داستان امروز داستان سرشکستگی امتی است مثل سرشکستگی کنونی امت ما. نسلی از این امت خارج شد که میخواست عزت، کرامت، پیروزی، موفقیت و نهضت را به این امت سرشکسته باز گرداند. خداوند آنها را آزمایش کرد و در چند مرحله غربال و تصفیه کرد. در هر مرحله نفسهای که یکی از صفتهای مهم شجاعت، اراده، انضباط و اخلاص برای دست یافتن به هدف بزرگشان را نداشتند، تصفیه میشد. در مرحلهی اوّل انسانهای ضعیف الاراده تصفیه شدند، در مرحلهی دوم خودپرستان غیر مخلص تصفیه شدند، در مرحلهی بعدی بینظم و انضباطها تصفیه شدند و به این ترتیب در هر مرحله تعداد کمتر میشد که در آخر تعداد به سیصد و سیزده نفر رسید که پیروزی قاطعی به دست آوردند و به دست آنها نهضتی قیام کرد که پیش از آن بیسابقه بود.
بدانید و بفهمید که مسأله، مسألهی تعداد نیست، بلکه مسأله، مسألهی نفسهای قوی است.
آیا میخواهید در زندگی موفق شوید؟ آیا این امت را دوست دارید؟ اگر دنبال نهضت و خیزش امت هستید اسلام را دوست بدارید و کشورتان را دوست بدارید، تمام کشورهای مسلمانان را دوست بدارید.
خداوند میفرماید: آيا از( حال) سران بنى اسرائيل پس از موسى خبر نيافتى آن گاه كه به پيامبرى از خود گفتند: پادشاهى براى ما بگمار تا در راه خدا پيكار كنيم،( آن پيامبر) گفت: اگر جنگيدن بر شما مقرر گردد، چه بسا پيكار نكنيد. گفتند: چرا در راه خدا نجنگيم با آنكه ما از ديارمان و از( نزد) فرزندانمان بيرون رانده شدهايم. پس هنگامى كه جنگ بر آنان مقرر شد، جز شمارى اندك از آنان،( همگى) پشت كردند، و خداوند به( حالِ) ستمكاران داناست. و پيامبرشان به آنان گفت: در حقيقت، خداوند، طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است. گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهى باشد با آنكه ما به پادشاهى از وى سزاوارتريم و به او از حيث مال، گشايشى داده نشده است؟ پيامبرشان گفت: در حقيقت، خدا او را بر شما برترى داده، و او را در دانش و( نيروى) بدن بر شما برترى بخشيده است، و خداوند پادشاهى خود را به هر كس كه بخواهد مىدهد، و خدا گشايشگر داناست. و پيامبرشان بديشان گفت: در حقيقت، نشانه پادشاهى او اين است كه آن صندوقِ( عهد) كه در آن آرامش خاطرى از جانب پروردگارتان، و بازماندهاى از آنچه خاندان موسى و خاندان هارون ( در آن) بر جاى نهادهاند ـ در حالى كه فرشتگان آن را حمل مىكنند ـ به سوى شما خواهد آمد. مسلما اگر مؤمن باشيد، براى شما در اين( رويداد) نشانهاى است. و چون طالوت با لشكريان( خود) بيرون شد، گفت:« خداوند شما را به وسيلهی رودخانهاى خواهد آزمود. پس هر كس از آن بنوشد از( پيروان) من نيست، و هر كس از آن نخورد، قطعاً او از( پيروان) من است، مگر كسى كه با دستش كفى برگيرد. پس( همگى) جز اندكى از آنها، از آن نوشيدند. و هنگامى كه( طالوت) با كسانى كه همراه وى ايمان آورده بودند، از آن( نهر) گذشتند، گفتند: امروز ما را ياراى( مقابله با) جالوت و سپاهيانش نيست. كسانى كه به ديدار خداوند يقين داشتند، گفتند: بسا گروهى اندك كه بر گروهى بسيار، به اذن خدا پيروز شدند، و خداوند با شكيبايان است. و هنگامى كه با جالوت و سپاهيانش روبهرو شدند، گفتند: پروردگارا، بر( دلهاى) ما شكيبايى فرو ريز، و گامهاى ما را استواردار، و ما را بر گروه كافران پيروز فرماى. پس آنان را به اذن خدا شكست دادند، و داوود، جالوت را كشت، و خداوند به او پادشاهى و حكمت ارزانى داشت، و از آنچه مىخواست به او آموخت. و اگر خداوند برخى از مردم را به وسيلهی برخى ديگر دفع نمىكرد، قطعاً زمين تباه مىگرديد. ولى خداوند نسبت به جهانيان تفضّل دارد.) [ بقره/246-250]
بعد از فرار بنیاسرائیل از دست فرعون و ماجرای غرق شدن فرعون و سربازانش و نجات یافتن حضرت موسی( علیه السلام))و قومش خداوند از بنیاسرائیل خواست که به سرزمین مبارک داخل شوند:
" اى قوم من، به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرر داشته است درآييد."[ المائدة/ 21].
