روابط ایران و آمریکا
روابط ایران و آمریکا از اواسط قرن نوزدهم میلادی (۱۸۹۹) تا انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ برقرار بود. پس از انقلاب، این روابط بهشدت محدود شد و دو کشور تنها در موارد معدودی ارتباطات سیاسی، نظامی و اطلاعاتی با یکدیگر داشتند؛ از جمله ماجرای مکفارلین، کمک به نظامیان آمریکایی از شمال افغانستان در سال ۲۰۰۱ علیه طالبان، و حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ که منجر به سقوط صدام حسین شد.
در خرداد ۱۳۸۷ مذاکرات سه دور فرستادگان ایران و آمریکا در بغداد برای برقراری صلح در عراق آغاز شد، اما به دلیل اختلاف نظرهای جدی دو طرف، به نتیجه نرسید. در خلال چند دوره سفر محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران، به سازمان ملل متحد، وی پیشنهادهایی برای مذاکره مستقیم با دولت آمریکا مطرح کرد که با مخالفتهایی در داخل ایران و همچنین سکوت دولتمردان آمریکایی مواجه شد.
اوج شکلگیری روابط، مذاکرات دو جانبه ایران و آمریکا پس از روی کار آمدن دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی بر سر پرونده هستهای ایران بود. این مذاکرات نزدیک به دو سال به صورت مستمر ادامه داشت و در نهایت به انعقاد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) انجامید. این توافق، بالاترین سطح روابط دیپلماتیک دو کشور پس از انقلاب اسلامی محسوب میشود. با این حال، حضور آمریکا در این توافق موقت بود و دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، در ۸ مه ۲۰۱۸ بهطور یکجانبه از برجام خارج شد. پس از آن روابط دو کشور تا پایان دوران ریاست جمهوری ترامپ بحرانی باقی ماند و برخی تحلیلگران احتمال وقوع جنگ را مطرح کردند.
روابط اقتصادی
عمده روابط اقتصادی و قراردادهای نظامی ایران و آمریکا مربوط به دوره پهلوی دوم بود و پس از انقلاب ۱۳۵۷ تقریباً روابط اقتصادی به شدت کاهش یافت. میزان واردات ایران از آمریکا در سال ۱۳۹۳، حدود سیصد برابر صادرات ایران به آمریکا بوده است. در فاصله سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳، ایران به طور متوسط سالانه حدود ۱۳۰ میلیون دلار مراودات با ایالات متحده داشته است. عمده کالاهای صادراتی ایران به آمریکا شامل فرش، زعفران، میگو و مبلمان بوده و ایران نیز کالاهایی مانند مسواک، نخ دندان، دارو و تجهیزات پزشکی از آمریکا وارد میکرد.
روابط فرهنگی
قبل از انقلاب ۱۳۵۷، روابط فرهنگی ایران و آمریکا در زمینههای ورزش، آموزش عالی و هنر توسعه قابل توجهی داشت. تهران و لسآنجلس و همچنین شیراز و آستین به عنوان شهرهای خواهر شناخته میشدند. انجمن ایران و آمریکا و کتابخانه آبراهام لینکلن از نهادهای فرهنگی فعال آن دوره بودند و نمایشگاهها و همایشهای مشترک به صورت دورهای برگزار میشد.
روابط آکادمیک
مدرسه عالی «مموریال اسکول» در زمان مشروطه خواهان جایگاه ویژهای داشت؛ زیرا تنها مرکزی بود که زبان انگلیسی و دانش اروپایی را آموزش میداد و بسیاری از روشنفکران جوان به آنجا رفتوآمد داشتند. ارتباط این مدرسه با جنبش مشروطه و جانفشانی آموزگاران آن مانند «مستر باسکرویل» که در راه مشروطه کشته شد، از افتخارات آن است.
وارطان گریگوریان، از فارغالتحصیلان این مدرسه بود که برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و پس از تحصیل، ریاست دانشگاه براون، کتابخانه عمومی نیویورک و بنیاد کارنگی را برعهده گرفت.
مدرسه البرز
مدرسه دخترانه آمریکایی البرز در تهران در سال ۱۳۱۱ با پروانه رسمی دانشگاه ایالتی نیویورک افتتاح شد. دکتر ساموئل مارتین جردن که «پدر آموزش نوین ایران» نامیده میشود، در توسعه این مؤسسه پیشدانشگاهی نقش بسزایی داشت. خیابان جردن تهران (امروزه بلوار آفریقا) به افتخار وی نامگذاری شده است.
