١. ایمان جمع یمین وآن به معنی: سوی راست، دست راست، برکت و قوت، افزایش و توانایی، منزلت، سوگند.
دو معنی سوگند و دست راست، در معنی «مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُ...» دخیل اند. هرچه به شیوهی قراردادهای گذشته بر میگردیم، این دو معنی بیشتر خود نمایی میکند زیرا، در زمانهای گذشته معاملات و قراردادها به شیوهی دست دادن و تعهّد زبانی مثل سوگند یاد کردن، منعقد میشد و شاید در جوامع سنّتی امروز هم تا حدودی آثاری از آن باقی مانده باشد و البتّه کتابت قرارداد هم در کنار آن مرسوم شده است. در زمان حاضر هم بعضی قراردادها در کنار کتابت، با دست دادن منعقد میشود. مانند: مراسم عقد ازدواج و...
نتیجه، این که «ماملکت ایمان...» ربطی به اسرای جنگی ندارد.
٢. «مَلَكَتْ» فعل ماضی و این نشان از قراردادهایی است که در قبل از ظهور اسلام رایج بوده است و در واقع اسلام با چنین پدیدهای روبرو شده است و برای وضع موجود، راهکارهایی مطابق وسع و شرایط آن زمان در قرآن، ارائه شده است. اگر دوستان دلیلی قرآنی دال بر تداوم این پدیده به عنوان موضوعی رسمی و ادامه دار، سراغ دارند بیان کنند.
٣. «مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُ...» تنها دلالت بر جنس مؤنّث نمیکند. در قبل از اسلام قراردادهایی با خانوادههایی بسته میشده و کسانی فرزندان آنان را از پسر یا دختر طبق قراردادهایی مرسوم، نزدخود میآوردند و طبق آن رسوم، نوعی محرمیت به اصطلاح امروزی برقرار میشده است.
٤. به موجب آیاتی از قرآن، «مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُ...» کنیز به معنی برده نیست و اساساً، چنین باوری ناشی از اعتقاداتی افراطی نسبت به روایات است که حدود دویست و پنجاه سال یا بیشتر بعد از پیامبر (ص) در افواه گرداوری و نگاشته شدهاند.
٥. آنچه که گفتم در قبل از اسلام و مربوط به قراردادهایی فی مابین خانوادههایی است با کسانی که بالطبع باید متموّل هم بودهاند بر سر دختران یا پسرانی که بیشتر به هدف تأمین نیروی کار در خانههایشان، منعقد میشده است.
٦. اصرار من بر واقعهای در زمان گذشته بنا به فعل ماضی « مَلَكَتْ» و نیز، ایمان به معنی قرار داد و پیمان، به قوت خود باقی است تا این موضوع را از زاویهای دیگر نیز بررسی کنیم و آن منظور از «مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُ...» زنان مهاجری هستند که به علت اسلام آوردن، از همسر و قوم و قبیلهی خود جدا شدهاند و طبق آیهی قرآن، نه آنها برای کافران و نه کافران برای آنها حلالاند و چون مانند زنان مدینه و یا سایر زنان مهاجرین که در کنار خانوادههایشان هستند، کسی از خانواده و فامیل و قبیلهی خود را ندارند، برای تأمین معاش و امنیّت و حمایتشان، با خانوادههایی زندگی میکردند و از هر نظر تحت حمایت بودند. اینان همان «فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ» هستند که قرآن در آیهی ٢٥ سورهی نساء بدان اشاره دارد.
٧. بنا به صریح آیهی ١٩٠ سورهی بقره: «وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ» یعنی، در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما میجنگند و تجاوز نکنید که خداوند متجاوزان را دوست ندارد.
آیا میتوان تصور کرد که رحمت للعالمین و مؤمنان پرورشیافتهی او در حمله به کفار، زنان آنها را به اسارت بگیرند و به خانهی خود بیاورند و به بهانهی اسیر جنگی آنها را برای خود حلال بدانند و به آنها تجاوز کنند؟
٨. محصنات، به زنانی اطلاق میشود که در کنار خانواده و فامیل خود هستند و از حمایت آنان برخوردارند.
ما ملکت ایمان..، زنانی که ایمان آورده و به سبب آن از خانواد فرار کرده و یا طرد شدهاند و به مهاجرین پیوستهاند و چون کس و کاری ندارند که تحت حمایت آنان باشند، لذا تحت حمایت پیمان مؤمنان قرار میگیرند تا آنان را اسکان داده و چون عضوی از خانواده از امکانات و حمایتهای آن برخوردار شوند و مجبور به بازگشت به میان کفار نشوند. آنان با ایمانشان دیگر برای کفار حلال نیستند و کافران نیز حلال آنها نیستند. این زنان با اختیار خود و با ایمان وارد دین خداشدهاند و باید مورد حمایت قرار گیرند. و چنانچه بخواهند با آنان ازدواج کنند، تمام حقوقات زنان محصن را در حقشان باید رعایت کنند. آیهی ١٠ سورهی ممتحنه بسیار گویاست.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»
یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید ! هنگامی که زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید خداوند به ایمانشان آگاه تر است هرگاه آنان را مومن یافتید، آنان را به سوی کفار بازنگردانید؛ نه آنها برای کفار حلال اند ونه کفار برای آنها حلال؛ وآنچه را همسران آنها (در ازدواج با این زنان) پرداختهاند به آنان بپردازید؛ وگناهی برشما نیست که با آنها ازدواج کنید هرگاه مهرشان را به آنان بدهید. وهرگز زنان کافر را در همسری خود نگه دارید (و چنانچه زنی از میان شما کافرشد و به نزد کافران فرار کرد،) حق شماست مهری را که پرداخته اید مطالبه نمایید همان گونه که آنان حق دارند مهر (زنانشان را که ازآنان گریختهاند و به شما پیوستهاند) از شما مطالبه کنند؛ این حکم خداوند است که در میان شما حکم میکند و خداوند دانا و حکیم است.
دقّت در این آیه بسیار راه گشاست.
٩. در آیهی ١ سورهی تحریم پیامبر مورد عتاب قرار میگیرد که به خاطر خوشنودی همسرانت، چرا، چیزی را که خدا بر تو حلال کرده، بر خود حرام میکنی...
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»
در آیهی دوم، آنچه را که خدا حلال کرده است، معلوم شده است و آن ماملکت ایمان... است. با تعریفی که به استناد آیاتی از قرآن، ارایه دادیم.
«قَدْ فَرَضَ اللَّـهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّـهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ»یعنی: خداوند حلال بودن پیمانهایتان را برایتان مقرر داشته است و خداوند مولای شماست و او دانا و حکیم است.
حلال بودن ازدواج با (ماملکت ایمان...)حکمتها و فوایدی داشته است که به بعضی از آن اشاره میشود.
1. سامان گرفتن زندگی فردی عدهای زن بی کس و غریب و دور از فامیل که به علت اسلام آوردن برای مدتی آنان را دچار مشکلاتی اساسی نموده است. در آن زمان، خبری از مؤسّسات خیریه و یا دولتی برای ساماندهی چنی کسانی فراهم نبوده است و به ناچار عدهای توانایی و وسعی داشتهاند برای آنان هزینه کرده و چون عضوی از خانوادهی خود از ایشان مراقبت کردهاند و نباید تصور کرد که صرف این پیمان حلالیت ازدواج با آنان را فراهم نموده است بلکه طبق آیهی 10 ممتحنه میبایست حقوق آنان پرداخت میشده است و دیگر این که الزاماً، کسانی که در پیمانشان بودند با آنان ازدواج نمیکردند بلکه ممکن بوده است کسانی به خواستگاریشان میرفتهاند و مانند زنان محصنه (خانواده دار) با آنان ازدواج میکردند و نکاح آنان میبایست به اذن اهلشان باشد.
آیهی ٢٤سورهی نساء
«وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا»
وزنان دارای همسر (برشما حرام است)مگر زنانی که در پیمان شما بودند (آنان که ایمان آورده و مهاجرت کرده و کسی و طایفهای ندارند) این احکامی است که خدا بر شما مقرر کرده است. اما زنان دیگر (بدون همسر)برای شما حلال است که با توان مالی خود بجویید در حالی که پاکدامن باشید و زنا نکنید و زنانی را که (پس از عقد) زفاف میکنید، مهرشان را پرداخت کنید و گناهی برشما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کردهاید (کم و یا زیاد کردن آن) خداوند دانا و حکیم است.
٢. سامان گرفتن وجههی اجتماعی که در بستر آن جامعهی نوپا بتواند به شکلی قانونمند به حرکت و حیات خود ادامه دهد.
١٠. آیهی ٢٥ سورهی نساء
«وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُم بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنكُمْ وَأَن تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَّكُمْ ۗ وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»
یعنی: و هر کس قادر نیست با زنان مؤمنهی دارای خانواده ازدواج کند، با زنان پیمان بسته مؤمنه ازدواج کند. خداوند به ایمان شما آگاه تر است. شما، همنوع یکدیگرید پس با اجازهی اهلشان با آنها ازدواج کنید و مهرشان را به نیکی به آنان پرداخت کنید در حالی که پاکدامن اند و بی عفّتی نمیکنند و رفیق و همدم نمیگیرند و چون شوهر گزیدند اگر مرتکب فحشا شوند مجازات آنها نصف مجازات زنان خانواده دار است. این برنامه، برای هریک از شماست که از فساد میترسد و چنانچه صبر کنید برایتان بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.
