ادامه‌ی اشغالگری و گذشت 28 روز از نسل‌کشی مردم غزّه در برابر دیدگان جهانیان با فرماندهی و مدیریت آمریکا و بازیگریِ فرزند نامشروعش(رژیم صهیونیستی) و همراهی و حمایت آشکار متحدان غربی‌اش، دلِ هر انسان آزاده و عدالت‌طلبی را به شدت جریحه‌دار کرده است. در این بین موضعگیریِ سازمان كنفرانس اسلامی، اتحادیه‌ی عرب، شورای همكاری خلیج فارس و اکثریت مطلقِ کشورهایِ اسلامی (عربی و غیر عربی) در قبال این نسل‌کشی، هر روز و هر لحظه نمک بر این زخم عمیق و جانکاه می‌پاشد. یادداشت ذیل بیان چند نكته‌ای است در رابطه با موضعگیری این سازمانها و كشورها. 

1ـ در بیانیه‌ی پایانی چهاردهمین نشست سران سازمان كنفرانس اسلامی موسوم به «نشست مکّه» كه در ۳۱ مه ۲۰۱۹ (10 خرداد 1398) برگزار شد، بر محوریت قضیه‌ی فلسطین، قدس و حمایت همه‌جانبه از مردم فلسطین تأکید شد. اما پس از نسل‌كشی ددمنشانه‌ی رژیم صهیونیستی در غزّه می‌بینیم كه این سازمان در عرصه‌ی بین‌المللی و منطقه‌ای كمترین تحركی جهت توقف این جنایت و نسل‌كشی انجام نداده است. این سازمان حتّی از محكوم كردن لفظی رژیم اشغالگر صهیونیستی، نسل‌كشی مردم غزّه؛ و لزوم توقف فوری جنایت رژیم صهیونیستی و قائل شدنِ حق دفاع برای فلسطینی‌ها خودداری كرده است.

 2ـ اتحادیه‌ی عرب هم، در برابر جنایات جنگی و انسانی رژیم صهیونیستی در غزّه سكوت مرگباری اتخاذ كرده و به لفاظی و رجزخوانی اكتفا كرده است. این اتحادیه نیز حتّی از محكوم كردن لفظی رژیم اشغالگر صهیونیستی، نسل‌كشی مردم غزّه؛ و لزوم توقف فوری جنایت رژیم صهیونیستی و قائل شدن حق دفاع برای فلسطینی‌ها خودداری كرده است.

3ـ سازمان همكاری كشورهای خلیج فارس نیز حال و وضعی بهتر از دو اتحادیه و سازمان قبلی ندارد.

واقعیت تلخ و انكارناپذیر این است كه متاسفانه «سازمان كنفرانس اسلامی»، «اتحادیه‌ی جهان عرب» و «شورای همكاری خلیج فارس» جز یدك كشیدنِ نامی بزرگ، هیچگونه نقش و تاثیرگذاری در دنیای واقعی ندارند؛ و نسل‌كشی در غزّه و سكوت شرم‌آور و خفّت‌بارِ آنان، كوبیدن آخرین میخ به تابوت آنهاست. 

4ـ حكّام غالبِ این ممالك، دیكتاتور بوده یا از طریق كودتا به قدرت رسیده‌اند و یا انقلابِ مردم را مصادره كرده‌اند؛ و اكنون نیز با حمایت و پشتیبانی غرب یا گاهی شرق، بر سریر قدرت باقی مانده‌اند. 

5ـ اكثریت حكّام ممالك اسلامی (عرب و غیر عرب) نسبت به مردم خود ظالم، سفاک و خونریز بوده و در میان ملت خود جایگاه و پایگاهی نداشته و به شدت منفور می‌باشند. اثری از آزادی، عدالت، حقوق شهروندی و ... در این ممالك دیده نمی‌شود؛ و روزنامه، مجلات و رسانه‌های آزاد وجود ندارند و اگر هم موجود باشند، بلافاصله بسته خواهند شد. منتقدین و مخالفان تبعید، زندانی و یا شكنجه‌كش و ترور می‌شوند. سوریه، مصر، عربستان، امارات، تونس و... نمونه های واضحی از ظلم و خفقان و استبداد نسبت به ملت خود هستند.

