خشم حالت روحی و انفعالی است که طفل از همان اوایل زندگی در خود احساس می‌کند و تا آخر عمر همراه هر انسانی است پس چون خشم از همان ابتدا با انسان همراه بوده و جز تمایلات و احساسات و غرایز می‌باشد، نمی‌توان آن را منفور و زشت و ناپسند به حساب آورد که بنا بر حکمت خداوند در انسان تحقق یافته و ورای هر غریزه‌ای مصلحتی نهفته است.
اریك فروم معتقد است كه انسان دارای نوعی از پرخاشگری بالقوه و ذاتی است كه اساساً در پاسخ به تهدید علایق حیاتی او به طور اعم بروز می‌كند. این خشونت برای حفظ زیست، دفاعی ضروری است ولی نوع دیگر آن غریزی نیست بلكه تحت تاثیر یادگیری و محیط فرهنگی و اجتماعی انسان است.
فواید خشم
از جمله فواید خشم حفظ دین و آبرو و جان می‌باشد. تردیدی نیست حالت‌هایی از خشم در رسول الله( صلی الله علیه و سلم) به چشم می‌خورد از جمله وقتی فردی برای شفاعت کسی که باید حدود الهی بر او اجرا می‌شد آمده بود پیامبر( صلی الله علیه و سلم) خشمگین شده و آثار آن بر چهره‌اش نمایان گشت و آن جمله معروف را فرمودند که "به خدا قسم اگر فاطمه دختر محمد هم سرقت کند، دستش قطع خواهد شد."
اینجاست که انسان مومن یاد می‌گیرد خشمش باید برای رضای الله باشد نه تمایلات و آرزوهای نفسانی خود!
خشم منفور
بسیاری از روانشناسان و دانشمندان علوم تربیتی خشم را از صفات منفور و از عادت ناپسند به شمار می‌آورند؛ وجه نظر آنان به خشم ناپسندی است که آثار بد و عواقب ناگوار بر جای می‌گذارد و خشمی است جهت مصالح شخصی و خود خواهی. بر کسی پوشیده نیست که این چنین حالتی بسیار زشت و قبیح است و باعث گسستن روابط عاطفی خانواده و در نتیحه یکپارچگی اجتماعی را نیز مختل می‌کند.
در صحیح بخاری آمده است فردی نزد پیامبر( صلی الله علیه و سلم) آمد و گفت مرا نصیحتی کن فرمود:"لا تغضب" یعنی خشمگین مشو و تا سه بار در خواست نصیحت از پیامبر( صلی الله علیه و سلم) را داشت، ایشان همین توصیه را داشتند.
و در روایت دیگر بخاری و مسلم ذکر کردند رسول الله( صلی الله علیه و سلم) از جماعتی از یاران پرسیدند:" پهلوانترین شما کیست؟ گفتند: کسی که هیچ کس از ما نتواند پشت او را برخاک بزند. فرمود: خیر کسی است که هنگام خشم برخود مسلط است."
پس تعجبی ندارد قرآن کریم مکررا به فرو بردن خشم و بهترین برخورد دعوت نموده و مؤمنین را به رویگرداندن از افراد نادان دعوت می‌کند تا بدین وسیله گامی در جهت تحقق مودّت و روابط سودمند اجتماعی و الفت قلوب مسلمین برداشته شود. [فصلت/34]
و یا در آیه 134 سوره آل عمران آمده " وَ الذینَ یُنفِقُونَ فِی السَّراءِ وَ الضَّراءِ وَ الکَاظِمینَ الغَیظ وَ العَافِینَ عَنِ النّاسِ وَ الله یُحِبُ المُحسِنِین" و کسانی که در نهان و آشکار انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌برند و از مردم در می‌گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
خشونت در خانواده:
معمولاً خشونت با مفهوم پرخاشگری به كار برده می‌شود و در تعریف پرخاشگری آمده است اعمال خصمانه‌ای كه از روی عمد صورت می‌گیرد و به افراد و اشیاء آسیب می‌رساند.
خانواده اساسی‌ترین نهادی است كه به اعضای خود احساس امنیت و آرامش می‌دهد و مهمترین فضای ارضای نیازهای طبیعی و جنسی انسان‌ها است. این نهاد طی هزاران سال پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگی‌های فرهنگی و عامل انتقال آنها به نسل‌های بعدی بوده است. اما وجود خشونت در خانواده اضطراب و نا امنی را گسترش می‌دهد كه پیامد آن بیماری‌های روان تنی، گسترش پدیده قتل‌های خانوادگی، همسر كشی و كودك آزاری است. كارشناسان اجتماعی معتقدند خشونت در خانواده، نشانه‌ی رشد خشونت در سطح جامعه است. تحقیقات نشان داده است که در جوامع بدوی یا در جوامعی که قوانین عرفی آن حول محور" زور" مستقر شده و منطق در آن کاربرد کمتری دارد، تنبیه سخت‌ترین و کم هزینه‌ترین و در عین حال هم بدترین واکنش موجود است.
 هنگامی که کودک کتک می‌خورد به تنها چیزی که نمی‌اندیشد کار اشتباهی است که انجام داده است و اصلا به دلیلی که پدر و مادر به خاطر آن وی را کتک زده‌اند فکر نمی‌کند بلکه تنها چیزی که کودک در آن شرایط به آن می‌اندیشد آن است که مورد توهین و تحقیر قرار گرفته‌است.
اگر می‌خواهیم جهانی سرشار صلح داشته باشیم باید در قدم نخست، با روش‌های خشونت‌آمیز در خانواده مبارزه کنیم، زیرا امروزه متداولترین خشونت موجود در سطح جوامع انسانی، خشونت در خانواده است.
پدیده خشونت خانگی در کشور ما در قیاس با پاره‌ای از کشورها کمتر رخ می‌دهد اما به هر حال واقعیت تلخی است که وجود دارد و عواملی نظیر بی‌پناهی اعضای آزار دیده، ترس و شرم اعضای خانواده در بیان آزار، کاستی‌های قانونی، بی‌توجهی نهادهای حمایتی و... در گسترش این امر دخیل است.
اگر در خانواده، گفتمان منطق حاکم باشد می‌توان بحران‌های گوناگون را مدیریت کرد اما هر جا که ما روش‌های آموزشی، تربیتی، علمی و ساز و کارهای منطقی برای مهار اختلافات خانوادگی نداشته باشیم خشونت تنها راه چاره تلقی می‌شود
علل اجتماعی، فرهنگی و روانی از جمله مهمترین علل ایجاد خشونت است، مشاهده فیلم‌های سراسر خشونت به کودکانمان می‌آموزد که می‌توان از طریق اعمال این رفتارهای خشونت‌آمیز به مقصود رسید.
گاهی خشونت می‌تواند علل روانی داشته باشد و نشانگر ترس و دلهره فرد از یک عامل بیرونی باشد زیرابسیاری مواقع شخص به علت ترس و دلهره از یک عامل دیگر دست به خشونت می‌زند.
گاهی عامل خشونت می‌تواند گرسنگی یا بیماری، سرکوفت، اهانت، تمسخر، محبت بیش از اندازه، و عامل مهم تقلید و اختلافات اقتصادی اجتماعی- فرهنگی باشد.
به عقیده نگارنده علاوه بر علل فوق که نظر کارشناسان و جرم شناسان است مهمترین علت خشم ضعف در ایمان و عقیده صحیح می‌باشد چه بسا آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم .
ادامه دارد
منابع
1-قران کریم
2-صحیح بخاری و مسلم 
3-چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم؟ / نألیف عبد الله ناصح علوان
4-مقالات متنوع از اینترنت