نکات قابل توجّه:
١. «مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُ...» متّصف به صفت ایمان هستند و اگر اینها اسرای جنگی از مشرکان بودند، این وصف شامل حالشان نبود.
٢. «فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ» نکاح آنان باید با اطلاع اهلشان باشد. اگر کنیز از اسیر جنگی بودند، نیازی به آن نبود.
٣. «وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» طبق عرف باید مهرشان مانند دیگر زنان پرداخت میشده است. اگر کنیز از اسیر جنگی بودند و شخص مالکیت آنها را داشت، نیازی به پرداخت مهرشان نبود.
٤. از توصیهی قرآنی مبنی بر گزینش آن دسته از پاکدامنان، معلوم است عدهای از این زنان هم « مُسَافِحَاتٍ» بودهاند و هم «مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» واین نشان میدهد در آن عصر زنان محصنات و خانواده دار و به اصطلاح امروزی اصیل، به مراقبت بیشتر اهمیت میدادهاند و یا در معرض خطر تعرض نبودهاند و ذوق جمعی و بافت فرهنگیشان بیشتر بدان سو متمایل بوده است. به هر حال «مَا مَلَكَتْ» هم بخشی از چالش اجتماعی آن عصر بودهاند و تا حد امکان و با حفظ کرامت فرد و سلامت جامعه آنان را سرو سامان دادهاند.
١١. آیهی ٣٢و٣٣ سورهی نور:
«وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»﴿٣٢﴾
یعنی: مردان و زنان مجرد از میان خود و خدمتکاران زن و مرد صالح خود را همسر دهید چنانچه فقیر باشند خداوند از فضل خویش آنان را بی نیاز کند و خداوند گشایش دهندهی علیم است.
«وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»﴿٣٣﴾
یعنی: کسانی که امکان ازدواج برایشان فراهم نیست، باید پاکدامنی کنند تا خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز گرداند وکسانی را که خواستگار زنان تحت پیمان شما هستند، چنانچه خیری در آنان دیدید با آنها (برای ازدواج)قرار ببندید وچیزی از مال خدا را (مثل زکات فی سبیل الله و یا از اموال خودتان) که در اختیار دارید به آنان بدهید و به هدف منافع زود گذر زندگی دنیوی دخترانی را که در پیمانتان هستند و خواهان شوهر هستند (با عدم موافقت به ازدواجشان) وادار به گناه نکنید و هر کس آنان را مجبور کرده است (و پشیمان شده است) خداوند آمرزندهی مهربان است (از گذشتهی آنان در میگذرد)
نکته:
١. در کوردواری هم قبلاً، رایج بود زنان و مردانی را که توانایی و موقعیتی اجتماعی نداشتند، طبق قراردادی فیمابین برای خدمتکاری به خانههای خود میآوردند و در مقابل خدماتشان، از مسکن و پوشاک و خوراک و حمایت خانوادهها برخوردار میشدند. این شیوه کار خدماتی در خیلی جاهای دنیا مرسوم بوده و شاید اکنون هم تاحدی در بعضی از جوامع سنتی مرسوم باشد. قرآن در تعبیری دختران تحت پیمان را به فتیات (فتیاتکم) دختران جوانتان که نوعی تعلق عاطفی فرزندی هم از آن برمی آید، به کار میبرد. قرآن، سرپرست خانوادههارا تشویق به فراهم کردن زمینهی ازدواج این دختران و زنان میکند.
٢. این روزها از سوی برخی دوستان خیلی روی تاریخمندی آیات سخن به میان میآید. به نظر من، خود این ادّعا گرچه میتواند در بعضی موضوعات راهگشا باشد اما تعمیم بی قید آن مناسب نیست. به عنوان مثال تعبیر دوستان از ملک الیمین در قرآن به کنیز و بردهی جنگی از یکسو، و قبیح بودن آن رفتارهای تاریخی و نسبت دادن آن به قرآن و پیامبر رحمت از سویی دیگر و توجیه درست بودن آن در عصر پیامبر و خاتمه یافتگی آن برای این عصر از دیگر سو، و یا دربارهی «وَاضْرِبُوهُنَّ» و امثال آن با همین رویه برخورد کردن، هیچ همخوانی با قرآن و اخلاق نبوی ندارد. به نظر من، برده دانستن ملک الیمین، سالبه به انتفاء موضوع است، به شرطی که ما بخواهیم ذهن خود را از غبار آن پیش فرضها پاک کنیم، درک آیات قرآن سخت نیست.
٣. فرو کردن سوزن به پای پیشینیان همان دردی را سبب میشود که برای ما هم دردناک است. این که میگویند کنیز داشتن -با آن توصیفات نا مأنوس با قرآن - برای زمان پیامبر قابل قبول است، باید پرسید چرا؟ مگر این کار در هر دورهای دردناک و قبیح نیست؟ با مطالعهی قرآن، تصویری از اسلام و پیامبرش در ذهنم نقش بسته است که اگر خلافش برایم ثابت شده بود حتّی یک دقیقه آن را برنمیتابیدم و به جای توجیه و گول زدن خود صادقانه از آن برائت میجستم.