6ـ هنوز هیچیک از این كشورها جز ترکیه و ایران، به صورت رسمی و جدی اسرائیل را متجاوز نشناخته و محكوم نكرده‌اند؛ و حق دفاع از خود در برابر رژیم اشغالگر صهیونیستی را برای ملت فلسطین قائل نشده‌اند. البته به نظر می‌رسد موضعگیری دیرهنگام تركیه ـ پس از 18 روز از تجاوز رژیم صهیونیستی به غزّه ـ و همچنین عدم تحرك دیپلماتیك و اقدامی جدی در زمینه‌ی توقف این جنایت و... بیش از اینكه در حمایت از مردم مظلوم فلسطین باشد، در ارتباط با كسب محبوبیت حزب حاكم در داخل و در راستای كسب آرای عمومی در انتخابات پیش روی تركیه باشد.

7ـ هیچكدام از این كشورها و همچنین محمود عباس رئیس تشكیلات خودگردان فلسطین، حتّی به صورت كلامی نیز حاضر نشده كه رژیم صهیونیستی را غاصب، اشغالگر و عامل اصلی جنگ معرفی كرده؛ و حق مشروع فلسطینی‌ها را بنا بر آیات، احادیث و تمام قوانین بین‌المللی جهت مبارزه با اشغالگر و دفاع از خود محفوظ بدانند. هنوز هیچیک (جز دو كشور مذكور) حاضر نشده‌اند عملیات حماس را دفاع مشروع و این حركت را گروهی مشروع كه مشغول مقاومت در برابر اشغالگری و دفاع از حقوق مشروع فلسطینی‌هاست معرفی كنند.

8ـ هیچیک از این كشورها پس از 28 روز از آغاز نسل‌كشی مردم غزّه، حتی حاضر به احضار سفیر رژیم صهیونیستی نشده‌اند، چه رسد به این که آن را اخراج کنند؛ یا سفیران خود را از این كشور فرا خوانند. البته به نظر می‌رسد كه اخراج (یا تركِ) دیرهنگام سفیر رژیم صهیونیستی از اردن و بحرین در چند روز اخیر، بیشتر حركتی نمادین باشد تا اقدامی جدی و مؤثر.

9ـ تعدادی از این كشورها ازجمله مصر، عربستان سعودی، امارات متحده‌ی عربی و تشكیلات خودگردان فلسطین نیز طبق توافق‌های مخفیانه، خواهان حذف حماس و ادامه‌ی حملات رژیم صهیونیستی به غزّه هستند؛ و اگر به صورت لفظی تجاوز و كشتار مردم مظلوم غزّه توسط رژیم صهیونیستی را محكوم می‌كنند؛ فقط و فقط جهت ارضای افكار عمومی است.

10ـ تاكنون هیچیک از این سازمان‌ها و كشورها نسبت به حمایت همه‌جانبه‌ی نظامی، تسلیحاتی، اقتصادی و سیاسی آمریكا و متحدان غربی‌اش از رژیم صهیونیستی و ممانعت این كشور از تصویب قطعنامه‌های شورای امنیت در دفاع از ملت مظلوم فلسطین و جلوگیری از توقف جنگ و ارسال كمك‌های بشردوستانه به غزّه و...كمترین اعتراضی نكرده و همچنان در صف دستبوسی و نوكران سینه‌چاك آن قرار دارند.