افتتاح دانشگاه علوم پزشکی ارومیه
اگرچه مدرسه طب و دارالفنون تهران به عنوان اولین مؤسسات آموزش عالی پزشکی شناخته میشوند، آموزش پزشکی نوین از سال ۱۲۵۷ در ارومیه آغاز شد. این مؤسسه توسط دکتر جوزف کاکرن آمریکایی تأسیس شد و بین سالهای ۱۲۵۷ تا ۱۲۸۸، ۱۲۶ فارغالتحصیل تحویل داد. مظفرالدینشاه قاجار خود سند فارغالتحصیلی برخی دانشآموختگان را امضا کرد. دکتر کاکرن و تیم آمریکایی هیئت علمی نهایتاً این مؤسسه را به دانشگاه علوم پزشکی ارومیه تبدیل کردند.
دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا
با تغییر شرایط بینالمللی و تحولات سیاسی، دور جدید مذاکرات میان ایران و آمریکا در حال نزدیک شدن به فرجام است. این مذاکرات، اگرچه با چالشها و اختلافات جدی همراه است، اما میتواند فصل نوینی در روابط دو کشور رقم زند و تأثیرات مهمی بر ثبات منطقه و مناسبات اقتصادی و سیاسی ایران داشته باشد.
دیدار ترامپ و آغاز مذاکرات مستقیم
در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در دیدار با بنیامین نتانیاهو از آغاز مذاکرات مستقیم و بیواسطه با ایران در عمان خبر داد. دقایقی پس از این اعلام، وزارت امور خارجه ایران و شخص عباس عراقچی این موضوع را تأیید کردند اما تأکید نمودند که مذاکرات بهصورت غیرمستقیم انجام خواهد شد.
گفته میشود مذاکرات از زمان روی کار آمدن ترامپ در آبان ۱۴۰۳ بین اطرافیان وی و برخی دیپلماتهای ایرانی بهصورت پنهانی جریان داشته است. از جمله نشانههای آغاز این گفتگوها، ملاقات ایلان ماسک، ابرثروتمند و نزدیک به ترامپ، با دیپلماتهای ایرانی بود. هرچند در ابتدا تردیدهایی برای انجام مذاکرات جدی و مستقیم از سوی رهبران دو طرف وجود داشت، شرایط منطقهای و بینالمللی موجب شده هر دو کشور به دنبال راهحلی از طریق مذاکره باشند.
دور اول مذاکرات
اولین دور مذاکرات ایران و آمریکا در روز شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ در مسقط، پایتخت عمان برگزار شد. سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، بهعنوان نماینده کشورمان و استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور خاورمیانه، سرپرستی هیئتها را بر عهده داشتند. بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، که نقش میانجی را ایفا میکرد، پس از پایان مذاکرات، آن را مثبت و دوستانه ارزیابی کرد و از همکاری طرفین برای ایجاد صلح قدردانی نمود.
دور دوم مذاکرات
دور دوم مذاکرات با میانجیگری عمان، در ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ در رم ایتالیا برگزار شد. در این جلسه نیز گفتوگوهای غیرمستقیم میان عباس عراقچی و استیو ویتکاف صورت گرفت. هر دو طرف این دور از مذاکرات را سازنده خواندند.
دور سوم مذاکرات
سومین دور مذاکرات در ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ در مسقط و باز هم با میانجیگری عمان برگزار شد. عباس عراقچی اعلام کرد این دور «خیلی جدیتر» از گذشته بوده و از سرعت پیشرفت مذاکرات ابراز رضایت نمود. مقام ارشد آمریکایی نیز گفتوگوها را «مثبت و سازنده» توصیف کرد.
دور چهارم مذاکرات
چهارمین دور مذاکرات نیز در مسقط انجام گرفت. هیئت ایرانی به ریاست عباس عراقچی و نمایندگان آمریکایی به ریاست استیو ویتکاف حدود سه ساعت گفتوگو کردند. مقامهای ارشد دولت آمریکا، بدون ذکر نام، مذاکرات را «مثبت» خواندند و اعلام کردند که برای ادامه مذاکرات توافق شده است. وزارت امور خارجه ایران نیز این دور را «دشوار اما مفید» توصیف و اعلام کرد «زمان و مکان» دور بعدی توسط عمان هماهنگ خواهد شد.
پس از چهار دور مذاکره به میانجیگری عمان، زمزمههایی مبنی بر نزدیک بودن به فرجام مذاکرات در روزهای آینده شنیده میشود. هر دو کشور در تلاشند راهحلی بینابینی برای دستیابی به توافق موقت یا دائمی پیدا کنند.
سفر ترامپ به کشورهای عربی و توافقهای اقتصادی
دونالد ترامپ در سفر خود به منطقه خلیج فارس، موفق به امضای توافقهایی به ارزش ۲۰۰ میلیارد دلار با امارات متحده عربی شد. بخش قابل توجهی از این توافقها مربوط به برنامه ساخت بزرگترین پردیس هوش مصنوعی جهان در خارج از آمریکا، در شهر ابوظبی است.
در کنار هوش مصنوعی، سرمایهگذاریهای قابل توجهی در حوزههای هوافضا، انرژی و صنایع مختلف صورت گرفته است. همچنین ترامپ پس از دستیابی به قراردادهایی به ارزش ۶۰۰ میلیارد دلار با عربستان سعودی و توافقاتی به ارزش ۲۴۳ میلیارد دلار با قطر، سفر خود را با مجموع تعهدات سرمایهگذاری حدود ۱.۴ تریلیون دلار به پایان رساند.
این سفر را میتوان اقدام مهمی برای جذب سرمایه خارجی جهت احیای صنعت داخلی آمریکا دانست، در حالی که کشورهای خلیج فارس نیز به دنبال سرعت بخشیدن به توسعه هوش مصنوعی و کاهش وابستگی به نفت هستند.
پردیس هوش مصنوعی ابوظبی
یکی از اصلیترین پروژههای توافق با امارات، ساخت پردیسی به وسعت ۲۵۰۰ هکتار برای هوش مصنوعی در ابوظبی است. این مجموعه ظرفیت پنج گیگاواتی برای مراکز داده هوش مصنوعی خواهد داشت.
این تأسیسات توسط شرکت «جی ۴۲» که در حوزه هوش مصنوعی فعال و در امارات مستقر است ساخته میشود و چندین شرکت بزرگ آمریکایی به عنوان شریک در این پروژه حضور دارند.
وزارت بازرگانی آمریکا اعلام کرد که این پردیس، بزرگترین مرکز هوش مصنوعی در خارج از خاک آمریکا خواهد بود و میزبان شرکتهای فناوری و بنگاههای بزرگ خواهد بود. این مرکز علاوه بر ارائه خدمات منطقهای، به کشورهای کمتر توسعهیافته در جنوب جهانی نیز خدمات خواهد داد.
توافق تاریخی صادرات تراشههای هوش مصنوعی انویدیا و نگرانی از دسترسی احتمالی چین
به گزارش بلومبرگ، دونالد ترامپ در حال بررسی توافقی است که به امارات اجازه میدهد تا سال ۲۰۲۷ سالانه تا ۵۰۰ هزار واحد از تراشههای پیشرفته «H100» شرکت انویدیا را وارد کند که یکپنجم آن به شرکت «جی۴۲» اختصاص مییابد. همچنین ترامپ روز سهشنبه توافق ۸۰ میلیارد دلاری سرمایهگذاری در حوزه هوش مصنوعی با عربستان سعودی را نهایی کرد که باعث رشد ارزش سهام انویدیا و دیگر شرکتهای فناوری آمریکا شد.
وزارت بازرگانی آمریکا اعلام کرد امارات متعهد به اجرای تدابیر سختگیرانه برای محافظت از فناوریهای پیشرفته هوش مصنوعی است و انتقال و دسترسی به آن را به دقت کنترل خواهد کرد.
قراردادهای بزرگ در حوزه هوافضا و انرژی
شرکتهای بوئینگ و جنرال الکتریک قراردادهایی با شرکت هواپیمایی اتحاد امارات به ارزش ۱۴.۵ میلیارد دلار امضا کردند تا ۲۸ هواپیمای مدل ۷۸۷ و ۷۷۷ ایکس را تحویل دهند. موتور این هواپیماها توسط جنرال الکتریک ساخته میشود.
در حوزه انرژی، شرکتهای آمریکایی اکسونموبیل، اوکسیدنتال و EOG Resources با شرکت ملی نفت ابوظبی (ادنوک) قراردادی ۶۰ میلیارد دلاری برای توسعه تولید نفت و گاز امضا کردند.
تمایل دو طرف به توافق
ایران برای خروج از بحرانهای مختلف نیازمند توافق است؛ از جمله رفع تحریمهای نفتی و بانکی، بازگرداندن پولهای بلوکه شده، جلوگیری از سقوط ارزش پول ملی، جذب سرمایهگذاری خارجی و بهبود وضعیت معیشتی مردم. همچنین ایران میخواهد از شدتگرفتن بحرانهای منطقهای و احتمال جنگ تمامعیار با دخالت نظامی آمریکا جلوگیری کند.