نظرات
بدوننام
30 بهمن 1397 - 10:38جزاک الله خیرا. واقعا مفید بود وبسیار استفاده کردم. سوالاتی در ذهن داشتم که الحمد لله پاسخش را یافتم.
بدوننام
03 اسفند 1397 - 07:00ملک یمین در قرآن بصورت مجازی استفاده شده و ارتباطی به سوگند ندارد و مقصود اسراری جنگی هستند همچنین ایمان در رابطه با زنان و دختران مقصود نبوده است در عصر نبوت زنان و دخترانی را که در جنگ اسیر می شدند در بین خود تقسیم می کردند احادیث بسیاری در این رابطه وجود دارد توضیح جزییات موضوع به زمان بیشتری نیاز دارد موفق باشید
بدوننام
20 دی 1400 - 09:59در عصر نبوت هر کاری رواج داشته که نباید به حساب اسلام گذاشت اگر بنا باشه همه چیز در دوره پیغمبر درست بشود و بدی ها ریشه کن میشد دیگه جایی برای امام و پیشرفت علمی و دانشگاه نمی ماند.
حسین محمدزاده
30 اردیبهشت 1399 - 09:30سلام و سپاس برادر گرانقدرم به طور قطع هرگز در طول تاریخ اعراب و در این زبان ملکت ایمانکم به معنی کنیز نبوده و نیست و به وضوح به معنی صاحب پیمان می باشد لیکن با توجه به اینکه جنبندگان فاسد که بارزترین جنبه فسادشان جنسی است باید به راه پدران منحرفشان بروند و برای زنا کاریشان دلیل شرعی داشته باشند از این حربه در انحراف شیعه و سنی استفاده می کنند لذا وظیفه انسان حق گرا فقط گفتن حق است و بحث با فاثق نشان درایت نیست ،از شما سپاسگزارم و برای مسلمان واقعی که تسلیم امر حق باشد در تمام جهان آرزوی تندرستی و شادکامی دارم.
بدوننام
08 مرداد 1399 - 12:16با سلام، اگر این ترجمه صحیح باشد، آنگاه آیه بازخرید بردگان (والذين يبتغون الكتاب مماملكت ايمانكم فكاتبوهم ان علمتم فيهم خيراً و آتوهم من مال الله الذي آتيكم) به چه معنا است؟؟
عمر
06 دی 1403 - 19:03این آیه ربطی به بازخرید برده ندارد ... برای نوشتن بدهی خداوند در آیه 282 بقره می گوید که بدهی را بنویسید "فلیکتب" ... اینجا هم منظور همین است که اگر این اشخاص از شما پولی قرض می خواهند (یریدون الکتاب) به انها قرض بدهید(فکاتبوهم) و از مالی هم که خداوند به شما داده به انها بدهید ... لازم به ذکر است که تایید کنم که تحصن بعد از مدتی می توانست شامل این زنان هم بشود چراکه خداوند در آیه 25 سوره نساء می گوید اگر صبر کنید برای شما بهتر هست و همچنین در این آیه هم خداوند اشاره می کند که "اگر اراده به تحصن دارند" ، یعنی فعلا نیستند ولی می توانند بشوند . و همینطور منظور از این قسمت آیه که خداوند می گوید : "وَلَا تُكۡرِهُواْ فَتَيَٰتِكُمۡ عَلَى ٱلۡبِغَآءِ إِنۡ أَرَدۡنَ تَحَصُّنࣰا لِّتَبۡتَغُواْ عَرَضَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا ..." منظور این است که چون نمی خواهید بیشتر از این خرج این زنان و احتمالا فرزندانشان را بدهید زیاد آنهارا تحت فشار نگذارید که مجبور به رفتار های غیر اخلاقی با مردان شوند برای پیدا کردن شوهر بنظر من دلیل استفاده از ضمیر مذکر در برخی از آیات به این خاطر است که این زنان (ممتحنه 10) فرزندانی با خود داشته اند.
عمر
06 دی 1403 - 19:42رفتار های غیر اخلاقی هم منظور من همان "دوستی پنهانی/ لاس زدن با مردان و غیره است" است - بغاء کلمه است که خیلی موارد را دربر می گیرد.
