سروش دباغ: سلام عرض می کنم خدمت خوانندگان محترم. در ابتدا باید بگویم که شخصاْ برای جناب ملکیان بسیار احترام قائلم و سالهاست توفیق آشنایی از نزدیک با ایشان را دارم. ایامی که در ایران بودم، مکرراً خدمتشان می رسیدم، ایشان نیز برای ایراد سخنرانی و شرکت در جلسات متعدد به «موسسۀ معرفت پژوهش»می آمدند.
ابوالقاسم فنایی: اگر شریعت در زمان حیات پیامبر سیال و در حال تحول بوده، و اگر خدای شارع در زمان حیات پیامبر اکرم در حکم خود نسبت به برخی موضوعات، از جمله قبله، احکام روزه یا برخی از احکام جهاد، تجدید نظر کرده، و این تجدید نظر در قرآن هم آمده، در این صورت پرسش این است که چرا با رحلت پیامبر اکرم ناگهان همه احکام ثابت میشوند. رحلت پیامبر که تغییری در سرشت خدای شارع ایجاد نمیکند. خدا همان خداست. خدایی که قادر است در زمان حیات پیامبر حکمش را تغییر دهد، و حکم جدیدی را به جای حکم قبلی خود بنشاند، علیالاصول قادر خواهد بود که بعد از رحلت پیامبر نیز چنین کاری را بکند.
در قرآن از اصطلاحاتی مانند «ادیان آسمانی» یا «ادیان الهی» استفاده نشده است و «دین» همواره مفرد است. یکی از دلایل اصلی تبدیل دین واحد پیامبران به ادیان متفرق کنونی این است که هر گروه از متدینان سنتی باورها و رفتارهای دینی خود را با محوریت و مرکزیت یک پیامبر خاص تعریف میکنند و هویت دینی خود را تنها به آن پیامبر و کتاب اختصاصی او گره میزنند.
دنیا از گفتن باز نمیایستد و برای سکوت ارزشی قایل نیست، همواره برای کسی که بیشتر حرف میزند، کف میزنند و او را به گشادگی، حضور در جمع، اجتماعی بودن و برخورداری از دید باز توصیف میکنند. از آن سو، درونگرایی و تمایل به سکوت یک بیماری قلمداد میشود که همگان از آن گریزاناند و به فرد گاهی صفات بد داده یا او را تمسخر مینمایند
امامیه رکن چهارم طلاق را گرفتن شاهد بر طلاق میدانند و به آیه زیر استناد میکنند و رجوع ضمیر را در گرفتن شاهد به طلاق میدانند و نه چیز دیگر . « فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ »( طلاق/2)
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل