قطر کشور کوچکی است، اما بسیار بر سر زبانهاست. علت آن هم دو چیز است: یکی قدرت اقتصادی که اکنون ثروتمندترین کشور جهان است (درآمد سرانه)، و دیگری داشتن غول رسانهای است. شیخ حمد امیر سابق قطر وقتی در سال1995 قدرت را از پدرش گرفت، ظرف یک سال شبکه الجزیره را تاسیس کرد. او اهمیت رسانه را دریافته بود. میدانست رسانه در هزاره سوم میلادی ابرقدرتی جهانی خواهد بود و قدرتی دارد که نه ناتو دارد نه دیگر قشون. مفهوم دیپلماسی عمومی را خوب فهمیده بود. میدانست آینده از آن این دیپلماسی است و دیپلماسی سنتی بدون آن فلج است. میدانست اگر در بخش نظامی سرمایهگذاری کند و کل کشور را هم به انبار مهمات و پیشرفتهترین سلاحها تبدیل کند، باز چون عمق سرزمینی ندارد، حرف زیادی برای گفتن نخواهد داشت. سراغ تولید ثروت و رسانه رفت و ضعف ژئوپولیتیک و عمق استراتژیکِ ناداشته خود را با عمقی به گستره جهان عرب و فراتر از آن جبران کرد. الجزیره به هژمونی بی بی سی عربی پایان داد و چنان تحولی در عرصه رسانه در جهان عرب آفرید که بعدها از دل این تحول رقیبش شبکه العربیه سربرآورد. الجزیره اندک اندک و به ویژه پس از حوادث یازده سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان به مهمان دائمی خانههای هر عرب و غیر عربی تبدیل شد و در ناخودآگاه مردم نفوذ کرد. در کمتر از یک دهه قدرت تاثیرگذاری الجزیره به جایی رسید که اگر بر روی کشور خاصی زوم میکرد، حکومتش را سرنگون میکرد. این خود قدرت نرم رشکبرانگیزی به دوحه بخشید. برخی حاکمان ورژیمها دل خوشی از قطر نداشتند، اما از بیم این که مبادا الجزیره گزارشی منفی درمورد اوضاع کشورشان کار کند، به دوحه نزدیک میشدند. حاکمان دیگری ترجیح میدادند از تریبون الجزیره با مردم خود سخن بگویند تا شبکههای بیبیننده داخلی خود. خبرنگاران الجزیره در پایتختهای خود را به جشنها و مراسمهای خاص دعوت میکردند، تحویل میگرفتند تا الجزیره آنها را تحویل بگیرد. جایزه میدادند تا از الجزیره جایزه بگیرند. اوج تاثیرگذاری الجزیره در جریان بهار عربی هویدا شد. اگر پوششهای اثرگذار آن نبود این حوادث رقم نمیخورد. عربستان حق داشت از قطر عصبانی باشد. الجزیره نظامهای همپیمان ریاض چه بن علی در تونس و چه مبارک در مصر را سرنگون کرده بود. اغراق نمیکنم، این تاثیر رسانه است! همان بیانی که پیامبر (ص) گفته است: ان من البیان لسحرا. (کلمه و سخن، سحر است) بله، واقعا رسانه افسونگری میکند. العربیه به عنوان رقیبی جدی در سال 2003 به میدان آمد، اما نتوانست آلترناتیوی برای الجزیره باشد. ثروت داشت و پول خرج میکرد. اما این تنها برای داشتن رسانه تاثیرگذار و موفق کافی نیست. برنامه میخواهد. فکر میخواهد. العربیه وقتی شروع کرد اسیر همان ادبیات سنتی بود. اینجا بود که مردمِ عرب چیز متفاوتی در آن ندیدند که الجزیره را رها کنند. البته امروزه الجزیره به دنبال ظهور سوشیال مدیا و دلایل دیگر آن تاثیر قبلی را ندارد، اما همچنان پرقدرت است و تاثیرگذار. حاکمان جهان همچنان میخواهند از الجزیره با جهان عرب سخن بگویند. ژانویه 2017 بود که با پخش مستندی از فعالیت لابی اسرائیلی در لندن کابینه انگلیس را آشوبزده کرد و یک مقام آن مجبور به استعفا شد. یا با فیلم بردگی موجی در انگلیس به راه انداخت. قطر تنها به الجزیره و شبکات آن چون الجزیره انگلیسی، مستند، کودکان و غیره اکتفا نکرد، بلکه دهها شبکه، خبرگزاری، سایت و روزنامه دیگر به زبانهای مختلف به ویژه عربی راه انداخت. به رسانههای معتبر جهانی چون گاردین، نیویورک تایمز، واشنگتن پوست و غیره نفوذ کرد و آنها را با خود همراه ساخت. رسانههای سه کشور مصر، عربستان و امارات با هم قدرت تاثیرگذاری رسانهای قطر را ندارند. آنها در جنگ رسانهای بعد از بحران این کشورها با قطر از می2017 کمآوردند. خواسته اصلی این کشورها بستن الجزیره است. آنها با این خواسته خود قصد خلع سلاح قطر را کردند. مانند این که از کشوری خواسته شود ارتشش را منحل کند. قطر، با همین رسانههای قدرتمند خود در جهان توانست حملات تبلیغاتی مربع عربی را خنثی کند و حتی بر آنها فائق آید. قدرت رسانهای، لابی پرنفوذ در پنتاگون، وزارت خارجه آمریکا و در مراکز قدرت در اروپا و منافع اقتصادی تنگاتنگ و شراکت در کمپانیهای بزرگ جهان باعث شد که دوحه درقامت یک ابرقدرت منطقهای در مقابل محور عربستان ظاهر شود و آنها توانستند از زمینوهوا قطر را محاصر کنند، اما نتوانستند عمق راهبردی فرامرزی آن را محاصره کنند. آنچه شرحش رفت ناظر به قدرت تاثیرگذاری رسانه قطری بود، بدون داوری درباره محتوای آن. البته ناگفته هم نماند اگر آرمان فلسطین امروز در جهان پرطرفدار میشود تا حدود زیادی مدیون رسانه قطری است. بله! قطر رسانه دارد و ما نداریم!

نظرات