ليلا افشار استفان کاوي، نويسنده کتاب معروف «7عادت مردمان موثر» که گيتي خوشدل آن را به فارسي ترجمه کرده، در دايره تعليمات خود که بيشتر متمرکز بر تعليم و آموزش براي مديريت زندگي بهتر و موثرتر است، از مفاهيمي حرف ميزند به نام «حلقه نفوذ» و «حلقه نگراني». او اين مفاهيم را مانند دو دايره تو در تو ميداند که حلقه بزرگتر حلقه نگرانيهاست و حلقه کوچکتر که درون آن قرار دارد، حلقه نفوذ. وقتي در حلقه نفوذ هستيم، ميتوانيم تاثيرگذار باشيم و تغييراتي را ايجاد کنيم اما در حلقه نگراني کار زيادي از ما بر نميآيد و همانطور که از نامش پيداست، فقط در اين ميان در کنار نگرانيهايي قرار ميگيريم که براي حل آنها راه به جايي نميبريم. استفاون کاوي در تحليل خود از اين افراد که ميتوانيم در ميانشان خودمان را پيدا کنيم، ميگويد: «انسانهايي که در حلقه نفوذ خود زندگي ميکنند و متمرکز بر آنها هستند، جزو افرادي هستند که مطالعه ميکنند، پيشنهاد ميدهند و در بين افراد ديگر به آدمهاي مثبت معروف هستند چون ميتوانند مواردي را تغيير دهند اما افرادي که تنها در دايره نگرانيها قرار ميگيرند، چون نميتوانند مسائل اين دايره را حل کنند، بيشتر غر ميزنند و گرفته و ناراحت هستند و حتي کارهاي کوچکي را هم که ميتوانند انجام بدهند، انجام نميدهند. حلقه نفوذ آنها در زندگي تحتتاثير حلقه بزرگ و پرفشار نگرانيهايشان کوچکتر و کوچکتر ميشود.» ميخواهيد بدانيد شما جزو کدام گروه و در کدام حلقه هستيد؟ به مطالب «پوستر سلامت» اين هفته نگاهي بيندازيد و مخصوصا اين دايره تو در تو را به خاطر بسپاريد. موثرها و غيرموثرها بسياري از آدمها در عصر حاضر به اين نتيجه رسيدهاند که زماني خوشبخت و راضي هستند که شاد باشند و شادماني ميتواند يکي از هدفهاي زندگي آنها باشد اما اين موضوع هم بين افراد موثر و غيرموثر به شکلهاي مختلفي انعکاس پيدا ميکند. افراد غيرموثر با اين ديدگاه که زندگي شاد درآمد آنچناني ميخواهد، خانوادهاي ميخواهد که آنها را از همه نظر همراهي کنند، کار خوب و فضاي جغرافيايي خوب براي زندگي ميخواهد، از پيداکردن شاديهاي کوچک و کارهايي که ميتواند کمکم هم زندگي را تغيير دهند، دست ميکشند؛ در حالي که افراد موثر از همين گام رفتوآمد با آدمهاي سالم و شاد شروع ميکنند و کارشان را تغيير ميدهند و کمکم ارتقا پيدا ميکنند تا کارها و شغلهاي بهتر و مهمتر. آنها دايره نگرانيهايشان را کم ميکنند و دايره تاثيرشان را زياد و از زندگي لذت ميبرند. غيرموثرها فقط خودشان را خسته ميکنند اگر بيشتر زندگي شما و افکارتان در دايره نگرانيها بگذرد به شما فرد غيرموثر ميگويند. افرادي که هر روز، جهان مسائل تازه و غيرقابلحلي جلوي پايشان مياندازد که به هر حال بايد به آنها عکسالعمل نشان دهند اما چون نميتوانند برخورد عملي داشته باشند تنها ذهن و فکرشان را به آن مشغول ميکنند. مثلا طوفاني که در يکي از ايالتهاي دور آمريکا اتفاق افتاده. فرد غيرموثر زمان زيادي را به اين موضوع در ذهنش اختصاص ميدهد و تنها چيزي که برايش باقي ميماند خستگي است و از دست دادن نيرو براي ادامه کار. ترافيک هم ميتواند شما را به فردي غيرموثر تبديل کند، اگر در دايره نگرانيهاي شما قرار بگيرد. به هر حال، در شهرهاي بزرگ ترافيک وجود دارد اما برخورد افراد مختلف با اين موضوع متفاوت است. فردي که پشت ترافيک مانده، ميتواند شروع کند به فکر کردن درباره ترافيک و نقد کردن همه افراد و اطرافيان و اصول شهرسازي اما همين فرد ميتواند بپذيرد که سهم او حفظ آرامش با گوش دادن به يک موسيقي ملايم يا حتي بيرون نياوردن ماشين از خانه است و سوار شدن اتوبوس به جاي دندان قروچهکردن و بد و بيراه گفتن به اين و آن و از دست دادن فکر و جذب انرژي منفي. توصيه استفاون کاوي استفاون کاوي ميگويد شما بايد سعي کنيد قطر دايره نگرانيهايتان را کمتر و قطر دايره نفوذتان را بيشتر کنيد، آن هم با تمرکز روي دايره نفوذ. شايد با خودتان فکر کنيد اين يعني رفتن به سمت و سوي فردي که دنيا و آنچه برايش ميگذرد در نزديکياش مهم نيست، در حاليکه اصلا اينطور نيست و تغييرهاي مثبت هميشه از خود ما شروع ميشود و گسترش پيدا ميکند و به ديگران هم ميرسد و ميتواند زندگي را براي آنها هم بهتر کند. اينجا دو دايره ديگر را هم مرور ميکنيم و ميبينيم با تغيير در دايره نگرانيها چطور ميتوانيم دايره تاثيرگذاريمان را بيشتر کنيم.

نظرات