روابط بشری در اصل نوعی پیوند میان مردم است و هرچند امروزه در جامعه شاهد ریتمی تند و مشغولیتی شتابان و تکاپویی سریع هستیم و مردم زندگی در شهرهای بزرگ و پر تراکم را دوست دارند و بیشتر اوقات خود را در دفتر کارشان می‌گذرانند که حتی نام همسایگان خویش را نمی‌دانند، ولی در هر صورت خود را نیازمند نوعی ارتباط با خانواده، دوستان و هم‌کاران می‌بینیم. 

مهم‌ترین بخش از روابط،‌‌ همان پیوندهای خانوادگی است، به گونه‌ای که پدر و مادر، خانواده و خویشاوندان تأثیر عاطفی زیادی از طریق الگوسازی و ایجاد نمونه بر ما دارند. بی‌گمان این روابط بر ما اثر می‌گذارد و از آن در طول زندگی پیروی می‌کنیم، و در اکثر مواقع حتی احساس هم نمی‌کنیم. 

واقعیت آن است کسانی که در خانواده‌های بزرگ و خوشبخت زیسته‌اند، معمولاً از نظر عاطفی آرام هستند، بر عکسِ آنان که از چالش‌های اجتماعی گوناگونی همانند طلاق رنج برده‌اند. 

مردم روزانه در مدرسه، محل کار یا دفتر خویش اوقات فراوانی را میان هم‌کاران و دوستانشان می‌گذرانند. همگی می‌دانیم که حفظ روابط کاری و تجاری و کار در یک محیط با دیگران و در مجموعه‌های کوچک انسانی، در مجموع روی افراد تأثیر می‌گذارد، به گونه‌ای که می‌کوشند جهت حفظ دوستی و روابط از افراد نزدیک به خود چیزهایی را بیاموزند یا تقلید کنند. 

چگونه این روابط را حفظ کنیم یا توسعه و رشد بدهیم؟ چگونه بخش‌های سودمند را نگه داریم که ما را به پیش ‌برد و چگونه از قسمت‌های مضر و مشکل ساز‌‌ رها شویم که ما را به پس می‌برد و باعث مشغولیتمان در امور بیهوده و دوری از مسائل مهم می‌شود؟ 

در این مطلب از ۱۲واقعیت کوچک نام می‌بریم که می‌توانی از آن در رشد و بالندگی روابط خویش با دیگران بهره ببری: 

۱.همه‌ی روابط موفق به مقداری تلاش و کوشش نیازمند است؛ روابط، ناگهانی به وجود نمی‌آید و خود به خود ادامه نمی‌یابد. اگر طرفین آن‌چه را در دل و ذهنشان می‌گذرد با یک‌دیگر تقسیم کنند، روابط پدیدار گشته و رشد می‌کند. پیوند باز و راستی دو کلید طلایی برای استحکام و توسعه‌ی ارتباط است. 

۲.با هر کس روبه‌رو می‌شویم، اهدافی شخصی دارد؛ برخی تو را می‌آزمایند، گروهی می‌خواهند از تو بهره ببرند و عده‌ای به تو می‌آموزند. اما مهم‌ترین بخش کسانی‌اند که می‌کوشند بهترین محتویات درونی‌ات را درآورده یا پدیدار گردانند. بیاموز تا ببینی و بپذیری اختلاف و تنوع میان مردم را و بکوش بر این منوال عمل کنی. 

۳.همواره‌‌ همان را درو می‌کنی که کاشته‌ای؛ اگر گندم می‌خواهی، گندم بکار، اگر صداقت می‌طلبی، دوستی، مهربانی و راستی تقدیم کن، اگر دوست داری کسی را بیابی که تو را درک کند، واقعاً بکوش قابل فهم باشی. این مفاهیم ساده است، ولی انجامش مورد تأکید می‌باشد. 

۴.خود را بر دیگران تحمیل نکن؛ هرگز سعی نکن دیگران را به باز کردن فضا در زندگیشان برای خودت مجبور کنی، چون اگر جایگاهی در زندگیشان داشته باشی، حتماً جایی را برایت خواهند گشود و فضای خالی مناسبی برای تو درنظر خواهند گرفت. 

۵.بخشایش دیگران و مدارا تو را سودمند و یاور خواهد بود؛ بخشایش به این معنا نیست که هرگاه کسی در حق تو اشتباه کرد، بگویی: اشکال ندارد. مدارا و گذشت آن است که به خود بگویی: «هرگز نمی‌گذارم آن‌چه را کرده‌اید، خوشبختی‌ام را ویران گرداند». البته این بدان معنی نیست که گذشته را پاک کنی یا آن‌چه را رخ داده است فراموش نمایی. به جای آن، یاد بگیر از درد و ناخرسندی‌‌ رها ‌شوی و آموختن از حوادث را برگزینی و در زندگی به پیش ‌روی. 