آنها از اجرای فرمان سرپیچی کردند و ترسیدند که وارد سرزمینی شوند که خداوند به آنها وعده داده است:
" گفتند: اى موسى، در آنجا مردمى زورمندند و تا آنان از آنجا بيرون نروند ما هرگز وارد آن نمىشويم. پس اگر از آنجا بيرون بروند ما وارد خواهيم شد." [ المائدة/ 22].
آنان بزدلی خود را نشان دادند...
" دو مرد از( زمره) كسانى كه [از خدا] مىترسيدند و خدا به آنان نعمت داده بود، گفتند: از آن دروازه بر ايشان( بتازيد و) وارد شويد كه اگر از آن، درآمديد قطعاً پيروز خواهيد شد."[ المائدة/ 23]
یعنی در آنجا فقط دو نفر بودند که برای اجرای فرمان ورود شجاعت داشتند، اضافه بر این منضبط هم بودند، ولی پاسخ قومشان به آنها بیانگر بالاترین درجات ضعف اراده، جبن، بزدلی و خودپرستی بود:
" گفتند: اى موسى، تا وقتى آنان در آن( شهر) ند ما هرگز پاى در آن ننهيم. تو و پروردگارت برو( يد) و جنگ كنيد كه ما همين جا مىنشينيم.[ المائدة/ 24].
حضرت موسی هم چارهای نداشت جز این که بگوید:
" پروردگارا! من جز اختيار شخص خود و برادرم را ندارم پس ميان ما و ميان اين قوم نافرمان جدايى بينداز."[ المائدة/ 25].
از آنجا که صفات چهارگانه ( شجاعت، اراده، انضباط و اخلاص) فقط در دو نفر از این نسل بنیاسرائیل وجود داشت پس نشانههای ساخت یک نهضت وجود نداشت و در نتیجه شالودهی ساختن یک نهضت هم مهیا نبود، پس خداوند هم حکم کرد که نهضتی در این نسل نباشد و همهی این نسل باید تغییر کند و این تغییر به چهل سال نیاز دارد، چون نسل کنونی هرگز برای مأموریت نهضت و خیزش صلاحیت ندارد، چون موریانه به درونش رخنه کرده است و آن را کاملاً فاسد کرده است:
" (خدا به موسى) فرمود:( ورود به) آن (سرزمين) چهل سال بر ايشان حرام شد،( كه) در بيابان سرگردان خواهند بود. پس تو بر گروه نافرمانان اندوه مخور."[ المائدة/ 26].
زمان گذشت و موسی(علیه السلام) وفات یافت، نسل تغییر کرد و به جایش یک نسل جدید آمد، در میان این نسل شاگرد حضرت موسی، یوشع بن نون بود که نسل جدید را که دارای این چهار صفت بود وارد فلسطین کرد و بر دشمنانشان پیروز شدند، ولی بعد از این که یوشع بن نون مُرد و بار دیگر این چهار صفت در میان بنیاسرائیل ضعیف شد خداوند قومی ستمگر که آنها را عمالیق مینامد بر آنها مسلط کرد.
بدانید که قاعده تصریح دارد بر اینکه منحنی نهضت و پیشرفت با قوت این صفات چهارگانه بالا میرود و با ضعف و نابودی آنان پایین میرود، این قاعده همانطور که بر ملت پیاده میشود بر افراد هم پیاده میشود، یعنی در زندگی شخصی تو هم پیاده میشود. پس اگر تو این صفات چهارگانه را داشتی، پیروزی با تو است و اگر آنها را از دست دادی پیروزی را از دست دادی.
آیا تو از کسانی هستی که توصیف به ترس و بزدلی میشوند یا از کسانی که توصیف به مبادرت و اقدام به عمل میشوند؟ یعنی آیا تو تجربه میکنی و تلاش میکنی یا عاجر میمانی و دست از کار میکشی؟ آیا تو در برابر کسی که تو را بترساند ترسو و بزدل هستی یا شجاع؟ آیا تو با انضباط هستی یا نه؟ آیا میدانی که انضباط از میان این چهار صفت از همه مهمتر است؟
ادامه دارد
نظرات