عمر
07 دی 1403 - 00:06ببخشید که مجددا کامنت می گذارم ، خداوند گفته که آنهارا "اکراه" به بغاء نکنید (دوستی پنهانی مثلا و دیگر موارد - لازم است این کلمات در قرآن به دقت مطالعه شوند) ... می ترسم عده ای غلط متوجه شوند و فکر کنند جواز یکسری کارها را دارند...اگر جایی نادانسته کلمه ای را درست بیان نکردم لطفا شما با مطالعه بیشتر قرآن تصحیح کنید ... امیدوارم الله از خطاهای ما درگذرد - همچنین کلمه آفاء ربطی به غنیمت جنگی ندارد خداوند در آیه 226 بقره این را در مورد "مردی که به همسرش می آید پس از ایلاء" استفاده کرده یا در آیه 9 سوره حجرات "وقتی مومنینی که از امر خداوند خارج شده اند به امر وی می آیند" یا در آیه 6 سوره حشر "در مورد غنایم جنگی که بدون تازیدن بر پیامبر فی ء شده اند " و دیگر موارد در قرآن ... در تمامی موارد "چیزی از خارج به سمت شما/شخصی می آید" -- لذا آیه 50 سوره احزاب وقتی خداوند می گوید "مما آفاء الله علیک" دقیقا منظور همین است (ممتحنه 10) چرا که این زنان از شوهران کافر به سمت پیامبر آفاء شده اند... متاسفانه ملاها آن را غنیمت جنگی تعریف کرده و کل اساس و پایه دین را برباد داده اند.
عمر
05 آذر 1404 - 00:39جدای از این زنان، بنظر من "ما ملکت ایمانکم" می تواند شامل افراد دیگری هم بشود برای مثال حتی مردانی هم که به هر جهت تحت سرپرستی مسلمین بوده اند ولی خب بحث ما در مورد خاصی هست که خداوند اجازه ازدواج با آنها را داده و آن همان زنان در آیه 10 سوره ممتحنه هستند.
بدوننام
19 خرداد 1400 - 08:44این صحبت شما کاملا مهمل گویی و پرتو پلا و نظرات شخصی خودتون که درون پرانتز قرار دادی هستش و هیچ ربطی به متن ایه نداره ملکت یعنی مالک شدن تحت تملک قرار دادن ایمانکم یعنی دست راست یا پیمانم میده یعنی کسایکه مالک انها شده اید و انها از خودشان اختیار ندارن بعه واسطه این پ=یمان یعنی ایه که نازل شده در جای جای قران اومده با ملکت ایمانکم رابطه جنسی داشته باشید قبل از عقد یا هرچیز دیگه اما باز شما محثصنات یعنی زنان شوهردارو به دروغ چیزهای ذهنی و تصورات خودت ترجمه کردی که نمیدونم کسی که تحت حاکمیت کسی باشد اون به عربی الاشرف میشه نه محصنات میگه با زنان شوهردار غیر از ملکت ایمانکم نمیتونی رابطه جنسی داشته باشی با این حرفها قصد عوام فریبی و تحریف قران و توجیه ماس مالی کردن فقط داشتی
عمر
07 دی 1403 - 02:27اتفاقا حرفشان صحیح و درست است - طبق آیه 33 سوره نور اگر کسی نکاح (ازدواج) برایش فراهم نیست فقط و فقط باید تعفف پیشه کند و خداوند مجددا تایید می کند در آیه 25 سوره نساء که باید با ملک یمین نکاح (ازدواج) کنید (همچون همسران) "و [ازدواج با] زنان شوهردار [بر شما حرام شده است] مگر زنانی که دست راست شما/پیمان شما صاحب شد..." نساء 24 دو نکته در مورد ما ملکت ایمانکم اینجا 1. زن شوهرداری که دست راست شما یا پیمان شما صاحب شده است 2. زن شوهرداری که می توان با وی ازدواج (نکاح) نمود و در تمامی قرآن فقط در آیه 10 از سوره ممتحنه 1. زن شوهرداری را می بینید که تحت سرپرستی مستقیم خانواده مسلمان قرار گرفته است ( جَاءَكُمُ ) 2. زن شوهرداری که می توان با وی نکاح کرد باید بگویم که برده داری در اسلام وجود ندارد کلمه عبد یعنی کسی که رب دارد و در قرآن - بجز فرعون که موسی به او می گوید "عبدت بنی اسرائیل" یعنی بنی اسرائیل را به زور به عبدیت خود در آورده ای (شعرا 22) - عباد کسی بودن از روی اختیار است همچنین کلمه رقبه از ریشه ر ق ب به معنی رقب کننده ای است ( برای مثال مراقبت از این ریشه است و یا برای مثال خداوند بر ما رقیب است) لذا تحریر الرقبه یعنی شخص را از آنچه که موجب رقب کردنش شده آزاد کنیم اصلا این کلمه ربطی به عنق و گردن و برده ندارد