از سوی دیگر، آمریکا به دلیل حجم عظیم قراردادهای اقتصادی با کشورهای حوزه خلیج فارس و فشار کشورهای منطقه به دنبال فضای آرام برای توسعه روابط اقتصادی است و به همین دلیل نیاز دارد هر چه سریعتر به توافق موقت یا دائمی با ایران برسد.
نظرات
سعدالدین
31 اردیبهشت 1404 - 07:16نقاط قوت مقاله: 1. **جامعیت تاریخی:** مقاله از روابط ایران و آمریکا در اواخر قرن نوزدهم شروع کرده و تحولات مهم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و آکادمیک را به خوبی پوشش داده است. 2. **تفکیک موضوعی:** بخشهای مختلف (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، آکادمیک) به صورت منظم جدا شده و باعث شده خواننده به راحتی بتواند هر بخش را دنبال کند. 3. **بهروزرسانی اطلاعات:** اشاره به مذاکرات جدید، دیدار ترامپ و پروژههای بزرگ هوش مصنوعی، نشاندهنده بهروز بودن مقاله است. 4. **بیان چالشها و فرصتها:** تعادل خوبی بین نقاط قوت روابط و مشکلات موجود برقرار شده است. 5. **توازن دیدگاهها:** هم منافع ایران و هم منافع آمریکا به خوبی شرح داده شده است. --- ### نقدها و پیشنهادات برای بهبود: 1. **عدم اشاره به منابع و ارجاعات:** مقاله فاقد منابع مشخص است. ذکر منابع، بهویژه برای آمار اقتصادی، زمانبندی مذاکرات و اظهارنظرهای سیاسی، به افزایش اعتبار متن کمک میکند. 2. **جانبداری و سوگیری احتمالی:** بخشهایی از متن (مثلاً اشاره به خروج یکجانبه آمریکا از برجام یا تأکید بر نیاز ایران به توافق) ممکن است برای خوانندهای که به دنبال تحلیل بیطرفانه است، کمی جانبدارانه به نظر برسد. پیشنهاد میشود با آوردن دیدگاههای مخالف یا منتقدانه نیز فضا را متعادلتر کنید. 3. **اختصار و تمرکز بیشتر:** برخی بخشها مثل توضیح مفصل درباره مدرسههای آمریکایی در ایران، شاید برای موضوع اصلی مقاله (مذاکرات و روابط کنونی ایران و آمریکا) چندان مرتبط نباشند و بتوان آنها را به طور خلاصهتر یا در مقالهای جداگانه ارائه داد. 4. **تحلیل بیشتر درباره پیامدهای احتمالی:** مقاله بیشتر توصیفی است تا تحلیلی. بهتر است در بخش پایانی به تحلیل دقیقتری از پیامدهای احتمالی توافق یا عدم توافق پرداخته شود؛ مثلاً اثرات سیاسی منطقهای، تأثیرات اقتصادی دقیقتر، یا واکنش کشورهای ثالث مانند روسیه و چین. 5. **عدم شفافیت در برخی اعداد و وقایع:** مثلاً اشاره به «سفر ترامپ در فروردین ۱۴۰۴» که با توجه به سال میلادی باید تایید یا اصلاح شود، چون ترامپ رئیس جمهور نیست و زمان ذکر شده با تقویم ایرانی است؛ بهتر است با ذکر تقویم مشخص و تطبیق دقیق سالها به خواننده کمک شود. 6. **عدم اشاره به دیدگاههای داخلی ایران و آمریکا:** این مقاله بیشتر به روابط رسمی و دولتی میپردازد و کمتر به تحلیل دیدگاههای جناحهای مختلف سیاسی، گروههای مخالف، یا جامعه مدنی در هر دو کشور توجه دارد که میتواند بر مذاکرات تأثیرگذار باشد. 7. **ساختار پاراگرافها و طولانی بودن متن:** برخی پاراگرافها طولانی هستند و ممکن است خوانایی متن را کاهش دهند. تقسیم بهتر متن به پاراگرافهای کوتاهتر و استفاده از تیترهای فرعی میتواند به خواننده کمک کند. --- ### جمعبندی مقاله از نظر محتوا بسیار غنی است و تصویری کلی و مناسب از روابط ایران و آمریکا ارائه میدهد اما نیاز به ویرایشهای ساختاری، افزودن منابع، تعادل دیدگاهها و تحلیل عمیقتر دارد تا به یک تحلیل جامعتر و معتبر تبدیل شود.