۶.همه قابل تغییریم و این یک امر طبیعی و زیباست؛ نیازهای ما با زمان دگرگون می‌شود. وقتی کسی به تو می‌گوید: تغییر کرده‌ای، این ـ به خدا قسم ـ چیز خوبی است و ضرورتا چیز بدی نیست. گاهی فقط به این معناست که تو از زندگی به شیوه‌ی آنان یا طبق برداشت‌های ایشان دست کشیده‌ای. پس شایسته نیست معذرت بخواهیم، که به جای آن، بکوشیم باز، صادق و امین باشیم. باید احساسات خود را برایشان باز گوییم و در انجام آن‌چه در دل حس می‌کنیم درست است، ادامه دهیم. 

۷.تو تنها کسی هستی که می‌توانی بر خودت کاملاً چیره باشی؛ اگر روابطت با خودت درست نیست، توقع نداشته باش ارتباطاتت با دیگران بی‌ایراد باشد. هیچ کس در این جهان نمی‌تواند تو را خوش‌بخت کند. باید خودت به تنهایی آن را برای خویش به وجود آوری. باید پیش از آن‌که دیگران را در آفرینش سعادت برای خود سهیم گردانی، خودت آن را ایجاد کنی. اگر حس می‌کنی عامل ناکامی‌ات، اشتباهات شریک زندگی‌ات است، یک بار دیگر بیندیش و در خودت جست‌وجو کن تا ببینی حلقه یا قطعه‌ی گمشده کجاست. هرگز شریک زندگی‌ات نمی‌تواند تو را کامل کند، زیرا در عمل خودت یک واحد کامل هستی. علاقه به عملی شدن کمال برگرفته از احساس عدم ارتباط با خودت است. 

۸.تو نمی‌توانی مردم را تغییر دهی، چون فقط خودشان می‌توانند خویش را متحول کنند؛ به جای این‌که بکوشی دیگران را تغییر دهی، از کانال الگو شدن و نمونه‌ی قابل پیروی، در مسیر تغییر از ایشان پشتیبانی کن. اگر وقت بسیاری را برای از بین بردن یک رفتار نامناسب از یک فرد صرف کرده‌ای، بدان که هیچ تضمینی برایش وجود ندارد. اگر واقعاً نیازمند تغییر یک چیز هستی، پس صادق باش و همه‌ی گزینه‌ها را روی میز بگذار، اما با حکمت و درایت، تا آن شخص بداند از او چه می‌خواهی و خودت نیز بدانی چه چیزش باید متحول شود. 

۹.گاهی بهتر است از عده‌ای دوری کنی؛ هنگامی که به خلوت با خود و آشتی با درون و مبانی و اخلاقیات شایسته نیاز داری، شاید وقت آن فرا رسیده باشد که از برخی از اطرافیان خویش نیز دوری کنی. اگر شخصی به تو بدی می‌کند یا به مرور تو را در مسیر اشتباه می‌برد، برای احترام به خود و پاس‌داشت ذات خویش از او دوری گزین. بسا برای مدتی این دردآور باشد، ولی به اهدافت خواهی رسید و در درازمدت بسیار بهتر خواهد بود. 

۱۰.جدال و بحث‌های جنجالی جز تلف وقت چیزی نیست؛ هر چه در جدال با کسی که دوست نداری کمتر وقت بگذاری، وقت بیشتری با افرادی خواهی گذاشت که هم تو آنان را دوست داری و هم ایشان تو را. اگر گاهی رخ داد و دیدی با کسی که دوستش داری بحث و جنجال می‌کنی، نگذار خشم‌ات تو را خودرأی و مستبد گرداند؛ فرصتی به خودت بده تا از درون آرام گردی و سپس با دوستی و مهربانی دوباره به بحث برگرد. 

۱۱.اندکی مهربانی و نرمی، گامی بزرگ در پی دارد؛ روابط مهم خود را در هر فرصت ممکن بسنج و برآورد کن، زیرا هر روز فرصت داری تا روابط‌ات را با اندکی ابراز محبت و احترام، شیرین‌تر، زیبا‌تر و ژرف‌تر گردانی. به یاد داشته باش گاهی نشاندن یک لبخند بر لبان یک نفر ممکن است جهان را دگرگون کند، حتی اگر همه‌ی دنیا را تغییر ندهد، بسا دنیای تو و او را متحول نماید. مهر و خوش‌رویی و نیکی تأثیر عمیقی بر روابط شما خواهد گذاشت. 

۱۲.به یاد داشته باش حتی بهترین روابط همیشه استمرار نخواهد داشت؛ هیچ کس همیشه زنده نخواهد بود، آن‌چه را داری ارج بگذار و قدرش را بدان، آن کس که تو را دوست دارد و به تو توجه دارد، ارج بنه. هرگز قدرش را نمی‌دانی و نمی‌فهمی نسبت به تو چگونه بوده است تا روزی بیاید که او را در کنار خویش نبینی. بدان وقتی می‌گویم هیچ چیز همیشگی نخواهد بود، به این معنی نیست که بی‌ارزش است.