ مرزها حساس هستند و شرایط ویژه دارند، همه تلاش مان انجام دادیم ،موانع سرراه هستند کاری از دستمان ساخته نیست( نسبت دادن اشکال تراشی ها جناح ها به یکدیگر گُل می کند)، دشمن پشت مرزها کمین کرده است، مرزها برای سرمایه گذاری کلان دولتی امن نیستند. هر نوع انتقاد و اعتراضی با انگ تجزیه طلبی، اغتشاش گری ،فریب خورده دشمنان ،آب به آسیاب دشمن ریختن و... روبه می شود. خلاصه به هنگام اعطای مجوزها،تخصیص اعتبارات، انتصاب و عزل ها،عدسی ذربین های گزینشی مورچه را فیل می نمایاند. اکنون که چالش های اقتصادی و مشکلات ناشی از آن روز به روز عرصه را بر رفاه و آرامش مردم تنگ تر می نماید. قدر مسلم مناطق محروم و قشرهای ضعیف آسیب پذیرتر هستند. بنابراین تصمیم گیران و مجریان باید به این نتیجه رسیده باشند که دوران گفتار درمانی و شعار پردازی به سر آمده است و این رویکردها سابق جلودار فشارها و نگرانی های انباشته شده ناشی از اهمال و فرصت سوزی های چند ساله نیست. اکنون باید بگوییم اگر مسؤولان باور واقعی و قلبی به برابری حقوق و منافع بدون درجه بندی عموم شهروندان این سرزمین دارند و انسجام و همبستگی برایشان مهم و اولویت دار است. پس حداقل مطابق اصول قانون اساسی و حقوق شهروندی تصویب شده، با مرزداران تعامل نمایند. پاسکاری کردن حقوق مسلم و مصرح شهروندان بین قوا، نهادها و ارگان های مختلف هیچ استدلال و توجیه قانونی و شرعی نمی تواند داشته باشد. متأسفانه گویا هنوز بعضی از نگرش ها چنان می پندارند که صرف سکونت داشتن در مناطق و شهرهای مرزی در ذات خود نوعی جرم است ؟! پس جایز است مطابق سلیقه خود هر جور که صلاح دانستند حتی خارج از چارچوب حقوق شهروندی و کرامت انسانی می توانند تعامل نمایند ! مصداق عینی این نوع نگرش حتی شغل بسیار خطرناک،دور از کرامت انسانی و کذایی کولبری را هم در قبال قشر آسیب پذیر این مناطق را بر نمی تابند و اخیراً بستن محدود معابر مرزی و چند برابر کردن تعرفه های گمرگی داد مردم را در آورده و فشارهای معیشتی کمر همت هر رادمردی را هم خم نموده است. در پایان باید بگوییم اگر رمقی از انصاف،عدالت،مدیریت و مسؤولیت پذیری هنوز باقی باشد. اگر دست مرزنشینان تاکنون از سفره تخصیص اعتبارات و بودجه های کلان حاصل از فروش عوایدات منابع ملی(نفت،گاز و...) به هر دلیل و بهانه ای کوتاه شده و کرده اند. حداقل کاری که می توان انجام داد، دست طمع ورزی بعضی از فرصت طلبان و رانت خواران در پوشش مسؤولیت های ناکارآمد از سفره عوایدات بی حساب و کتاب مرزی کوتاه گردانده شود. منطقی و منصفانه نیست که راه های ارتباطی مناطق مرزی به جاده های مرگ مشهور باشند آن وقت با سرمایه بدست آمده از همین مرزها در شهرهای دیگر بزرگراه،آزاد راه و... ساخته شوند. منطقی و عادلانه نیست کم ترین زیر ساخت اقتصادی،سرمایه گذاری فرهنگی، رفاهی،بهداشتی در این مناطق صورت بگیرد،آن وقت مردم به خاطر تبادلات چند بسته بار شوینده یا چند قطعه لوازم خانگی و... متهم به قاچاقچی،برهم زننده معادلات اقتصادی و حمایت از کالای خارجی نمود. در یک کلام مسؤولان دلسوز نیک آگاه شده اند که اگر رشد و توسعه همه جانبه،اتحاد و انسجام کشور برایشان مهم است باید تکلیف را معلوم گردانند یا «زنگی زنگی یا رومی رومی» نمی شود از یک طرف شعار برابری و برادری، یکسانی حقوق شهروندی، همبستگی ملی سرداد و از طرف دیگر عده ای برای امرار معاش و زندگی روزه مره شان نان را گران تر از جان بیابند.