وقتی که فرعون به دنبال فرزندان بنی اسرائیل می افتد تا آنها را برده خویش کند ( آیه 90 سوره یونس) خداوند کار وی را بغی تعریف می کند و ما می دانیم که بغی حرام است ( نحل 90 ) و خداوند به انسانهارا تشویق می کند که بغی را قبول نکنند ( شوری 39) لذا برده داری جایی در اسلام ندارد فقط جایگاهش در قصه های شیعه و سنی است این افراد حتی معنی کلمه جزیه از ریشه ج ز ی (جزا) را هم تحریف کرده اند به یک نوع مالیات یا خراج برای غیر مسلمین درحالیکه قرآن همه جا به ما می گوید در دین اجباری نیست ... بگذار یک مثال بزنم "اگر شما سخت درس بخوانید به دانشگاه خوبی می روید" لذا دانشگاه خوب جزای سخت درس خواندن است و یا "اگر سخصی را بکشید ، قصاص خواهید شد" لذا قصاص جزای کشتن شخصی است پس در آیه 29 سوره توبه هم جزیه یعنی " پولی که این افراد می دهند برای زیانی که به مسلمانان وارد کرده اند" اگر بخواهید این موضوع را بهتر بفهمید آن را مقایسه کنید با آیه 9 سوره حجرات که خداوند می گوید اگر دو فرقه مومنین باهم بجنگند در آیه 29 سوره توبه خداوند می گوید که با آنها بجنگید تا جزیه ( جزای زیانی که به شما زده اند) را بدهند ولی در آیه 9 حجرات می گوید با آنها بجنگید تا به امر خداوند در آیند و سپس میان آن دو صلح کنید... این موارد کل اخلاقیات جنگ نیست ، دیگر موارد هم باید در قرآن مطالعه شود این مثال را زدم تا معنای کلمه جزیه مشخص شود امیدوارم الله از خطاهای ما بگذرد و هدایتمان کند
عمر
08 دی 1403 - 06:21رقب کننده یعنی شخصی که "تحت نظر می گیرد" ... رقب در قرآن برای وقتی استفاده می شود که مبادا اتفاقی بیافتد چیزی همچون "حواس جمع بودن" ... برای مثال در مورد موسی "فخرج منها خائفا یترقب" و یا "فارتقب یوم تاتی السماء بدخان مبین" لذا تحریر الرقبه یعنی شخص را از این وضعیت دربیاوریم برای مثال ما در مورد کفر و فجور (البته بصورت جمع ) داریم : أُولَٰئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ یا حَفَظَةً => 61 انعام ( حفظ کننده ای) أَمَنَةً => 11 انفال ( امن کننده ای) خداوند رب العالمین است و هر آنچه که در آسمانها و زمین وجود دارد عبد او هستند " إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا" - من دیگر بیشتر از این کامنتی ندارم، فقط خواستم اطلاعات را به دوستان منتقل کنم
عمر
10 دی 1403 - 05:23و باید توجه کنیم که آیا برده در زمره مستضعفین در زمین قرار می گیرد ؟ چراکه فرعون تلاش می کرد تا آنهارا برده خویش کند "وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا..."
مرتضی
28 دی 1399 - 01:47نظرات شما کاملا با روح اسلام ناب و پیامبر رحمت و قران خداوند سازگار هست ولی متاسفانه در ترجمه هایی حتی از انصاریان و مکارم هم از اسارت و جنگ اسم برده شده که واقعا نمیدونم از کجا اوردند و ملاکشون چی بوده
عمر
04 دی 1403 - 07:06اسیر طبق فرمان صریح خداوند در آیه 4 سوره محمد یا باید با منت آزاد شود و یا با گرفتن فدیه آزاد شود "فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً " و همچنین خداوند می گوید اسیر را بخاطر خدا همچون مسکین طعام دهید "و به [پاس] دوستى [خدا]، بينوا و يتيم و اسير را خوراك مىدادند." "ای رسول، به اسیرانی که در دست شما مسلمیناند بگو که اگر خدا در دل شما خیر و هدایتی مشاهده کند (و ایمان آرید) در مقابل آنچه از شما گرفته شده بهتر از آن را عطا میکند و از گناهان شما میگذرد که خدا آمرزنده و مهربان است." برخی از شیعه و سنی برای کلام الله، خالق کائنات احترامی قائل نیستند و باید بگونه ای قرآن را تحریف کنند تا با قصه های هزار و یک شبشان جور در بیاید.
محسن
28 اردیبهشت 1399 - 10:15سپاس از مقاله خوب و مفیدی که نوشتید. در پناه خدا باشید.
