تهران- ایرنا- تنشها محصول اصطکاک منافعاند. میزان تنش تابعی از منفعت طلبی طرفین تنش است و شدت تنش تابعی از قدرت تنشگران. تنشها دامنه بسیار وسیعی دارند. از تنش عصبی یک مادر وقتی فرزندش تب میکند تا تنشهایی که به درگیری و جنایت میانجامد. [تنش زدایی] روزنامه اطلاعات در ادامه این یادداشت به قلم علیرضا خانی آورده است: آشوبها و شورشهای بزرگ حاصل تنش ملتها و دولتهاست و جنگهای ویرانگر حاصل تنش دولت با دولتها. در روزگار ما تروریسم، آن هم در شکل وسیع و سازمان یافته، تنشهای بزرگی خلق کرده است که زمانی تصورش هم باور ناپذیر بود. دولتها علیالاصول نماینده و مدافع منافع مردم خویش هستند. وقتی این منافع با منافع دولتها ـ و ملتها ـ ی دیگر، دچار اصطکاک شود، و این اصطکاک به حد اشباع برسد، جنگ در میگیرد. دولتها مالک مشروع ابزارهای جنگیاند، فقط به این دلیل که ملتهایی را نمایندگی میکنند. کاربرد خشونت از سوی دولتها، از آن رو مباح است که خشونت را ـ به نمایندگی از ملتها ـ صرفاً برای پیشگیری از خشونت بیشتر یا به دست آوردن حقوق از بین رفته ملتهای خود به کار میگیرند. افراطگری از دیگر پدیدههایی است که به تنش در میان جامعه یا میان کشورها دامن میزند، از گروههای افراطی خشونتگرا گرفته تا رفتارهای سیاسی و حتی فردی افراطی، افراطگرایان کسانیاند که رفتارهای اغراقآمیز در برابر پدیدههای نرمال دارند. این رفتارها میتواند ناشی از برداشتها و دریافتهای فردی از وقایع باشد و هم میتواند متکی بر منافع فردی یا گروهی. یکی از شاخصهایی که میتوان میزان تنش را در سطوح مختلف جامعه با آن ارزیابی کرد، تعداد پروندههای قضایی گشوده در نظام دادرسی است. بارها مسئولان گفتهاند و اخیراً جناب پورمحمدی تکرار کرد که وجود بیش از ده میلیون پرونده جاری در سیستم قضایی زیبنده کشور نیست. اگر هر پرونده را حداقل اختلاف بین دو سو بدانیم، 20 میلیون نفر از جمعیت 80 میلیونی کشور درگیر نظام قضاییاند. این شاخص به تنهایی گواه بر بالا بودن میزان تنش در جامعه دارد. از تنشهایی که صرفاً دو سوی حقیقی دارد تا پروندههایی که شکات آن دهها و صدها نفرند. بسیاری از این تنشها، حاصل رفتارها و کنشهای افراط آمیز هستند. افراط یک معنای محدود و منجمد ندارد. کسانی که به منافع عمومی تجاوز میکنند، رفتار افراطی منفعت طلبانه دارند. کسانی که عرصههای عمومی را از محیط زیست تا شهرها،عرصه تاخت و تاز و سودجویانه میکنند، افراط گرند. آنها که تخلف اداری میکنند، اختلاس و فساد میکنند، منافع ملی را زیر پا میگذارند یا منابع ملی را میبلعند ، افراطگرند. افراطگری هزار شعبه دارد. آنان که وزیری را به باد نقد میگیرند که فعالیت فرهنگی کم است اما آنگاه که کتابی درآید که با سلیقهشان چندان همساز نباشد، شلاق طعن و دشنام به دست میگیرند یا کنسرت و سخنرانی لغو میکنند، شکلی از افراط در پیروی از میل و سلیقه شخصی و تلاش برای حاکم کردن امیال به جای احکام و قوانین دارند. آنان که سوزنبانی اگر خطا کند و سانحهای رخ دهد، آن را نشان بیکفایتی دولت میدانند نیز همان راه را میروند، اگر هواپیمایی سقوط کند، آن نشان بیکفایتی است اگر قرارداد خرید هواپیمای مدرنی بسته شود، باز هم نشان بیکفایتی است! جامعه افراطگرا، پرتنش میشود. افراط را زیادهخواهی تعریف میکنند. زیادهطلبی در منافع فردی و گروهی. شکل وسیعش آن چیزی است که برخی دولتهای عربی در منطقه به کار میگیرند.