دیروز با اهدای جایزه صلح نوبل به خانم «کورینا ماچادو»، ترامپ که خود را برای دریافت این جایزه آماده کرده بود اظهار ناراحتی و اعتراض کرد. سخنگوی کاخ سفید «استیون چونگ» نیز از کمیته «نوبل» به خاطر عدم اعطای جایزه صلح به رئیسجمهوری آمریکا، که وی را دارای قلبی انسان دوست خواند، انتقاد کرد؛ و این اقدام را «ترجیح سیاست بر صلح» نامید.
به احتمال قوی اقدامات ذیل، ترامپ را شایسته دریافت جایزه صلح نوبل کرده است:
۱ـ به صورت تمام قد، حامی و همراه رژیم صهیونیستی در «تجاوز به غزه و نسل کشی مردم فلسطین» است.
۲ـ با وتوی قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل، مانع اصلی توقف حملات رژیم صهیونیستی و اجرای آتش بس در غزه بوده است.
۳ـ حکم بازداشت «نتانیاهو» از سوی «دیوان دادگستری بین المللی لاهه» را که به خاطر «جنایات جنگی» و «جنایت علیه بشریت» صادر شده است، به باد انتقاد گرفته؛ و اعضای دیوان را به تحریم تهدید کرد.
۴ـ با تطمیع یا تهدید، مانع شکل گرفتن هر نوع «تحریم»، «تهدید» یا «اتحاد» علیه رژیم صهیونیستی می باشد.
۵ـ معترضان و برگزار کنندگان راهپیماییهای مسالمت آمیز علیه رژیم صهیونیستی در ایالتها و دانشگاههای آمریکا را بازداشت و به اخراج تهدید کرد؛ و همچنین حامی سانسور اخبار مربوط به «نسل کشی فلسطینیها» و توجیهگر آن است.
۶ـ به خلاف تمامی قوانین بین المللی، حامی و همراه رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه علیه ایران و بمباران تاسیسات هستهای آن بود.
۷ـ حامی رژیم صهیونیستی در زیر پا گذاشتن معاهدات صلح با سوریه و لبنان و اشغال بخشهای دیگری از این کشورها و همچنین بمباران گسترده آنها میباشد.
۸ـ زیر پا گذاشتن قطعنامههای سازمان ملل و به رسمیت شناختن اشغال «بلندیهای جولان» در سوریه و «قدس» در فلسطین توسط رژیم صهیونیستی؛ و به رسمیت شناختن ساخت «شهرکهای استعماری صهیونیستی» در سرزمینهای اشغالی کرانه باختری.
۹ـ انجام حملات تروریستی رژیم صهیونیستی در پایتختهای کشورهای منطقه و ترور رهبران حماس و هیئت مذاکره کننده آنان با اطلاع و هماهنگی ایشان.
۱۰ـ علاوه بر همراهی و مشارکت در «نسل کشی» غزه، در به کارگیری گرسنگی و ممانعت از ورود کمکهای بشردوستانه به «غزه»، همراه و حامی رژیم صهیونیستی بوده؛ و تمام اصول حقوق بشر، حقوق بشر دوستانه و قوانین بین المللی را لگد مال کرد.
۱۱ـ در عمل ثابت کرد که حقوق بشر، دموکراسی، آزادی، عدالت و ... گزینشی بوده و در روابط بین الملل شعاری بیش نیست؛ و وجاهت و جایگاه سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر و قوانین بین المللی را نیز بیاعتبار یا به شدت متزلزل کرد.
۱۲ـ از شهید و زخمی شدن بیش از ۲۴۰ هزار نفر از مردم غزه که اکثریت آنان را زنان و کودکان تشکیل میدهند و همچنین از بیش از ۱۳ هزار اسیر مظلوم فلسطینی حتی یک بار نیز نامی نبرد؛ و بارها آن را توجیه کرد.
۱۳ـ به خاطر برقراری «صلحی! تحمیلی»، کاملاً جانبدارانه و یک طرفه، شکننده و بدون هیچ گونه ضمانتی، مانع بازداشت و محاکمه «جنایتکاران جنگی» و عاملان «جنایت علیه بشریت» و « نسل کشی » رژیم صهیونیستی میباشد.
۱۴ـ تمام توانش را به کار گرفته است تا چهره کریه و حقیقی رژیم اشغالگر صهیونیستی را که نقاب از رویش برداشت شده است، با «نمایشی صلح مانند» ترمیم نماید؛ و مانع محکومیت این رژیم و حاکمان جنایتکارش شود.
۱۵ـ در این «نمایش صلح مانند» با ذبح عدالت در پای سیاست، به لزوم تشکیل دولت مستقل فلسطینی کمترین اشارهای نکرده است
۱۶ـ نظم نوینی در جهان تحت عنوان «حق، با زور است؛» را بنیان نهاده است.
لازم به ذکر است که در سیاسی بودن جایزه صلح نوبل یا حداقل در دخالت عمیق سیاست در انتخاب برنده آن، شکی ندارم؛ که نمونه بارز آن را قبلاً در اعطای این جایزه به اشغالگران و قصابان صبرا و شتیلا( «شیمون پرز» و «اسحاق رابین») شاهد بودهایم. همین خانم «کورینا ماچادو» نیز چند دقیقه پس از دریافت جایزه «صلح نوبل» جایزه خود را به«ترامپ» تقدیم کرده و بیان کرد: «ما در آستانه پیروزی هستیم و امروز بیش از هر زمان، به پرزیدنت ترامپ، مردم ایالات متحده، ملتهای آمریکای لاتین و کشورهای دموکراتیک جهان بعنوان اصلیترین متحدانمان برای دستیابی به آزادی و دموکراسی تکیه داریم. این جایزه را به مردم رنجکشیده ونزوئلا و به پرزیدنت ترامپ بهخاطر حمایت قاطعانهاش از آرمان ما تقدیم میکنم».
از خداوند مهربان مهرورزخواهانم که نسل کشی مردم مظلوم فلسطین و درد و رنج آنان پایان یابد؛ و از شر ظالمان نجات یابند.
حیدر غلامی ۱۴۰۴/۷/۱۸ ه.ش

نظرات
حمید روشنایی
20 مهر 1404 - 11:36چرا جایزه صلح نوبل به ترامپ نرسید؟ حمید روشنایی جایزه صلح نوبل، یکی از پنج جایزهای است که توسط آلفرد نوبل صنعتگر و مخترع سوئدی تعیین گردید و برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ اعطا شد. آلفرد نوبل در وصیتنامه خود گفته است که این جایزه باید «به کسی داده شود که بهترین یا بیشترین کوشش را در راه برادری ملل، انحلال یا کاهش ارتشها یا تشکیل و ترغیب کنفرانسهای صلح انجام داده باشد.» اما واقعیت این است که کسی نمیتواند منکر سیاسی بودن جایز صلح نوبل گردد. سالهاست افرادی به این جایزه دست مییابند که به نحوی در کنار سیاستهای غرب و یا افراد ناراضی در کشورهای غربستیز باشند. به عنوان نمونه دریافتکننده جایزه سال 2025 صلح نوبل، خانم مارینا ماچادو را میتوان مثال زد. ایشان یک زن سیاستمدار ونزوئلایی است که از سال 2011 با ورود به مجلس ملی این کشور، علیه دولت مادورو وارد مبارزه گردیده و بدین خاطر از مجلس اخراج و تا سال 2030 از هرگونه فعالیت سیاسی منع شده است. مسلماً ایشان بهدلیل فعالیتهای سیاسی و بهعنوان یک زن که در داخل ونزوئلا مقاومت میکند، قابل ستایش است اما دلیلی برای گرفتن جایزه صلح ندارد زیرا وی بیشتر از آنکه برای صلح کاری کرده باشد، برای انقلاب و شورش علیه دولت مادورو تلاش میکند. اما عجیبتر از دریافت یک جایزه صلح توسط یک انقلابی، ندادن جایزه به ترامپ رئیسجمهور آمریکا بود که در ماههای اخیر به شدت برای دریافت این جایزه تلاش میکرد. ترامپ در این زمینه اقدامات بسیاری را نیز انجام داد تا نظر داوران را جلب نماید و به صراحت اعلام کرد که وی عامل 7 صلح در جهان بوده است!؟ و حتی مقامات کشورهای مختلف را برای اعتراف به این موضوع تحت فشار گذاشت. شاید بزرگترین اقدام وی را بتوان در ایجاد آتشبس در غزه دانست که اگر اجبار وی نبود، رژیم صهیونیستی و در رأس آنها نتانیاهو حاضر به عقبنشینی و پایان دادن به کشتار مردم غزه نمیشدند. ترامپ همچنین افتخار برگزاری صلح بین آذربایجان و ارمنستان را نیز یدک میکشید و از زبان رهبران این دو کشور نیز استحقاق یافتن صلح نوبل را دریافت کرده بود. اما چرا ترامپ جایزه صلح نوبل را دریافت نکرد؟ دلائل مختلفی را میتوان ذکر کرد شاید زمان برای تصمیمگیری جهت دادن جایزه صلح برای وی کم بوده است زیرا این پروسه از ماهها قبل شروع شده و براساس نظر کمیته نوبل نروژ در بین ماههای سپتامبر تا ژانویه سال قبل از آن بوده است. البته این بهانه خوبی میتواند باشد زیرا آقای ترامپ شروع کارش از سال 2025 بوده و فرصتی برای مطرح شدن وی نبوده است. لیکن به نظر میرسد مسائل دیگر در این زمینه بوده که مهمتر از این بهانههاست؛ از جمله اینکه فشارهای ترامپ به دانمارک برای تصاحب گرینلند، تاثیر روانی بر تصمیمگیران داشته است. نروژ بخشی از کشورهای اسکاندیناوی و شمال اروپاست که مردمش از این اقدام ترامپ ناراضی میباشند. دلیل دیگر میتواند نارضایتی اروپائیان از حمایتهای آمریکا از اسرائیل باشد و بهرغم سخنان و تبلیغاتی که از سوی مقامات آمریکایی مبنی بر تلاش جهت صلح و نجات مردم غزه صورت میگیرد، همه به خوبی میدانند که اگر حمایتهای واشنگتن از صهیونیستها نبود (بهخصوص ترامپ) موضوع غزه بسیار زودتر حل و فصل شده بود. اما شاید بزرگترین دلیل عدم اعطاء جایزه صلح نوبل به ترامپ، همراه نبودن وی با «جریان اصلی جهانی» است. به تعبیری میتوان گفت «قدرت حاکم بر جهان» که تصمیمات مهمی اتخاذ میکند و شامل رؤسای کارتلها و تراستها، سیاستمداران کشورهای قدرتمند، رؤسای رسانههای بزرگ و سازمانهای بینالمللی و.. میشود، هژمونی را ایجاد کردهاند که رئیسجمهور آمریکا نیز میبایست از آن تبعیت کند. تلاشهای ضعیف ترامپ در خصوص اوکراین و به نتیجه نرسیدن صلح در بخشی از اروپا، این جریان اصلی را از وی ناراضی کرده است و ندادن جایزه به وی، نوعی تنبیه محسوب میشود زیرا آنها میدانستند که ترامپ برای ارضاء حس برتریجوییاش، چه میزان به این جایزه نیاز دارد. اگر رئیسجمهور آمریکا توانسته بود، موضوع جنگ اوکراین و روسیه را به اتمام برساند و صلح را به اروپا بازگرداند، قطعاً شایسته دریافت جایز صلح نوبل میگردید. مسلماً برای جریان اصلی قدرت، حل موضوع اوکراین به مراتب مهمتر از غزه و فلسطین میباشد زیرا احساس ضعیف شدن اروپا در مقابل روسیه و چین، حس خوبی برای آنها نبوده و این پیام را دارد که قدرت این جریان اصلی در حال فروکش نمودن است. آقای ترامپ آنچنان در رویاها و خودخواهیهای خود غرق شده و اطرافیان وی آنچنان مشغول راضی کردن وی هستند که برخی سیگنالها را از محیط پیرامون نمیگیرند و همین آینده وی را به خطر خواهد انداخت و شاید دوباره سندی مانند آنچه در «داستان رسوایی اپستین» برملا گردید، روی میز قرار گیرد.