داریوش
11 شهریور 1400 - 09:22با سلام من هم با شما موافقم منظور همان زنانی بوده که از شوهر کافر خود جدا شده و به مسلمانان پناه میبردند
داریوش
11 شهریور 1400 - 09:22با سلام من هم با شما موافقم منظور همان زنانی بوده که از شوهر کافر خود جدا شده و به مسلمانان پناه میبردند
عمر
08 دی 1403 - 04:14چون این سایت اصلاح هست، خواستم این مطلب را هم بنویسم که در اسلام قطع دست دزد وجود ندارد ... دلیل این کج فهمی سرسری خواندن قرآن است - کلمه اید در 45 سوره ص به معنی توان و نیرو می باشد "وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ" ص 45 و همچنین عبارت فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا در جای دیگری از قرآن تکرار شده است و آن سوره یوسف آیه 31 در مورد آن زنان است "وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ" ... متاسفانه چنین برداشت شده است که این زنان دست های خویش را با کاردی بریده اند ولی عبارت "ُسکینا" از ریشه س ک ن به معنای کارد نمی باشد برای مثال "السکینه" آرامش می باشد هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ لِيَزۡدَادُوٓاْ إِيمَٰنࣰا مَّعَ إِيمَٰنِهِمۡ و یا کلمه سکن "وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ" لذا "ُسکینا" از ریشه سکن هست (همانطور که صدیقا از ریشه صدق می باشد) و نمی تواند به معنای کارد باشد - معنای نزدیک آن (آرامشی/آرامبخشی) می باشد { باید تایید کنم که برای فهم معنای دقیق باید بیشتر مطالعه شود}... پس آیه می گوید "به هرکدام متکا و آرامشی/آرامبخشی داد و زمانی که او را دیدند توان/اختیار خویش را قطع کردند" لذا وقتی خدا در مورد سارق می گوید فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا منظور قطع اختیارات و توانایی هایشان است و این دقیقا کاری است که یوسف با برادرش کرد وقتی که برادرش به دزدی متهم بود او را قطع دست نکرد بلکه قطع اختیارات کرد/بازداشت کرد و این مجازات را فرزندان یعقوب که مسلمان بودند به او گفتند نه مصریان "قَالُوا جَزَاؤُهُ مَن وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ ۚ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ" یعنی در زمان حضرت یعقوب هم این مجازات دزدی برای مسلمانان بوده است همچنین بصورت گرامری اگر منظور قطع دست دو سارق بود خداوند از عبارت فاقطعوا یداهما (دو دست) استفاده می کرد برای مثال "بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ" دو دست خداوند و یا نگاه کنید به دو قربانی فرزندان آدم "إذ قربا قربانا" دو قربانی ولی "ایدیهما" بصورت جمع برای دو نفر به معنی قطع اختیارات/توان آنها می باشد و نه دست امیدوارم دوستان بیشتر این کلمات را بررسی کنند.. متاسفانه شیعه و سنی هرکجا چیزی از قرآن را متوجه نشده اند فورا یک قصه و حدیثی سرهم کرده اند به نام پیامبر برای شستشوی مغزی ما. و بسیاری دیگر از دروغ هایی همچون ازدواج با بچه 9 ساله و صیغه و بیشتر این موارد از ایران باستان و دیگر جاها وارد دین شده است ... اگر مجددا قرآن را مطالعه کنید در آیه 6 سوره نساء بلغ النکاح را معادل رسیدن به "رشد فکری" فان آنستم منهم رشدا دانسته است و آن زمانی است که به یتیمان اموالشان را می دهیم - حال اگر این آیه را با آیه 152 سوره انعام مقایسه کنید خداوند می گوید به مال یتیم جز به بهترین وجه ممکن نزدیک نشوید تا به "اشده" خویش برسد پس حداقل سن ازدواج "بلغ النکاح" همان "آنستم رشدا" فکری می باشد که همان "یبلغ اشده" است - و خداوند تایید می کند که با نساء (زنان) ازدواج کنید نه کودکان (اطفال). لذا ازدواج با کودکان ممنوع می باشد طبق کلام وحی و باید این خزعبلاتی که به اسم پیامبر سرهم کرده اند برای شرعیت بخشیدن به این کارها را به دور انداخت.
