زمانی که از فردگرایی سخن میگوییم باید دقت داشته باشیم که آن را با خودمحورگرایی اشتباه نگیریم. آنچه شما به آن فردگرایی افراطی میگویید، بیشتر واژهای عام و مبهم است. بهتر است ابتدا واژگانمان را روشنتر بیان کنیم. فردگرایی در فلسفه از دکارت و مفهوم کوجیتو او میآید که جمله معروفش: «فکر میکنم، پس هستم در لاتین cogito ergo sum» است و با مدرنیته از ابتدای قرن بیستم، هم در قالب همین واژه، هم در قالب واژه «سوژه» وارد علوم اجتماعی و انسانی هم شد.
پرسشهايي که پيش از مطالعه ادبيات دورهگذار بايد حل و فصل شوند /يوجين وي. آفوناسين* ترجمه غلامرضا آذري، حسين کياني**
از ضروریات پنج گانه تا حوزه های چهارگانه /اصول و حوزه های مقاصد شریعت پدید آورنده: دکتر جمال الدین عطیّه از زمان غزالی (متوفای 505 ه) صاحب کتاب المستصفی تاکنون، اصولیان اصول ضروری شریعت را در پنج مقصد دسته بندی کرده اند، اما هنوز تکلیف برخی امور روشن نیست. از این امور است: الف. حصر اصول شریعت در پنج (یا شش) مورد 1. غزالی و پس از وی فخر رازی (متوفای 606 ه)، شمار این اصول را یاد کردند؛ ولی حصر نکردند. تا اینکه آمُدی (متوفای 627 ه) این اصول را در پنج مورد منحصر دانست و چنین تعلیل کرد که وجود مقصدی ضروری خارج از این موارد پنج گانه، عادتا منتفی است.
مقایسه سه مکتب فکری در زمینه مقاصد کلی و نصوص جزئی نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی /مترجمان: محمد آزاد شافعی – سید رضا اسعدی تجزیه و تحلیل سه مکتب فکری در زمینه مقاصد کلی و نصوص جزئی برای فهم شریعت که ما درصدد دستیابی به آن هستیم، اولین گزینه ای که باید بر آن متمرکز شویم آن است که نصوص جزئی را در پرتو مقاصد کلی شریعت فهم نماییم. به گونه ای که جزئیات، حول محور کلیات قرار گیرد و احکام با مقاصد حقیقی آن ها مرتبط گردد و از آن ها جدا نشود. سه مکتب در زمینه ی فهم مقاصد
مقاله 3، دوره سوم، شماره ششم، بهار 1393، صفحه 30-49 XML اصل مقاله (361 K) نوع مقاله: شماره ششم نویسندگان 1محمد حسن زمانی* ؛ 2قیام الدین قمرالدین 1عضو هیئت علمی جامعة المصطفی 2دانش آموخته دکتری تفسیر تطبیقی جامعة المصطفی چکیده
مقاله 6، دوره 10، شماره 2، تابستان 1393، صفحه 339-370 XML اصل مقاله (274 K) نوع مقاله: مقاله پژوهشی نویسندگان 1سعید افشاری ؛ 2سید محمد تقی قبولی درافشان؛ 3مجتبی الهیان 1دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد 2دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد 3استادیار پردیس فارابی دانشگاه تهران چکیده
مقاله 2، دوره 4، شماره 7، تابستان 1392، صفحه 27-49 XML اصل مقاله (581 K) نوع مقاله: علمی-پژوهشی نویسندگان 1حسین زارع؛ 2عبدالرحیم جهانآرا 1استاد دانشگاه پیام نور 2عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور چکیده
معلمان فلسفه در هر کشوری باید شبکهی همکاران را تشکیل دهند و از آنها برای توسعهی آموزش فلسفه حمایت کنند. بسیاری از انجمنهای موجودی که ذکر شدند میتوانند از جملهی این همکاران باشند و همچنین این حمایت میتواند به توسعهی فضاها، شبکهها و انجمنهای جدیدی بینجامد که بهطور خاص به تدریس فلسفه در جایی که مناسب است، مربوطاند.
آبرخی بر این باورند که فیزیک به پایان خویش نزدیک میشود. زیرا به زودی تمام پرسشهایش پاسخ مییابند؛ من این اندازه خوش بین نیستم. دیگران ادعا میکنند که فلسفه از پیش پایان پذیرفته است، زیرا پرسشهایش هرگز پاسخ نمییابند و شاید هیچگاه نمیبایست چنین پرسشهایی طرح میشدند، این اندازه نیز بدبین نیستم. من مثل همیشه این باور نه چندان تازه را طرح میکنم که نه کامیابیها و نه ناکامیهای ما پایان پذیرفتهاند. پاسخ گفتن به تمام پرسشهای فیزیک پیروزی نبوغ بشری است. اما دقیقاً به واسطه نبوغ انسانها نسبت به کسب این تمامیت نامطمئنم.
«زن هراسی» (misogyny)، «نرینه سالاری» (phallocracy)، «پدر سالاری» (patriarchate) و ... نام های بی شماری هستند که در اکثر زبان های جهان برای پدیده واحدی وجود دارند. این پدیده، هراس از «زن بودگی»(feminity) است که می تواند به صورتی متناقض هم در مردان و هم در زنان مشاهده شود. تصویر باستانی و کهنی که از زنان به مثابه ریشه «گناه اولیه» (original sin) در تفسیر عمدتا مسیحایی و به خصوص کاتولیک رومی ساخته شده است و زن را در نقش «حیله گر» یا همان «شیاد» (trickster) مخرب ِ فرایند «کیهان پیدایش» (cosmogony) قرار داده و تا امروز به این تفکر تداوم بحشیده و خود را به تمام فرهنگ ها نیز کشیده است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل