تحلیل و تبیین مفهوم بخشایش زینب صالحی بخشایش یکی از مفاهیم اخلاقی است که در فلسفه اخلاق جدید اغلب به عنوان یک فضیلت طرح می‌شود. این مفهوم در اندیشه اخلاقی یونان و روم به مثابه فضیلتی اصلی مطرح نبود و یونانیان آن را در زمره فضایل چهارگانه نمی‌دانستند. با ظهور حضرت مسیح و تأکید مسیحیت بر خطاکاری انسان، این فضیلت قوت گرفت و در دوره جدید و معاصر به تدریج به عنوان فضیلتی جدی و مهم طرح شد. برخی تحت تأثیر تعالیم مسیح و جریان‌های روان‌شناسی بر بخشایش نامشروط تأکید داشتند و عده‌ای معتقد بودند بخشایش نامشروط پیامدهای غیراخلاقی فراوانی می‌تواند داشته باشد. لذا از منظر فلسفی و اخلاقی هشدارهایی را طرح می‌کردند. تقابل این جریان‌ها مباحث مختلفی را پیش کشید که یکی از مهم‌ترین آن‌ها این بود که اساساً بخشایش به لحاظ مفهومی چه هست و چگونه سرشتی دارد. بدین ترتیب ابعاد اخلاقی، فلسفی، الاهیاتی، روان‌شناختی، مابعدالطبیعی، زبان‌شناختی، زیست‌شناختی، سیاسی و اجتماعی بخشایش محل توجه قرار گرفت و کاوش در این ابعاد تا حدودی به ایضاح مفهومی آن انجامید. این مقاله انعکاس بخشی از این تلاش‌ها در جهت تبیین ماهیت و چیستی بخشایش است و عمدتاً با روش تحلیل مفهومی و در قالب فقراتی مستقل می‌کوشد به ایضاح مفهوم بخشایش کمک کند. زینب صالحی زینب صالحی مقدمه در زندگی نه تنها باید بیاموزیم که به خوبی‌ها چگونه پاسخ دهیم، بلکه باید بیاموزیم که بهترین، اخلاقی‌ترین و زیباترین پاسخ‌ها به بدی‌ها و زشتی‌ها چیست. انسان موجودی جایزالخطاست و این یعنی زندگی ما سرشار از خطاهایی است که از خودمان یا دیگران سر می‌زند. این مسئله که به لحاظ اخلاقی چه واکنشی به خطا و خطاکاری نشان دهیم که وظیفه اخلاقی خود را به جا آورده باشیم امر مهمی است که باید ابعاد آن به دقت کاویده شود. بخشایش مقوله‌ای است که در ربع آخر قرن بیستم، علاقه فراوانی را در میان اندیشمندان رشته‌های مختلف همچون روان‌شناسی، حقوق، سیاست، امور بین‌الملل، علوم اجتماعی، اخلاق، ادبیات، مطالعات زنان و فلسفه برانگیخت. این در حالی است که در گذشته بحث از بخشایش اغلب محدود به حوزه الاهیات و ادیان بود (Hughes, ۲۰۱۰; Scott, ۲۰۱۰: ۱). بخشایش غیر از ابعاد اخلاقی، فلسفی و الاهیاتی، بعد تجربی هم دارد؛ زیرا روان‌شناسان و عالمان علوم اجتماعی، آثار روان‌شناختی و اجتماعی آن را بررسی می‌کنند. دانشمندان علوم سیاسی نیز از بخشایش برای سازش میان گروه‌های متخاصم و ناسازگار استفاده می‌کنند. زیست‌شناسان تکاملی نیز علاقه‌مند به فهم اهمیت ارزش سازگارانه (adaptive) بخشایش به مثابه یک غریزه هستند (McCullough, ۲۰۰۸). بخشایش در اخلاق فضیلت، اخلاق مراقبت، و اخلاق زنانه‌نگر نیز که بر مسئولیت ما در قبال دیگران و نیز حفظ ارتباط با آن‌ها تأکید می‌کند، محل توجه فراوان واقع شده است (Hughes, ۲۰۱۰; Malcolm, Decourville, Belicki (eds.), ۲۰۰۸). بخشایش، در نگاه نخست، مفهومی است ساده، اما اگر دقیق‌تر و ژرف‌تر در باب آن بیندیشیم درمی‌یابیم که از لحاظ مفهومی، روان‌شناختی و اخلاقی پیچیدگی‌های فراوانی دارد. این پدیدار عموماً، به مثابه واکنشی مثبت به خطاکاری انسان لحاظ می‌شود. البته اختلاف نظرهای فراوانی در باب معنای بخشایش، ارتباط آن با واژه‌های مشابه یا هم‌خانواده، و نیز ابعاد روان‌شناختی، رفتاری و هنجاری آن وجود دارد. پدیدار بخشایش با طیفی از پدیدارهای تعین‌یافته و تعین‌نایافته نزدیکی و مشابهت دارد. افزون بر این، نظایر قانونی و سیاسی بخشایش پرسش‌هایی را در این خصوص پیش کشیده است که کدام دسته از رفتارهای بشری می‌تواند واقعاً به عنوان بخشایش توصیف شود (Hughes, ۲۰۱۰). بخشایش چیزی غیر از چشم‌پوشی یا اغماض (condonation)، فراموش کردن (forgetting)، عفو (pardon) (چشم‌پوشی از مجازات یا تخفیف مجازات)، صلح و آشتی (reconciliation)، پاک کردن خطا، توجیه کردن خطا (justification)، معذور داشتن خاطی (excusing)، تبرئه (acquittal)، ترحم (mercy)، شفقت (compassion) و همدلی (sympathy) است (Worthington, ۲۰۰۵: ۵۵۷; Scott, ۲۰۱۰; Hughes, ۲۰۱۰; Brudholm, ۲۰۰۸; Waldron and Kelley, ۲۰۰۸: ۱۵; Govier, ۲۰۰۲: viii; Griswold, ۲۰۰۷: ۵۴-۶۴; Hober, ۱۹۹۱: ۵۹-۶۰). فیلسوفان و اندیشمندان مختلف از جمله اپیکتتوس، سنکا (Hughes, ۲۰۱۰)، ارسطو (۱۳۷۸: ۷۹، ۸۲-۹۸، ۱۴۷، ۱۹۰، ۲۴۶-۲۴۷)، آکوئیناس، اسپینوزا (۱۳۹۰: ۱۸۲، ۱۹۹، ۲۰۰)، مالبرانش، ‌هابز (Hobbes, ۱۶۵۱: ۹۴)، هگل، باتلر (Butler, ۱۸۴۶)، نیچه (۱۸۸۷)، ‌هانا آرنت (۱۳۸۹: ۳۴۷-۳۵۵)، دریدا (۲۰۰۵)، لویناس، کریستوا (Kristeva, ۲۰۱۰: ۱۸۳-۱۹۴؛ کریستوا، ۱۳۸۹: ۷۳-۹۷)، پل ریکور (۲۰۰۴)، مک‌ناوتن (۲۰۱۰)، جفری جی. مورفی (۱۹۸۸, ۲۰۰۲, ۲۰۰۳)، گریسولد (۲۰۰۷)، آنتونی بَش (۲۰۰۷)، دسموند توتو (۱۹۹۹)، ‌هابِر (۱۹۹۱)، ترودی گاویر (۲۰۰۲)، رابرت سی. رابرتس (۲۰۰۵)، ورثینگتون (۲۰۰۵, ۲۰۰۶)، کولاکوفسکی (۱۳۸۱) و ... ابعاد مختلف این موضوع را کاویده‌اند و افق‌های نوینی را پیش روی ما گشوده‌اند. این مقاله عهده‌دار بررسی تاریخی این موضوع نیست، بلکه صرفاً بخشایش را در سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی به لحاظ لغوی بررسی می‌کند و سپس در قالب فقراتی مجزا و در عین حال مرتبط ماهیت و چیستی بخشایش را می‌کاود و مفهوم آن را تحلیل می‌کند. ۱. بخشایش در لغت الف. بخشایش در زبان فارسی و عربی بخشایش اسم مصدر از بخشودن و بخشاییدن است و در زبان فارسی، همچون زبان‌های دیگر، طیفی از معانی را شامل می‌شود، که عبارت‌اند از: ۱. گذشت (انوری، ۱۳۸۷: ۲/۸۳۸). ۲. چشمپوشی کردن از گناه یا کار نادرست کسی؛ نادیده گرفتن؛ صرف نظر کردن؛ اغماض (همان: ۲/۸۳۸؛ ۳/۲۳۵۲؛ ۱/۴۷۷؛ ۶/۵۲۰۹؛ دهخدا، ۱۳۷۷: ۳/۴۴۱۵). ۳. ترحم کردن، دل سوزاندن، شفقت کردن، مرحمت کردن (در فارسی کهن) (انوری، ۱۳۸۷: ۲/۸۳۹؛ دهخدا، ۱۳۷۷: ۳/۴۴۱۵). ۴. عفو کردن (دهخدا، ۱۳۷۷: ۳/۴۴۱۵). در زبان فارسی به دلیل تشابه ظاهریِ الفاظ بخشایش و بخشش، این دو با هم خلط می‌شوند، حال آنکه اساساً این‌ها دو مقوله متفاوت هستند.۱ البته این خلط از زمان‌های قدیم و حتی در متون اصیل فارسی وجود داشته و در موارد بسیاری بخشش به جای بخشایش و بخشیدن به جای بخشودن به کار رفته است (انوری، ۱۳۸۷: ۲/۸۳۸). بخشیدن به معنای دادن چیزی به کسی بدون دریافت چیزی در قبال آن است، یا به عبارت دیگر همان عطا کردن. اما به معنای بخشودن و عفو کردن هم به کار می‌رود (همان: ۸۴۰؛ دهخدا، ۱۳۷۷: ۳/۴۴۱۶ و ۴۴۲۰). این در حالی است که بخشودن و بخشیدن، از نظر دستوری، صیغه‌های صرفی و مشتقات با هم تفاوت دارند. از نظر معنایی نیز، این دو فعل تفاوت دارند. بخشودن به معنای عفو کردن، درگذاشتن و نیز رحم کردن آمده، اما بخشیدن به معنای دادن و دهش کردن (نجفی، ۱۳۸۲: ۶۰). بخشش اسم مصدر از بخشیدن و به معنای داد و دهش است. در زبان پهلوی نیز به معنای تقسیم و توزیع (baxshishn) آمده و در فارسی نیز به همین معنا به کار رفته است. اما بخشایش از مصدر بخشودن به معنای درگذشتن از گناه و اِعمال عفو است و در زبان پهلوی معادل آن apaxshayishn آمده است (معین، ۱۳۶۹: ۵۴-۵۵). با وجود این، گاهی در متون فارسی کهن بخشیدن به جای بخشودن و در معنای عفو کردن یا رحم کردن به کار رفته است. گاهی نیز بخشودن به جای بخشیدن و در معنای دهش کردن به کار می‌رود (نجفی، ۱۳۸۲: ۶۰-۶۱). در فارسی معاصر نیز، بخشش به جای بخشایش به کار می‌رود، اما بهتر است برای تشخیص این دو معنا از یکدیگر، هر یک را در معنای حقیقی خود به کار ببریم (معین، ۱۳۶۹: ۵۴-۵۵). گرچه واژه «گذشت» نیز در زبان فارسی معادل بخشایش لحاظ شده است، اما به نظر می‌رسد بار اخلاقی واژه «بخشایش» بیشتر از گذشت است. زیرا «گذشت» اسم مصدر از گذشتن است و در زبان فارسی به معنای عفو و بخشایش به کار می‌رود ولی مجازاً به معنای جوان‌مردی و بزرگواری هم به کار می‌رود (انوری، ۱۳۸۷: ۶/۶۰۹۱). به ویژه در زبان فارسی معاصر معنای این واژه به مصدر خود نزدیک‌تر شده و به نظر می‌رسد حاوی این معناست که صرف نظر از اینکه آنچه واقع شده خطاست یا نه، از کنار آن بگذر. لذا گویی بیشتر معنای نادیده گرفتن و اهمیت ندادن دارد تا معنای بخشودن. به نظر می‌رسد در بخشودن خطا بودن آنچه واقع شده پیش‌فرض گرفته می‌شود، اما در گذشت کردن نه. واژه «عفو» نیز، صرف نظر از معنایی که در زبان عربی دارد، در زبان فارسی و به ویژه فارسی معاصر، بیشتر معنای بخشودگی حقوقی و سیاسی دارد، لذا بار اخلاقی واژه بخشایش بیشتر است (همان: ۵/۵۰۴۳). در زبان عربی نیز، معمولاً سه واژه عفو، غفران و صفح به کار می‌رود. غفران نیز به معنای بخشایش و آمرزش گناهان است (همان: ۶/۵۱۸۶). این واژه‌ها در زبان عربی نیز تقریباً همان طیف معانی مذکور در زبان فارسی را دارند. البته با تفاوت‌های ظریفی که به آن اشاره می‌کنیم. عفو به معنای پاک کردن، امحاء، حذف، بخشودن، درگذشتن و ... است (آذرنوش، ۱۳۸۸: ۴۴۶-۴۴۷؛ راغب اصفهانی، بی‌تا: ۴۴۱-۴۴۲). غفران نیز همان معانی عفو را دارد، اما به معنای آمرزیدن نیز به کار می‌رود و لذا بار دینی غفران بیشتر از عفو است (آذرنوش، ۱۳۸۸: ۴۸۸؛ راغب اصفهانی، بی‌تا: ۴۶۹). صفح نیز علاوه بر معانی عفو و غفران معنای عریض کردن و پوشاندن چیزی با ورق فلزی را نیز دارد. همچنین صفح عمیق‌تر و جدی‌تر از عفو و غفران بوده، متضمن ترک نکوهش و ملامت است (آذرنوش، ۱۳۸۸: ۳۶۶؛ راغب اصفهانی، بی‌تا: ۴۶۹). در واقع عفو به معنای ترک عقوبت و مجازات و بخشودن است، اما صفح علاوه بر آن متضمن ترک ملامت و سرزنش نیز هست. لذا در صفح قربانی اصلاً خطای خاطی را به رخ او نمی‌کشد. برخی گفته‌اند صفح بالاتر از عفو، و غفران نیز بالاتر از صفح است. در غفران نه تنها خطا بخشوده می‌شود و به رخ خاطی هم کشیده نمی‌شود، بلکه قربانی از در رحمت وارد می‌شود و خطای واقع‌شده را با رحمت پاسخ می‌گوید و با رحمت آن را می‌پوشاند. در قرآن نیز آمده است: «وان‏ تعفوا وتصفحوا وتغفروا فان الله غفور رحیم» (تغابن: ۱۴). در قرآن کریم در بسیاری از موارد عفو و صفح در کنار هم آمده و البته صفح پس از عفو ذکر شده است. گویی در صفح کاری واقع می‌شود که عفو را تمام می‌کند. در واقع عفو ترک مؤاخذه و مجازات است، اما صفح، علاوه بر آن، ترک ملامت و سرزنش نیز هست و بدین ترتیب عفو را کامل و زیباتر می‌کند. به عبارت دیگر، صفح، عفو بدون عتاب است. از آنجایی که صفح معنای ورق زدن نیز دارد، برخی گفته‌اند در صفح گویی ما چهره خطاکار خاطی را نمی‌بینیم و ورق می‌زنیم تا روی و صفحه دیگری از او ببینیم. ب. بخشایش در زبان انگلیسی در اشتقاق انگلیسی، فعل forgive ناظر به عملی است که در آن رها کردن احساسی همچون خشمارنج، یا دست کشیدن از ادعایی مربوط به انتقام و تلافی نهفته است. همچنین می‌تواند به معنای صرف نظر کردن از دِین و بدهی دیگران یا پایان‌ دادن به احساس نفرت، خشم و بیزاری از خاطی یا حتی خودمان باشد. فعل forgive از give یا grant مشتق می‌شود، چنان‌که در ترکیبی نظیرto give up به کار می‌رود و به معنای فعلی است ناظر به رها کردن یک احساس، نظیر خشمارنج (resentment) یا طلب انتقام و تلافی؛ و اصطلاح forgiveness ناظر به افعالی همچون بخشودن، درگذشتن از خطا، بخشودگی دِین، و واکنش‌های مشابه به آسیب، خطا و دِین است. در این معنا، بخشایش ارتباطی است دو طرفه میان خاطی و شخصی که در حق او خطا شده است؛ و به مثابه راهی در نظر گرفته می‌شود که از طریق آن قربانیان خطا، فی‌المثل، از طریق اذعان به خطا و گذر از گذشته آن، خودشان و موقعیت خاطی را تغییر می‌دهند. علی‌رغم چنین ارتباط دوسویه‌‌ای، طبق برخی دیدگاه‌ها، مفهوم عام بخشایش صرفاً میان دو شخص (person) نیست، بلکه می‌تواند میان افراد (individuals) یا گروه‌ها (groups) باشد، مانند بخشودن دِین افراد از طریق یک نهاد مالی یا تخفیف حکم زندانی از طریق عفو رسمی. همچنین چه بسا بخشایش میان گروه‌هایی از مردم واقع شود، چنان‌که تلاش‌های بین‌المللی مرتبط با عدالت ترمیمی گواهی است بر آن، و کمیته‌های دولتی شکل گرفته است تا حقیقت و صلح و سازش را میان خاطیان و قربانیان خطاهای تاریخی۲ (historical wrongs) برقرار و عملی کند (Hughes, ۲۰۱۰). ۲. تحلیل مفهومی بخشایش با توجه به آنچه گذشت بخشایش مفهومی ساده نیست و تعریف آن دشوار است. یکی از بهترین راه‌ها برای تبیین ماهیت بخشایش و نزدیک شدن به هسته مفهومی آن تحلیل مفهومی است. در ادامه، در قالب ۵۷ فقره می‌کوشیم مفهوم بخشایش را تحلیل کنیم. ۱. بخشایش دایر مدار چه چیزی است؟ نخستین مسئله‌ای که تقریباً در باب آن اجماع وجود دارد این است که بخشایش فعلی است که دایر مدار خطای اخلاقی (moral wrongdoing) است. البته در باب اینکه چه سنخ خطاهایی بخشودنی هستند و چه سنخ خطاهایی نابخشودنی اختلاف نظر فراوان وجود دارد و ملاک‌های مختلفی برای تشخیص آن‌ها طرح شده، از جمله قابل سرزنش بودن یا نبودن، شدت و عمق خطا، گستره خطا، عامدانه و غیرعامدانه بودن، آگاهانه و غیرآگاهانه بودن، میزان مسئولیت خاطی و ... . تقریباً غالب دیدگاه‌ها برای خطا مراتبی قائل می‌شوند، هرچند برخی دیدگاه‌ها، مدرج‌بندی‌های طرح‌شده در خصوص خطا را نمی‌پذیرند. در عرف روزمره نیز برخی خطاها پیش پا افتاده و لغزش عادی محسوب می‌شوند، برخی جدی‌تر و برخی در حد شرارت و ... . ۲. آیا بخشایش می‌تواند دایر مدار رنجش باشد نه خطا؟ به نظر می‌رسد چنین دیدگاهی صحیح نیست. زیرا رنجش همواره توأم با خطا نیست، هرچند خطا اغلب توأم با رنجش است. یعنی ممکن است کسی از دست دیگری احساس رنجش کند، حال آنکه فی‌الواقع منشأ رنجش در جای دیگر یا در خود اوست، نه اینکه خطایی از دیگری سر زده باشد. گاهی رنجش هست، اما خطایی واقع نشده است. لذا بخشایش حتماً باید دایر مدار خطا باشد. رنجش برای بخشایش شرط نیست. در موارد بسیاری ممکن است دیگران از ما برنجند، حال آنکه خطای اخلاقی واقع نشده است. در این موارد نه ما وظیفه داریم که طلب بخشایش کنیم و نه کسی که رنجیده است صلاحیت دارد که ما را ببخشاید؛ چون اساساً خطای اخلاقی در کار نبوده است. حتی ممکن است اِعمال عدالت به رنجش دیگران بینجامد. لذا نمی‌توان گفت هر گاه کسی از ما رنجید ما باید از او طلب بخشایش کنیم. بلکه هر گاه مرتکب خطای اخلاقی شدیم باید طلب بخشایش کنیم. ۳. متعلق بخشایش چیست؟ گرچه بخشایش دایر مدار خطای انسانی است، اما این خطا ممکن است یا از خود انسان سر بزند و یا از شخص دیگر. در این صورت پرسش این است که متعلق بخشایش، خطای چه کسی است؟ در واقع حد و حدود مفهوم بخشایش تا کجاست؟ آیا می‌تواند علاوه بر خطاهای دیگران، خطاهای خودمان را هم در بر بگیرد؟ آیا می‌توان بخشودن خود (self-forgiveness) را نیز نوعی بخشایش دانست؟ در خصوص این مطلب که متعلق بخشایش خطای دیگران است، تقریباً اجماع وجود دارد، اما اینکه آیا بخشایش می‌تواند ب?