عمر
08 دی 1403 - 22:15در آخر این را هم اضافه کنم که مسلمان کسی نیست که "لا اله الا الله" بگوید و در زمین خدا به کشتار بپردازد ، همچون بیشتر این گروه ها و کشور های "به ظاهر" مسلمان - خداوند می گوید حتی کشتن "یک نفس" بناحق باعث می شود که طرف وارد جهنم بشود( فرق ندارد مسلمان یا غیر مسلمان) مگر اینکه توبه کند ... ولی این افراد جوری به قتل عام و ترور و کشت و کشتار مشغول هستند که انگار جان انسان ها هیچ ارزشی ندارد و برخود برچسب مسلمان زده اند و فکر می کنند قرار است وارد بهشت بشوند ، زهی خیال باطل "وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ ۚ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا * يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا * إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا" فرقان 68-69-70 و این آیه قرآن را از یاد نبرید "مثل كسانى كه تورات بر آنان بار شد آنگاه آن را به كار نبستند، همچون مثل خرى است كه كتابهايى را برپشت مىكشد. [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آيات خدا را به دروغ گرفتند. و خدا مردم ستمگر را راه نمىنمايد." جمعه 5 این دقیقا مثال دو فرقه شیعه و سنی هست که قرآن را ترک کرده و افتاده اند دنبال خزعبلاتی که قرن ها بعد از پیامبر از کوچه و خیابان های بغداد و دمشق و مدینه جمع آوری شده و بعضی از آنها با این خزعبلات و شایعات کوچه بازاری در حال فساد در زمین هستند "ای اهل کتاب، چرا به آیات خدا کافر شوید و حال آنکه شما به صدق آن گواهید؟!" "اى اهل كتاب، چرا حق را به باطل می پوشانید و حقيقت را كتمان مىكنيد، با اينكه خود مىدانيد؟" آل عمران 70-71 ای شیعه و سنی و مسیحی و یهودی که کتاب های خدا را رها کرده اید چرا اینکارها را می کنید ؟؟؟
عمر
09 دی 1403 - 22:29ادمین من معذرت می خواهم بابت اینهمه کامنت ، این آخرین کامنت من هست … لطفا توجه کنید خداوند گفته مگر کسانیکه توبه کنند و ایمان بیاورد و کار صالحی انجام دهد در آیه ۷۰ سوره فرقان با تشکر از زحمات شما ، انشالله الله توبه مارا قبول کند و به راه راست هدایتمان کند
علی عبادی
02 اسفند 1403 - 08:53من سوالی دارم وآن اینکه اگر زنی نتواند از طرف شوهر ارضاشود یعنی شوهر توانایی برآوردن نیاز زن را نداشته باشد و زن هم توانایی جداشدن از شوهررا نداشته باشد یابچه دارد یاتعهد وجدانی دارد که از شوهر بیمارش تیمارداری کند تکلیفش چیست چگونه میل جنسی را برآورده کند؟لطفا عمر پاسخ دهد
عمر
05 تیر 1404 - 02:41سلام دوست عزیز،متاسفانه من پاسخی در مورد مشکل شما ندارم. مورد دیگری که از قلم انداخته ام در مورد مجازات سارق که الله می گوید فالیقطعوا ایدیهما (توانایی هایشان را قطع کنید) ما باید همان کاری را بکنیم که پیامبر خداوند یوسف با برادرش کرد، یعنی اختیارات (توانایی هایش) را قطع کرده و او را به گرو بگیریم و اینکه تحت چه شرایطی این اشخاص باید رها شوند را هنوز 100% نمی دانم، چه را که خداوند در آیه 39 سوره مائده می گوید: "پس کسی که بعد از ستم کردنش توبه کند و اصلاح نماید، یقیناً خدا توبه اش را می پذیرد" اینکه این شخص چگونه باید اصلاح کند را همچنان بررسی می کنم. و همچنین جزیه هم احتمالا فقط افرادی که به شما زیان زده اند باید جزیه یا همان جزای کارشان را بدهند و نه افراد بیگناه.
عمر
06 تیر 1404 - 06:20لازم است هر انسان متقی بحث قتال را به دقت در قرآن مطالعه کند و این را هم بدانید که به صرف اینکه شخصی برچسب مسلمان برخود بزند مسلمان نیست، مسلمان کسی است که از فرمان های خداوند در قرآن پیروی کند و لذا فرد مسلمان و متقی باید مطمئن شود که در زمین الله به فساد نپردازد همانگونه که الله می گوید "وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ" و یا خون بی گناهی را نریزد و بی گناه هم منظور من آن بیگناهی است که در قرآن تعریف شده است و مباحث مربوط به صلح هم باید بدقت در قرآن مطالعه شود، لذا بازی های سیاسی را بنام دین خدا نگذارید و بازیچه افراد نشوید.
عمر
19 تیر 1404 - 08:14لطفا دقت کنید که در مورد سرقت خداوند حرفی از زندانی کردن (سجن) نزده است، من هرچقدر بیشتر روی کلمات قرآن ریز می شوم نکات بیشتری به ذهنم می رسد که بیان کنم مبادا سوء تفاهمی پیش بیاید و حق کسی زایل شود.
عمر
05 مرداد 1404 - 08:58من هرچه بیشتر به آیات قرآن توجه می کنم به این نتیجه می رسم که خداوند می گوید با آنها بجنگید تا فتنه ای نماند ولی اگر آنها "انتهو - دست کشیدند" دیگر دشمنی جز بر ظالمان نیست، یعنی اگر دشمن روی به صلح آورد، " وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ ۖ فَإِنِ انتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ" بقره 193 " إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَىٰ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ ۚ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا * سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا ۚ فَإِن لَّمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ ۚ وَأُولَٰئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا" نساء 90-91 بنابراین، به نظر میرسد اگر کسی شمشیر کشید، باید جنگ را ادامه داد تا زمانی که دشمن جزیه بپردازد و یا درخواست صلح کند.