11ـ این كشورها چنان خوار و زبون شده‌اند، كه با عادی‌سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی و یا در صف عادی‌سازی قرار گرفتن، به اشغالگری، ظلم و ستم، اخراج و آوارگی میلیون‌ها فلسطینی‌ها و هزاران جرم و جنایت دیگر مشروعیت بخشیده؛ و حقوق فلسطینی‌ها را نادیده گرفته و پایمال می‌كنند؛ هرچند از نظر حقوقی، اخلاقی و قوانین بین‌المللی اعتراف این حكومت‌های زبونِ دست‌نشانده به موجودیت رژیم صهیونیستی، كمترین حقی برای آن ایجاد نخواهد كرد؛ و به منزله‌ی پایان بخشیدن به حقوق مشروع فلسطینی‌ها نیست. 

12ـ شبكه الجزیره‌ی قطر به تنهایی به اندازه تمام جهان در بازتاب اشغالگری، نسل‌كشی وحشیانه و مظلومیت ملت یتیم و تنهای فلسطین (به خصوص غزّه) نقش داشته و دارد. به راستی در چنین فضای مسموم و خفقان‌آوری گزارش و اخبارهای دقیق و لحظه به لحظه از توحش رژیم صهیونیستی، عمق فاجعه و نسل‌كشی مردم غزّه بسان نیلوفری در مرداب دنیای متمدن! امروز می‌باشد.

13ـ اگر این تجاوز همه‌جانبه‌ی رژیم صهیونیستی، آمریكا و متحدان غربی‌اش به اشغال غزّه و نسل‌كشی فلسطینی‌ها و حذف حماس نیز منجر شود؛ قطعاً تفكر مقاومت از بین نخواهد رفت؛ و روزی دوباره جوانه خواهد زد. در چنین فضایی و جهانی، هیچ تضمینی نیست كه فردا لبنان، اردن، سوریه و...نیز در برابر دیدگان جهانیان مود تجاوز قرار نگیرند؛ و قطعاً هیچیک از این حكّام دست‌نشانده یا سازمان‌های مترسك‌نما یارای محكومیت آن تجاوز و نسل‌كشی ناشی از آن را نیز نخواهند داشت؛ چه رسد به حمایت از آنها. 

14ـ با دیدن وضعیت ملت مظلوم، استوار و مؤمن غزّه و مجاهدان شجاع حماس و سایر گروه‌های مقاومت به یاد این نیایش زیبای دکتر شریعتی می‌افتم که گویی وصف‌الحال حماس و ملت غزّه است كه می‌گوید: « خدایا! همواره، تو را سپاس می‌گزارم که هرچه در راه تو و در راه پیام تو، پیشتر می‌روم و بیشتر رنج می‌برم، آنها که باید مرا بنوازند، می‌زنند؛ آنها که باید همگامم باشند، سد راهم می‌شوند؛ آنها که باید حق‌شناسی کنند، حق‌کشی می‌کنند؛ آنها که باید دستم را بفشارند، سیلی می‌زنند؛ آنها که باید در برابر دشمن دفاع کنند، پیش از دشمن حمله می‌کنند؛ و آنها که باید در برابر سمپاشی‌های بیگانه، ستایشم کنند، تقویتم کنند، امیدوارم کنند و تبرئه‌ام کنند؛ سرزنشم می‌کنند، تضعیفم می‌کنند، نومیدم می‌کنند، متهمم می‌کنند؛ تا در راه تو از تنها پایگاهی که چشم یاری‌ای دارم و پاداشی، نومید شوم، چشم ببندم، رانده شوم... تا تنها امیدم تو شود، چشمِ انتظارم تنها به روی تو بازماند، تنها از تو یاری طلبم، تنها از تو پاداش گیرم...»1

ملت غزّه و مجاهدان فلسطینی این سازمان‌ها و حكّام ذلیل و دست‌نشانده را دیده‌اند كه از طریق سخنگویشان با صدای رسا فریاد می‌زند: « انّه لجهاد، نصر أو إستشهاد»

 

پانوشت:

1ـ نیایش، د شریعتی، انتشارات سپیده باوران، چاپ اول 1390، ص 110