مصطفی ملکیان: قبل از اینکه توضیح دهم که چرا هنوز به اخلاق مطلق و یا به دیگر تعبیر مطلقانگاری اخلاق قائلم و خیلیهای دیگر هم قائل هستند، باید مراد از مطلقانگاری اخلاق را روشن کنم. اگر شما فقط یک حکم و قاعده اخلاقی بیمکان و بیزمان هم داشته باشید، به شرط اینکه بقیه احکام و قواعد اخلاقیتان با این یک حکم فرا مکان، فرا زمان و فرا وضع و حالی ناسازگاری نداشته باشند، شما به مطلقانگاری اخلاقی قائل هستید. چون مطلقانگاری اخلاقی هرگز معتقد نیست که همه احکام و قواعد اخلاقی مطلق هستند، بلکه میگوید ما لااقل یک حکم و قاعده مطلق (یعنی فرا مکان، فرا زمان و فرا وضع و حالی) داریم. از این نکته استفاده میکنم و میگویم که کسانی خطا کردهاند و بیان کردهاند کسی که به مطلقانگاری اخلاقی قائل است، گویی همه احکام و قواعد اخلاقی را مطلق مي داند. این که واضح البطلان است. چرا که مکتبهای اخلاقی فراوانی وجود دارد، و در دل هر مکتبی هم نظامهای اخلاقی زیادی هست و در دل هر نظام هم نظریههای اخلاقی فراوانی است. آن وقت اگر کسی بگوید که مطلقانگاری اخلاقی یعنی اینکه همه احکام و قواعد مطلق هستند، با این همه قواعد و احکام اخلاقی ناسازگار با هم چه میکند. میخواهد همه را مطلق بداند؟ بنابراین کسی هرگز مدعی نشده که مطلقانگاری اخلاقی یعنی همه احکام و قواعد اخلاقی مطلق هستند. ادامه و متن کامل این گفتوگو را در اینجا در نسخه پیدیاف گفتوگو مطالعه نمایید.
نظرات