در زندگی ما لحظاتی است که باید برای دیگران پند و اندرز دهیم. به فرزند، شوهر، دوست، همسایه و والدین. پایان نصیحت با توجه به اختلاف آغازشان متفاوت است. منظورم این است اگر با روشی مناسب و مقدمه‌ای زیبا شروع شود، به همان ترتیب به پایان می‌رسد و اگر با روشی خشک و مقدمه‌ای خشن آغاز گردد، به همان ترتیب به پایان می‌رسد.

وقتی ما دیگران را نصیحت می‌کنیم و اندرز می‌دهیم، در واقع با دلهایشان رفتار می‌کنیم نه بدن‌هایشان،! به همین خاطر می‌بینی بعضی از فرزندان فقط نصیحت مادر را می‌پذیرند نه پدر و یا برعکس. همچنین برخی از دانش‌آموزان به نصیحت برخی از معلمان گوش فرا داده در حالی که نصیحت عدّه‌ای دیگر از معلمان را نمی‌پذیرند. اولین نکته‌ی مهم در نصیحت آن است که زیاد نباشد و در هر امر کوچک و بزرگی دقت نشود تا دیگران احساس نکنند که حرکات و رفتارشان زیر زربین قرار دارد و از وجود تو احساس سنگینی و ناراحتی نکنند.

لَیسَ الغَبِیُّ بِسَیِّدٍ فِی قَومِهِ             لکِنَّ سَیِّدَ قَومِهِ المُتَغَابِی

(فرد احمق و نادان سرور قومش نیست، بلکه شخصی که خودش را به ندانستن می‌زند( چشم پوشی می‌کند) سرور قومش است.

تا می‌توانی پند و نصیحت را در قالب پیشنهاد ارائه کن. به عنوان مثال همسرت برایت غذا آورده و برای تهیه‌ی آن زحمت و خستگی کشیده است ولی غذا شور است، تو نباید به او بگویی: اوه، این دیگر چه غذایی است، پناه بر خدا بسته‌ی نمک را در آن خالی کرده‌ای؟! نه. بلکه بگو: اگر نمک غذا را بهتر کنی بهتر است.

همچنین اگر پسرت را با لباس‌های کثیف دیدی، نصیحتت را در قالب پیشنهاد بگو، زیرا مردم دوست ندارند کسی به آنان دستور دهد. بگو: کاش لباس‌هایت را عوض کنی و لباس قشنگ‌تر بپوشی. یا اگر شاگردی با تأخیر به کلاس آمد، بگو: بهتر است تأخیر دوباره تکرار نشود. همواره از این روش‌ها استفاده کن: نظرت چیست اگر چنین کنی؟ من فلان کار و فلان کار را پیشنهاد می‌کنم.

این روش‌های نرم و ملایم بهتر است از این که بگویی: ای بی‌ادب چند بار به تو بگویم تو نمی‌فهمی، تا کی به تو یاد بدهم؟!

بگذار آبرویش را حفظ کند و با وجود اشتباهاتش، برای خودش ارزش قائل باشد. می‌دانی چرا؟! زیرا هدف تصحیح اشتباهات است نه انتقام یا توهین به او.

به عبارت واضح‌تر: هیچ کس دوست ندارد دستور بگیرد. اکنون به منهج نبوی در این امر بنگر:

روزی رسول الله( صلی الله علیه و سلم) خواست نماز شب را برای عبدالله بن عمر توجیه کند، پس او را صدا نزد و نگفت ای عبدالله نماز شب بخوان. بلکه نصیحت به شکل یک پیشنهاد تقدیم کرد و فرمود:" عبدالله بهترین مرد است اگر نماز شب بخواند". 

در روایت دیگری آمده است که: " ای عبدالله مثل فلانی نباش که نماز شب می‌خواند سپس آن را ترک کرد. 

اگر می‌توانی باید بدون این‌که احساس کند او را متوجه اشتباهش سازی.

مردی نزد عبدالله بن مبارک عطسه زد و الحمدلله نگفت. عبدالله گفت: شخصی که عطسه می‌زند چه باید بگوید؟ مرد گفت: الحمدلله

عبدالله گفت: یرحمک الله

رسول الله( صلی الله علیه و سلم)این گونه بود. او پس از نماز عصر یکی‌یکی به همسرانش سر می‌زد و با آنان هم‌صحبت می‌شد. روزی بر زینب بنت جحش( رضی الله عنها) وارد شد. او عسل داشت و رسول الله(صلی الله علیه و سلم) عسل و حلوا را خیلی دوست می‌داشت. شروع کرد به خوردن عسل و صحبت کردن با او. به همین خاطر بیش از بقیه‌ی زنان نزد او ماند. عایشه و حفصه( رضی الله عنهما) حساس شدند و با هم قرار گذاشتند که نزد هر کدام از آنان رفت، به او بگوید: بوی مغافیر(شربتی شیرین شبیه به عسل ولی با بوی بد) می‌دهی.

رسول الله(صلی الله علیه و سلم) خیلی مواظب بود که از بدن یا دهانش بوی بد به مشام نرسد، زیرا با جبرئیل و مردم سخن می‌گوید. وقتی بر حفصه( رضی الله عنها) وارد شد از او پرسید: چه خورده‌ای؟!

فرمود: نزد زینب عسل نوشیده‌ام.

حفصه( رضی الله عنها) گفت: بوی مغافیر از شما به مشام می‌رسد.

پیامبر(صلی الله علیه و سلم) فرمود: نه من عسل خوردم و دیگر نمی‌خورم.

سپس برخاست و نزد عایشه( رضی الله عنها) رفت و عایشه( رضی الله عنها) نیز همین سخنان را به ایشان گفت.

چند روزی گذشت و خداوند ماجرا را برایش آشکار ساخت. پس از چند روز، رازی را برای حفصه( رضی الله عنها) در میان گذاشت و او راز را فاش کرد. روزی رسول الله(صلی الله علیه و سلم) بر او وارد شد. شفا دختر عبدالله که صحابی بود و طب می‌آموخت و مردم را مداوا می‌کرد نزدش بود. رسول الله(صلی الله علیه و سلم) خواست حفصه را متوجه اشتباهش بکند، اما به روشی غیر مستقیم تا نرم و بهتر باشد. او چه کرد؟

به شفا فرمود: آیا همان‌گونه که نوشتن را به او یاد داده‌ای، رقیه‌ی مورچه را به او نمی‌آموزی؟! (رقیه‌ی مورچه سخنی رایج میان زنان عرب بود. هرکس آن را می‌شنید می‌دانست که سخنی است که هیچ نفع یا ضرری ندارد.) رقیه‌ی مورچه این بود که گفته می‌شد: عروس جشن می‌گیرد، خود را خوشبو کرده، سرمه به چشم می‌کشد و هر کاری را انجام می‌دهد جز این‌که از فرمان مرد سرپیچی نمی‌کند. منظور رسول الله(صلی الله علیه و سلم) حفصه(رضی الله عنها) بود و خواست با تکرار عبارت« از مرد سرپیچی نمی‌کند» او را ادب کند.

چه زیباست استفاده از چنین روش‌هایی در تصحیح اشتباهات دیگران تا محبت همواره در دلها باقی بماند و اشتباه آن را به لرزه نینداخته و نصیحت بسیار آن را مکدر نسازد.

ای کاش ما چنین روش‌هایی را با همه‌ی مردم و بلکه با فرزندان و شاگردانمان اگر اشتباهی از آنان سر زد، به کار گیریم.