«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي»
جسارت نمیکردم وداع استاد منیرغضبان را با این آیه که تمجید عظیمی است از جانب خدا، افتتاح نمایم اگر احساس نمیکردم که اعمال و زندگی آن استاد فقید همان منش و رفتار بندگان گرامی و نیکوکار خدا است، اینجانب از نزدیک استاد را میشناسم، به نظر شما چه چیزی باعث شد که اینگونه به تعریف و تمجید استاد فرزانهام بپردازم؟
استاد غضبان دبیرکل پیشین اخوان المسلمین سوریه، این سخن مأثور که «حُبِّ ریاست واپسین چیزی است که از دل صِدّیقین باید بیرون رود» را سرلوحهی زندگی خود قرار داده بود، من بسیاری از رهبران جنبش اسلامی را میدیدم که به منظور قرار گرفتن در صف نخست و رهبریت، نزدیک بود خود را به هلاکت اندازند و بارها از «اهل کفائت» بالاتر مینشستهاند؛ ولی استاد منیر آنجا قرار میگرفت که شایستگیاش را داشت؛ اگر کسانی او را به جلو راهنمایی مینمودند آنجا قرار میگرفت و گرنه در صفهای خَلفی آرام مینشست.
در سال 1984 میلادی و پس از بروز اختلافاتی بین رهبران جنبش اخوان المسلمین سوریه، استاد فقید توسط "تنظیم جهانی اخوان" به عنوان مراقب و مسئول آن جنبش تعیین و منصوب شد؛ البته بدون آنکه خود خواستار و شیفتهی آن بوده باشد، با این وصف استاد با خود عهد بست که در طول یک سال به اختلافات درونحزبی خاتمه دهد و اگر نتوانست، کناره گیری نماید، که ازقضا یک سال گذشت و چون استاد نتوانست به وعدهاش عمل نماید از سمتش استعفا داد.
گزافه نگفتهام زمانی که ادعا میکنم بیشتر اساتید و علما از اینکه در صدر مجالس قرار گیرند و شاگردان و پیروانشان حرکات و سکناتشان را بپایند خُرسند بودند، پدیدهای که من آن را " استاد زدگی و حب ظهور" نام مینهم؛ ولی در این میان حساب استاد منیر غضبان با همه سوا بوده است؛ ایشان در طول حیات پر برکتش از شاگردانی برخوردار نبود که دورا دورش را احاطه نموده باشند، بلکه اغلب ارادتها از راه دور و پس از مطالعه کتابهای گران سنگش که کتابخانه اسلامی را با مباحث تحلیل و بررسی «سیره نبوی» غنیّ نموده بود، نثار آن استاد همام میشد.
استاد منیر در زندگی مانند درویشها رفتار نمیکرد؛ ولی در عین حال از اینکه در بین مسلمانان و جنبش اسلامی از سمت و موقعیتی برخوردار باشد، مانند اینکه عمامهای به سر کند تا او را استاد بخوانند، اهمیتی نمیداد.
استاد منیرغضبان که بود؟
استاد منیر در سال 1942 میلادی در شهر تل، واقع در شمال دمشق و چسپیده به آن، متولد شد. از دوران کودکی به زندگانی حضرت محمد -صلی الله علیه وسلم- علاقهمند بود. زمانی که مقطع ابتدایی را در مدارس پشت سر میگذاشت مورد کینهی بعثیهای شهرش قرار گرفت؛ بنابراین از تحصیل در مدارس زادگاهش، تل محروم و به روستاهای حسکه تبعید شد و سپس به روستایی در منطقه جولان «گولان» که ساکنانش مسیحی بودند آواره شد. استاد از همان اوان به تدریس شریعت اهتمام خاص میورزید.
استاد که از فشارهایی که از هر سو بر او وارد میشد به ستوه آمده بود شکایت و شرح حالش را به وزیر تربیت وقت، حسن الخطیب رساند، وزیر – که ظاهراً انسان فهمیدهای بود – از استاد خواست که جهت حل مشکلاتش به دیدارش برود، با مهربانی و خوش رفتاری استاد را به حضور پذیرفت، پس از اتمام جلسه، خطاب به استاد منیر گفت: ای استاد سوریه، این کشور را برای ما بگذار و به جای دیگری نقل مکان کن، او نیک فهمیده بود که بعثیهای مُغرض نخواهند گذاشت استاد منیر – نه تنها در دمشق و تل بلکه در سوریه - زندگی آرامی داشته باشد؛ پس استاد ناگزیر شد در دههی هفتاد قرن گذشته به عربستان سعودی برود، و در ادارهی آموزش دختران آنجا استخدام شد.
استاد در عربستان ماندگار شد تا اینکه در سال 1979 میلادی اسلامگرایان با محنت مواجه شدند- و مورد تعقیب و بازداشت دولت حافظ اسد قرار گرفتند – پس همزمان با تلاشهایی که به منظور متحد ساختن شاخههای سهگانهی اخوان که عبارت بود از اخوان حَلَب و اخوان دمشق و طلیعه جنگاور به سرکردگی عدنان عقله، صورت میگرفت، او نیز با اخوانیهای شهر حلب تماس گرفت، در نهایت توافق شد بر اینکه شاخههای مذکور متحد شده و شورای رهبری مرکب از چهار نفر از هر شاخه تشکیل شود و استاد منیر هرچند دمشقی بود ولی به عنوان نمایندهی بخش حَلَب برگزیده شد، استاد به اقتضای مسئولیت جدیدش ناگزیر شد عربستان را به مقصد عمان ترک نماید تا از نزدیک و بهتر بتواند به به مسئولیتهای جدیدش قیام کند.
