هر درکی، مسبوق به حضور آدمی در هستی است. یعنی پیش زمینه تمام ادراکات، ادراک حضوری (شهودی) آدمی است. از اینرو انسان «شهودگری اندیشمند» است یعنی درک و فهم، بر پایه شهود استوار است. پس بر هستی انسان دو منبع بزرگ معرفتی؛ یعنی شهود و اندیشه (تفکر) حاکم است و در واقع مفهوم انسان هم غیر از این دو مفهوم نیست.
کوهنورد نامدار کرد " مقبل هنرپژوه" که چندی قبل بر اثر سقوط از ارتفاعات " بردهزهرد" بوکان در حالت کما بسر میبرد، صبح دیروز در بیمارستان " عارفیان" ارومیه دارفانی را وداع گفت.
احساس ضرورت اصلاح ساختارهای موجود کشور در سالهای اخیر و نیاز به تغییرات اجتماعی بیشتر جهت گسترش جامعهی مدنی و نهادهای آن، واقعیت عینی جامعه در حال گذر ایران است. اگر چه این نیاز نه تنها برای محافظهکاران و لایههای قدرتمند حامی آنها قابل درک نبوده، حتی در برابر آن بسیار مقاومت هم کردهاند که روند روبه قهقرای حوزهی مدنی در دو سال اخیر مؤید این ویژگی است؛
کسی که بر دیگران برتری میجوید، قوی است، لیکن کسی که بر نفس خویش مسلط میشود، از همه قویتر است.(لائوتسه، Lao-tse) خانم دکتر فریبا لطیفی، مدیر عامل انتشارات« فرا» در مقدمهی کتاب «صفتهای بایستهی یک رهبر» نوشتهی جان ماکسول میگوید: «توسعهی رهبری با خودشناسی آغاز میشود. قبل از آنکه به هدایت دیگران بپردازیم، باید خود را بشناسیم» و چه زیبا گفته است.
عالمان جامعهشناسی و فلاسفهی سیاسی اتفاق نظر دارند که انسان به حسب طبع خویش موجودی اجتماعی است. بدین معنا که در ساختار خلقت او نیاز غریزی یا عاطفی به حیات مشترک با همنوعان ریشه دارد. به همین جهت آدمی همواره در اجتماع همنوع خود متولد میشود و در آن رشد و تکامل پیدا میکند و در بستر آن نیز بدرود حیات میگوید.
وجود تضارب آرا در متن جامعه خصوصاً در محیطهای دانشجویی یکی از نشانههای پویایی و بالندگی هر جامعهای است. جامعههایی که اندیشیدن در آنها در محدوده یک یا دو پارادایم قرار دارد نشان از رکود اندیشه میدهد.
چنین جامعههایی گرفتار ستمکاری در اندیشه شده و آنچه در میان آنها به عنوان اندیشیدن نامبرده میشود در واقع تقلید یا ترجمه دیگران است. اما در جامعههای زنده و پویا تضارب اندیشه در تمامی ابعاد فکری و عقیدتی و ایدئولوژیکی و سیاسی و غیرهاش موج میزند.
سخن در باب تعریف دین امر دشواری است و تعدد تعریف و اختلاف نظر پیرامون آن ناشی از همان دشواری تعریف دین است. گفتار حاضر کوششی است برای بیان نسبت و رابطهی میان دین و شریعت و آثار ناشی از آن است.
دستهای از تعاریف، دین را به طور کلی مدنظر قرار میدهند. از جمله اینکه دین را به اعتقاد به خدایی همیشه زنده که بر جهان حاکم است معنا میکنند. یا اینکه دین در واقع متشکل از مجموعهای از اعتقادات، اعمال و احساسات فردی و اجتماعی است که حول مفهوم حقیقت غایی سامان یافته است.
درباره ثبوت و دلالت این حدیث سخن بسیار میتوان گفت:
الف- مهمترین مطلب در این مورد آن است که حدیث یادشده علیرغم موضوع اهمیت آن، در«صحیحین» نیامده و شاید این خود، نشانهای باشد بر این که از دیدگاه مسلم و بخاری این حدیث شروط صحت را نداشته است.
این که «صحیحین» همهی احادیث را یکجا دربر ندارند بلکه احادیث صحیح دیگری غیر از آنچه در این دو کتاب آمده وجود دارد البته مطلب درستی است، اما این نکته را نباید فراموش کرد که مسلم و بخاری مصمّم بودهاند که هیچ کدام از ابواب حدیثی را فرو نگذارند، حتی اگر به نقل یک حدیث هم که شده آن باب را ذکر کنند.
در صد سال اخیر کسانی که درباره مشکلات جامعه سخن گفتهاند و مطالعه کردهاند معمولاً مجموعهی علل و عواملی که باعث این همه مشکلات علمی و مسائل نظری برای جامعه شده است و بیچارگی و بدبختی جامعهی ما را بیشتر در سه محور کندوکاو کردهاند. اولین محور مداخله کشورهای خارجی، استعمار و انواع و اقسام سلطهطلبیها بوده است. دومین نکته رژیمهای سیاسی حاکم و مساله سوم تلقی مردم از دین بوده است.
ویرایش جدید کتاب درسی"تاریخ معاصر ایران"سال سوم آموزش متوسطه (1386) که امسال در اختیار دانش آموزان قرارگرفته است را دیدم. با تورق در آن و با توجه به حوزه مطالعاتی من، بخش مربوط به رخدادهای بعد از انقلاب را نگاه میکردم که به موضوع غائله کردستان برخورد کردم. مطالب مندرج در آن را بعد از مطالعه نه تنها به عنوان متن تاریخی نمیتوان و نتوانستم بپذیرم، بلکه با توجه به اینکه متن آموزشی بوده و عمدتاً برای جوانان نگارش یافته است، آنرا غیرعلمی و به تعبیری که در اینجا بکار بردهام، نگاه ایدئولوژیک به تاریخ میدانم. بنابراین برخود دانستم تا با نقد این بخش از کتاب، به نحوه نگارش منابع درسی در کشور نیز اعتراض نمایم.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل