به بهانهی برگزاری یک دورهی آموزشی خشونت پرهیزی در موسسهی عرفان بوکان عبدالعزیز مولودی در زمانهی پرآشوبی زندگی میکنیم. در فضایی که همه به نوعی با یک یا چند صورت خشونت؛ از نزدیک روبرویند و یا اینکه حداقل آنرا تجربه کردهاند. از وقوع منازعههای خشونت آمیز در روابط بین الملل گرفته تا خصومت بین دولتها و ملتها که امروزه در گونههای مختلفی قابل بحث هستند گرفته تا روابط اجتماعی و غیر سیاسی افراد در قالبهای دوستی و خانواده؛ گونههای مختلف خشونتی هستند که پیرامون ما وجود دارند و اعمال میشوند. جنبشهای تخریبی از نوع القاعده که برپایهی خشونت حداکثری سازمان یافتهاند نوع شدیدتر آن هستند که وارد شدن آنها در برخی از جنبشهای مردمی علیه دولتهای سرکوبگر – که به شکلی مدنی شکل گرفتهاند مانند جنبش مردم سوریه - مسیر حرکت را به سمت خشونت طلبی به بیراهه میکشاند. نمونهی آن جبههی نصره در سوریه است که مرز میان خشونت ناشی ازسرکوب سازمان یافتهی دولتی را با روشهای مبارزه مردمی برای دمکراسی و دولت دمکراتیک را از بین برده؛ به گونه ایکه هر دو به گونههای تقریبا مشابه اعمال خشونت میکنند. خشونت ورزی البته محدود به دولتها نیست و تنها مبارزات مردمی را شامل نمیشود. بلکه آنچه در اینجا بیشتر مورد نظر است خشونتی است که در رفتارهای ما به صورت آگاهانه و ناآگاهانه وجود دارد و به نوعی زندگی ما را در بر گرفته است. وجود چنین حجمی از انواع خشونت؛ ایدهی خشونت پرهیزی را برای تجربهی دنیایی عاری از خشونت و ترس و البته زندگی سالمتر در نزد متفکران اجتماعی وسیاسی ضروری و اجتناب ناپذیر ساخته است. با توجه به اینکه بخشی یا بعدی از اندیشهی خشونت پرهیزی بر اخلاق مبتنی است و آن هم از تفکر دینی الهام میپذیرد؛ میتوان از ادبیات دینی و اخلاقی خود در چهارچوب آموزههای قرآنی و اخلاق پیامبر اسلام در زمینهی دوری از خشونت، رعایت احترام دیگران و نوع دوستی؛ به عنوان سرمایههای معنوی موجود در فرهنگ ما برای خشونت پرهیزی نام برد. از سوی دیگر شخصیتهای معروفی چون مهاتما گاندی، مارتین لوترکینگ؛ دالای لاما، سعید نورسی، آنگ سان سوچی از متفکران خشونت پرهیزی هستند که این ایده را در قالبهای مختلف فکری تئوریزه نموده و تلاش کردهاند تا در جامعه آنرا گسترش دهند. اکنون که گفتمان خشونت پرهیزی به یُمن کار و پیکار بزرگان نام برده، در میان گفتمانهای سیاسی- اجتماعی معاصر جهان از گفتمانهای مطرح است، ضروری است از مبانی خشونت پرهیزی اجتماعی وسیاسی به عنوان رهیافتی یاد کرد که میتواند جامعهی بشری را به سمت و سویی راهنمایی کند که افراد و گروهها یاد بگیرند برای رسیدن به اهداف خود درهر سطحی؛ از راههای خشونت آمیز دوری کنند. بر این اساس است که مهاتما گاندی بارها گفته است که «این تلقی که برای به رسیدن به هدف، سود جستن از هر ابزاری درست است؛ مقوله یی غیراخلاقی است». به عبارت بهتر، هر چه هدف نیکتر و اخلاقیتر باشد به همان اندازه ابزار نیز باید نیک و اخلاقی باشد. تنها با توجه به این امر است که میتوان گفت آنها که با هدف کمک به سلامت جامعه، به خشونتهای زنجیرهای دست میزنند؛ نه تنها درهدف اعلام شدهشان راستگو نیستند بلکه با دامن زدن به خشونت، آسیب بیشتری به جامعه وارد کرده و میکنند. یوهان گالتونگ، یکی از پژوهندگان صلح معتقد است در تعریف خشونت معتقد است که خشونت یک توهین قابل پیشگیری به نیازهای انسانی است. در این تعریف یک نکتهی بسیار قابل توجه وجود دارد و آن این است که خشونت امری قابل پیشگیری و اجتناب پذیر است. یعنی در روابط انسانی میتوان از اعمال خشونت و تحمیل تحقیر به دیگران یا تحمل آن اجتناب کرد. به عبارت دیگر میتوان انتظار داشت که در زندگی ما اتفاقات و تصادفات و درگیریهای مختلف وجود داشته باشند؛ اما لزوما هیچیک از آنها نیازمند اعمال خشونت نیستند و میتوان از راههای حل دیگر برای کسب نتیجه استفاده کرد. به عنوان مثال در چارچوب گفتمانهای حقوق بشری و حقوق شهروندی، مقولهی مدارا و یا تساهل زمینهی خوبی برای پذیرش این شیوه میتواند باشد. اگر اعمال خشونت امری اجتناب پذیر است، قدر مسلم آموزش و یادگیری راههای مختلف خشونت پرهیزی نیز میتواند در گسترش این ایده موثر باشد. با این انگیزه است که موسسهی پیشگیری از اعتیاد عرفان بوکان دورهی آموزشی خشونت پرهیزی را با هدف اشاعهی مهارتهای خشونت پرهیزی در خانواده و جامعه در دستور کار خود قرارداد و برگزار کرد. از این روست که موسسه معتقد است با تجربهی دمکراسی در ابعاد کوچکتر، میتوان امیدوار بود که خشونت پرهیزی به مثابهی روش و شیوهی کارا و مناسب حل اختلافها، بیشتر و جدیتر مطرح شود و سر و سامان بگیرد.

نظرات