استاد غضبان تا آخر سال1985 میلادی و تا آن زمان که مجموعهای به رهبری استاد عدنان سعدالدین به منظور اعتراض بر انتخاب استادعبدالفتاح ابو غده به عنوان مراقب کل اخوان، جدا شدند در شورای رهبری اخوان المسلمین ماند؛ البته در آخر هم تنظیم جهانی اخوان که بر انتخابات مذکور اشراف نموده بود با مراقب عام شدن استاد ابو غده موافقت کرد، در چنین شرایطی که چندان مطلوب نبود، استاد منیر که در دانشگاه ام القری به عنوان اکادمی استخدام شده بود، از مراقب عام جدید کسب اجازه نمود که به عربستان برگردد.
استاد منیر در فاصلهی سالهای 1986 تا 2010 میلادی – بیست و چهار سال – به عنوان عضو شورای اخوان المسلمین سوریه و همزمان عضو شورای تشکیلات جهانی خدمت میکرد و تلاشهای او و سایر رهبران باعث شد که جنبش اخوان در سوریه و در سال 1993 بار دیگر متحد و یکپارچه شود.
استاد مرحوم از سال 1986 میلادی – همزمان با عضو شدنش در شورای سوریه و جهانی اخوان – شروع کرد به تالیف کتابهای ارزشمندش در تحلیل و بررسی " سیره نبوی"؛ چرا که استاد احساس نوعی آرامش و استقرار مینمود.
بیشتر آثار استاد از جمله: فقه السيرة النبوية، المنهج التربوي للسيرة النبوية( التربية الجهادية)، المنهج الحركي للسيرة النبوية، علاوه بر کتابهایی همچون: هند بنت عتبة ومعاوية بن أبي سفيان وعمرو بن العاص چاپ و منتشر شد.
در واقع استاد منیر -رحمةالله علیه- مدرسهای تربیتی بود که در خانواده و با دوستان و در جنبش اخوان المسلمین ایفای نقش مینمود.
اینجانب چیزهای بسیاری را از استاد آموختهام، و بارها با ماشین شخصی ام در خدمت او به مسافرت رفتهام. او علیرغم اینهمه تلاش و کاری که در کارنامهاش داشت همواره احساس میکرد که کمکاری نموده است، و زمانی که در مرز بین دو کشور عربی با مشکل مواجه شدیم و برای چند ساعت بازداشت شدیم از استاد خواهش کردم که دعا کند خداوند بخاطر اعمال صالح او ما را از این بحران رهایی بخشد، استاد به گونه عجیبی به من خیره شد و فرمود: آیا من عمل صالحی دارم که به آن متوسل شوم؟! آنگاه بود که من خودم و اعمالم را خیلی ناچیز و اندک دیدم.
بابت اینکه در این چند سطر نمیتوانم حتی بخشهای بسیار اندک و ریز از زندگی و حیات طیبه استاد منیر را بهرشتهی تحریر درآورم از شما دوستداران آن استاد هُمام پوزش میطلبم.
استاد فرزانه تا چند ماه قبل از وفاتش با جنبش اخوان المسلمین همکاری مینمود و زمانی که انقلاب سوریه شروع شد – سه سال پیش - خیلی مشتاق این بود که به سوریه و دمشق برگردد، ولی پس از طولانی آن انقلاب اینگونه و با چند بیت از قصیدهی شوقی من را نصیحت مینمود: سلامٌ مِن صبا بردی ارق ودمع لایکفکف یا دمشق و عز الشرق اوله دمشق
شاید گفتههایم از زندگی استاد ناقص باشد اگر از بزرگواری و نقش مستقیم همسر دوم ایشان، ام عتبه، که دارای مدرک دکترا در زبان و ادبیات عرب است، چیزی نگویم؛ چرا که نقش او بر موفقیتهای این استاد فقید بسیار ستودنی است، آنگاه که خانه و کاشانهای آرام برای شوهرش فراهم نموده بود و خودش را نیز فارغ کرده بود برای – نوشتن و بازبینی – تحقیقات و آثارش.
استاد غضبان همواره از خدا میخواست شهادت را نصیبش نماید....
از خدا میخواهم که او توانسته باشد با عملکرد مفید و کارنامهی درخشانش در ردیف شهداء قرار گرفته باشد و خداوند او را آنگونه بپذیرد که خواستار آن بود.
استاد دارای دو پسر به نامهای عامر و عتبه است و همچنین چهار دختر دارد، همهی فرزندانش ازدواج کردهاند.
استاد منیر روز یکشنبه اول ماه حزیران سال 2014 میلادی - مصادف با11خرداد 1393 هـ شمسی دارفانی را وداع گفت و به سوی پروردگارش بال گرفت و پرواز نمود.
خداوند استاد منیر غضبان را غرق رحمت واسعهاش گرداند و مردان و زنان صالحی را از خانوادهاش و از مسلمانان جانشین و وارث افکار او گرداند.

نظرات