اما، شقوق دیگر افراط، رفتارهای زیادهخواهانه است چه در عرصه فردی یا گروهی یا حزبی و جناحی. برای غلبه بر تنش باید بر افراط و زیادهخواهی پیروز شد. مهمترین و پیداترین راه برای مقابله با افراط، اعتدال است. اعتدال آدمها را از طمع و زیادهخواهی باز میدارد. اما با شعار و نصیحت و موعظه نمیشود اعتدال را پیاده کرد. دستیابی به اعتدال، بازگشت به مسیر درست است. سالیانی است که فضای کشور، تحت تأثیر عوامل متعدد درونی و بیرونی غبارآلود است. در فضای غبارآلود، مرزها و حریمها کمرنگ و ناپیدا میشوند. و در فضایی که مرزها و حریمها روشن نیست، تخلف، حرمتشکنی، فساد، زیادهخواهی، افراطگری و تعدّی به حقوق دیگران شکل میگیرد و رشد میکند. اتفاقی که افتاده است و میزان تخلفات و مفسدههای برملا شده، آشکارا حکایت از آن دارد. زمینخواری و کوه خواری، حکایت از آن دارد. وجود ده میلیون پرونده در دستگاه قضایی حکایت از آن دارد، هجمه به افراد، برهم زدن غیرقانونی سخنرانی قانونی، لغو کنسرت مجوزدار، افشای حریم خصوصی افراد، توهین، تهمت، افترا، دروغ، جعل، تیترهای جنجالی، جملات موهن و حتی تیترهای درشت و رکیک برخی رسانهها برای تخطئه و تخریب جریان مخالف خود، همگی حکایت از افراط دارد. برای دستیابی به اعتدال، باید حریمها و حدود مشخص شود. حریم قانون، حریم شرع، حریم اخلاق و حریم عرف. باید حرمتها حفظ شود. همه ما در تزلزل حریمها و حرمتها مقصریم، از مسئولانی که ز باغ رعیت سیبی خوردند تا غلامانی که درخت اخلاق را از ریشه برکندند. از روزنامههایی که تیترهای عجیبالخلقه زدند تا تلویزیونی که سریال میسازد تا نشان دهد چگونه بچه هفتساله میتواند درون یک خانواده به پدربزرگ هفتادساله توهین کند و بقیه بخندند. برای بازگشت به جامعهای آرام، با اخلاق و کمتنش، باید بنیانهای تخریب شده طی سالیان گذشته دوباره ساخته شوند، باید مرزهای مغشوش دوباره پررنگ و محکم گردند، باید حریمها به رسمیت شناخته شوند، باید ادبیات سیاسی آلوده به الفاظ مبتذل و سخیف، پاک و پالوده شود... باید، کودکان دوباره بیاموزند که رسیدن به پیشرفت و افتخار و احترام و عزت و لذت، در گرو حفظ و تقویت قانون است، نه زیر پا له کردن آن. باید شالودههای کج و معوج شده در برابر بادهای طمع و خودخواهی و افراطگری و خشونت، دوباره به جای خود برگردند. خشونت فقط جنایت و قتل نیست، بسیاری از سخنان سیاستبازان، مدیران، سخنوران و رسانهداران نمادهایی از خشونت است. شعار «جهان عاری از افراط و خشونت» که توسط رئیس جمهوری در سازمان ملل طرح شد، شعار بسیار زیبا و هشیارانهای بود؛ اما پیش از آن، باید ایران عاری از خشونت و افراط را محقق کنیم. *منبع: روزنامه اطلاعات، 1395.9.28 **گروه اطلاع رسانی**9117**931**انتشار دهنده: شهربانو جمعه انتهای پیام /*

نظرات