زن و دین
نکتهی دوم: این است که به طور کلی توجه و اهتمام زنان نسبت به دین، از مردان بیشتر است، و گویا از آنجا که خداوند ویژگیهای مهر و محبّت و رقّت قلب بیشتری را در وجود زن به ودیعت نهاده است، فطرتاً گرایش بیشتری نسبت به دین دارد؛ و جای شگفتی نیست که نامههای بانوان و دوشیزگان دربارهی مسائل دینی و اهتمام وتوجه آنان به دینداری از مردان و پسران جوان بیشتر و اصرار و پافشاری آنان شدیدتر، و خوف و ترس آنان از سرانجام بد اُخروی زیادتر باشد.
سرسپردگان تحوّل و دگرگونی
برنامه و شیوهای که من در این فتاوا بکار بستم بر پایهی چند قاعده استوار است که مهمترین آنها عبارت است از:
قاعدهی اول: «نه تعصب و نه تقلید»
اولاً، رهایی و آزاد شدن از تعصب مذهبی و تقلید کورکورانه نسبت به زید یا عمرو، یا ... از هر فقیه و مجتهد متقدم یا متأخری که باشد.
علما گفتهاند که:
(لا یقَلِّدُ اِلاّ عَصَبِی اَوْ غَبِی)
إنّ الْحَمدَ للهِ نَحْمدُهُ و نَستَعینُهُ و نَعوذُ باللهِ تعالی مِن شُرُورِ اَنْفُسِنا و سیئات اعمالِنا مَنْ یهْدِهِ اللهُ فلا مُضِّلَّ له و منْ یضْلِلِ الله فلا هادی له و اَشْهَدُ اَلاَّ إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شریکَ لهُ و اشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ و رَسُولُهُ.
رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری و یسِّرْ لی اَمْری وَاحْلُلْ عُقْدّةً مِنْ لِسانی یفْقَهُوا قَوْلی
اللَّهُمَّ یا مُعَلِّمَ آدَمَ و ابراهیمَ، علِّمنَْا ما ینْفَعنَْا وَانْفَعْنَْا بما عَلِّمْتَنا و زِدْنَْا عِلْماً.
سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا الا ما عَلَّمْتَنَْا اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلیمُ الحَکیمُ.
موقعی که در بارهی اجتهاد معاصر بحث میکنیم اولین پرسشی که فراروی ما قرار میگیرد این است که آیا در حقیقت ما به این نوع اجتهاد نیاز داریم یا خیر؟
همانگونه که قرآن دربرگیرندهی مسائل عقیدتی و تشریعی است، مشتمل بر مبانی و مسائل اخلاقی نیز هست. خواه «اخلاق ربّانی» باشد که نمایانگر ارتباط با خداوند و زیربنای تقوای الهی است، مانند اخلاص و انابه و توکّل و امید به رحمت خدا و خشیت از عذاب خدا و حیا کردن از او و شکر نعمتهای او و صبر بر مصائب و رضا به قضای الهی و عشق به خدا و انس با او و برتری دادن آخرت بر دنیا که زهد نامیده میشود. اینها همه در حوزهی اخلاق ربّانی است که علم تصوّف و سیر و سلوک به آن اهتمام میورزد.
علاوه بر آنچه گذشت، قرآن کتاب همهی انسانها و کتاب همهی دورانهای زندگی بشر است، و خداوند آن را وسیلهی هدایت برای همهی مردم و همهی جهانیان قرار داده است؛ چنانکه میفرماید:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ (بقره: 185)
ماه رمضان که در آن قرآن برای هدایت مردم نازل شده است.
پرسش:
در بسیاری از مجالس خصوصی و کنفرانسهای عمومی در بین اسلامگرایان و گاهی میان آنان و جریانهای دیگر، گفتوگوها و مناقشات زیادی صورت میگیرد. در میان بعضی از جریانهای اسلامگرا مشهور است که اسلام حفظ وحدت را واجب میشمارد و از تفرقه و اختلاف جلوگیری مینماید و بر این باورند که تعدّد احزاب زمینهساز ایجاد اختلافنظر و پیامد طبیعی آن تفرقه و چنددستگی میان امت اسلامی است.
قصد دارم نکته مهمی را توضیح دهم که اکثراً در ذهن بسیاری از مردم ـ به خصوص مسلمانان ـ دارای ابهام و پیچیدگی است. اسرائیل هم از این موضوع برای جلب افکار عمومی جهانیان ـ به ویژه افکار عمومی غرب ـ استفاده میکند.
تعدد احزاب همچون تعدّد مذاهب است وقتی تعدد احزاب را در درون حکومت اسلامی مشروع میدانیم بدان معنا نیست که به میزان تعداد شخصیتها و افرادی معین که در اهداف شخصی، مصالح سیاسی و عشیرهای باهم اختلاف دارند، حزبی تشکیل شود و گروهی از مردم برای دستیابی به اهداف شخصی و عشیرهای به دور هم جمع گردند. برای مثال، احزابی که بر پایهی نژادپرستی، اقلیم، طایفهای و طبقاتی، همراه با انگیزههای متعغصبانه- که اسلام از آنها اعلام برائت مینماید- تشکیل شده باشند، نمیتوانند احزابی سازنده و در خدمت رشد و تعالی مادی و معنوی اجتماع قرار بگیرند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل