منتشر شده در نوآوران 22-3-1395 اوضاع جهان عرب، قمر در عقرب است. مصر كمكم به حاشيه رفته، چنانچه كه از روي نياز يا ناچاري جزاير خود در درياي سرخ را در اختيار عربستان قرار ميدهد تا پولی نصیبش شود و يا به حمايت از تجاوز سعوديها در يمن ميپردازد. در حالي كه در گذشته نه چندان دور براي جلوگيري از زيادهخواهيهاي سعوديها در يمن و در دفاع از یمن نيروي نظامي به اين كشور ميفرستاد. مركزيت جهان عرب از قاهره و دمشق و بيروت جابجا شده است. چشمانداز روشني در اين منطقه نيست، بهار عربي، به سرعت خزان شده است. ولی در اين ميان اتفاق به نسبت غیرمنتظرهای نیز رخ داده است. آنچه كه بيش از هر چيزي موجب تعجب شده، شكست اخوانالمسلمين در مصر نيست، بلكه انطباقپذیری جنبش اسلامگراي «النهضه» در تونس با وضعيت موجود اين كشور است. اين تحول به گونهاي است كه عجیب نخواهد بود اگر ساير احزاب اسلامي در جهان عرب، از جمله اخوانالمسلمين نيز در بلندمدت از اين گروه تبعيت كنند. اگر امروز اخوانالمسلمين تحت فشار حكومت مصر است، شايد نتواند به سرعت با تغييرات مناسب هماهنگ شود، ولي دير يا زود اين تحول رخ خواهد داد. كدام تحول؟ حزب النهضه تونس در ادامه خط فکری جريان اخوانالمسلمين درصدد ايجاد جامعهاي اسلامي مبتني بر شريعت بود و خاستگاه فكري و راهنماي عمل آن اسلام بود. داشتن چنين ديدگاهي براي كنشگر مدني و البته غيرسياسي مشكلي نيست، ولي اگر قرار شود كه يك حزب سياسي چنين ديدگاهي داشته باشد، به ناچار بايد به چند موضوع نيز تن دهد. بيش از هر چيز پديدهاي به نام وطن را نميتواند بپذيرد. منظور از وطن محل تولد نيست كه هر كس به آن علاقهمند است. بلكه منظور يك جغرافياي مشخص در قالب يك واحد سياسي است كه افراد درون اين واحد سياسي و تابع آن، حقوق متفاوتي نسبت به سايرين دارند. به عبارت ديگر وطن به اين مفهوم با شهروند همراه است و نه مسلمان. مهمترین وجه اشتراک افراد در این واحد ملی دين یا قومیت و زبان نيست، بلكه شهروندي و تابعیت است كه آنان را به یکدیگر پیوند میدهد و در برابر از شهروندان ساير كشورها متمايز ميكند. از اين منظر شكل دادن حكومتي كه با همه مسلمانان نسبت يكساني برقرار كند، بلاموضوع خواهد شد. از همين منظر پذيرش دموكراسي و حق رأي نيز مشكل خواهد شد. اگر هم به زبان پذيرفته شود، پذيرشي تاكتيكي و از روي ناچاري است و نه اصيل. زيرا ملاك اعتبار شكلگيري هر حكومتی با اين گرايش، رأيگيري از مردم نخواهد بود. در بهترين حالت آراي مردم چيزي در حد زينت است و برای مشروعيت دادن حكومت هیچ اصالتی ندارد. براي اين گروه منبع قانونگذاري و حتي مفهوم قانون نيز متفاوت خواهد شد. قانون نميتواند براساس خواست و مصلحت عموم مقرر گردد. بلكه مبناي آن شريعت خواهد بود. بجز اين سه تفاوت، ميتوان تفاوتهاي ديگري را نيز برشمرد ولي مهمترين آنها همينها است. اين نگاه برای کنشگر سیاسی و احزاب در عمل با تعارضات جدي مواجه ميشود. تا هنگامي كه گروه به پيروزي نرسيده است، اين تعارضات خود را نشان نميدهد، ولي هنگامي كه پيروز شدند، دچار مشكل و تناقض ميشوند. زيرا پيروزي براساس خواست و رأي مردم و قوانين جاري است. بنابراين تداوم بقاي در قدرت نيز بايد بر همين مباني باشد، و ناديده گرفتن آن موجب بحران ميگردد. وقتي پيروز ميشوند، بايد سياستهاي ملي و نه لزوماً اسلامي را پيشه كنند، و چه بسا ميان اين دو سياست تضاد كامل برقرار شود. همين تناقضات است كه اخوانالمسلمين را دچار بحران و ضعف و ناکارآمدی كرد و از طريق كودتاي شبهمردمي سرنگون شدند. در اين ميان تونس و جنبش اسلامي النهضه، عملكرد متفاوتي از خود نشان داد، و به قواعد بازي تن داد، ولي اين تن دادن موجب شد كه بپذیرد در اصول مصوب قبلي خود تجديدنظر كند، زيرا با آن اصول فراملي و فراكشوري نميتوانستند رقابت درونكشوري را بپذيرند و به آن تن دهند. بنابراين در آخرين كنگره خود تصويب كردند كه اهداف گذشته خود را در قالب فعاليتهاي مدني و نه يك حزب سياسي پيگيري كنند و به عنوان يك حزب در چارچوب قانون، و كشور تونس و به عنوان يك تونسي مقدم بر وجه مميز اسلامي و عربی خود فعاليت كنند. به اين تعبير يك تونسي عضو النهضه به يك تونسي سكولار نزديكتر است تا به يك مسلمان مصري و لیبیایی و سوری. چرا اين اتفاق ابتدا در تونس رخ داده است؟ شايد بتوان چند علت براي آغاز اين فرآيند در تونس برشمرد. اولين علت آن دستیلبی به قدرت و مشاهده تعارضات انديشه قبلي با واقعيت حكومت كردن در سطح ملي بود. علت ديگر، وضع خاص اقتصاد تونس بود که به شدت وابسته به توريسم است. صنعتي كه گردش آن با انديشه مذكور تطابقي ندارد. صنعتي كه در مصر هم عامل مهمي در جهت تضعيف اعتبار و محبوبيت اخوانالمسلمين شد. علت بعدي، نزديكي بيشتر به اروپا و نیز بالاتر بودن سطح مراودات و توسعه اقتصادي آن کشور نسبت به مصر و ليبي است. و بالاخره برخورد مناسبتر سكولارهای تونس با اين حزب است كه در مسير تنش و تضاد با آنان قرار نگرفتند. شايد اگر نظاميان و سكولارهاي مصر نيز مسير مشابهي را در پيش میگرفتند، دير يا زود سرنوشت اخوانالمسلمين نيز مشابه حزب النهضه رقم ميخورد، و به عنوان يك نيروي سياسي مدني وارد رقابت با ساير نيروهاي سياسي ميگرديد. تغييرات رخ داده در تونس وجود يك چشمانداز را تأييد خواهد كرد و اينكه اسلام به عنوان يك دين و فرهنگ، در تونس با خطري مواجه نخواهد شد و به میزانی كه طرفداران آن بتوانند در جامعه نفوذ داشته باشند، در ساختار سياسي نيز حضور و اثرگذاري خواهند داشت.

نظرات