خواه قبول کنیم یا خیر، هر کدام از ما در قبال خود، خانواده، محیط اطراف، شغل و موقعیّتی که در آن قرار داریم دارای تعهّداتی هستیم. همچنان که دیگران به تعهدات خود در مقابل ما به درستی عمل میکنند و موجب میشوند خدماتی به زندگی ما جاری و ساری شود ما نیز مسئول تعهّدات خود هستیم و لازم است که این تعهّدات را به درستی شناخته و نسبت به انجام آنها تلاشهای لازم و مستمر را انجام دهیم. این تعهّدات در حلقهای به اسم حلقهی مسئولیّت متمرکز است. همراه با رشد فیزیکی و فکری، حلقهی مسئولیّت ما نیز به مرور زمان گسترش مییابد. آنچه که اهمّیّت دارد، پرسیدن این سؤال است که آیا ما در حلقه مسئولیّت خود تعادل مناسبی برقرار کردهایم یا خیر؟

در ارتباط با حلقه مسئولیّت، حلقهی دیگری وجود دارد که آن را حلقهی تاثیرگذاری مینامم. رفتارها و عملکرد هر شخصی در قبال مسئولیّتهایش حلقه تاثیرگذاری او را نشان میدهد. بسته به ظرفیت، دانش، مهارت و توانایی فرد، حلقه تاثیرگذاری او نیز متفاوت است. این نیز یک واقعیت است که حلقه تأثیرگذاری فرد در ارتباط با مسئولیّتهایی که برای خود در نظر میگیرد و یا میپذیرد به مرور زمان رشد و توسعه پیدا میکند.

بر اساس حلقه مسئولیّت و تأثیرگذاری، انسانها به دو دسته تقسیم میشوند.
دسته اول افرادی هستند که حلقه مسئولیّت بزرگتری نسبت به حلقه تأثیرگذاری خود دارند. و دسته دوم، افرادی هستند که حلقه مسئولیّت و مسئولیّتپذیری آنها نسبت به حلقه تاثیرگذاریشان بسیار کوچکتر است.
اگر چه بسیاری از ما انسانها دارای مسئولیّتهای فراوان و متنوّعی هستیم اما حلقه تاثیرگذاری محدود و ضعیفی داریم. شاید این عامل به خاطر حس زیادهخواهی ما انسانها باشد. فردی که وجود توسعه یافتهای نداشته باشد و قادر نباشد در زندگی خود نظم نوینی را ایجاد کند، مسئولیّتهای متنوّعی را در قبال خود، خانواده و جامعه میپذیرد در حالی که مهارت لازم برای مدیریت این مسئولیّتها را در خود ایجاد نکرده است. به عبارت دیگر دانش و مهارت او قادر نخواهد بود همه حوزههای تحت مسئولیّتش را پوشش دهد. لذا به مرور زمان آسیبها و هزینههای فراوانی برای خود و حوزهی تحت مسئولیّتش ایجاد خواهد کرد. شاید یکی از دلایلی که در جامعه مدرن غرب بنیان خانوادههای بزرگ بهم ریخته است و خانواده بیش از حد کوچک شده است به این خاطر است که فرد تلاش میکند که بین حلقه تأثیرگذاری و حلقه مسئولیّت خود تعادلی برقرار کند. چرا که به خاطر تعدّد نیازها و سبک زندگی در جهان مدرن، فرد قادر است تنها به نیازهای فردی خود جواب دهد لذا برای همپوشانی داشتن حلقه تأثیرگذاری و حلقه مسئولیّت، حلقه مسئولیّت فرد کوچکتر شده است. (هر چند این سبک زندگی گریز از پذیرش مسئولیّت در قبال خانواده است).
به نظر میرسد داشتن تعادل بین حلقه مسئولیّت و تأثیرگذاری یکی از نیازهای لازم ما انسانها در عصر شلوغ و پر تنش تکنولوژی است. افرادی که این تعادل را ایجاد میکنند قادر خواهند بود از ظرفیتهای خود به نحوه بهینه استفاده کنند و هم اینکه از ظرفیتهای زندگی لذّت بیشتری میبرند. اگر این تعادل را آگاهانه انجام ندهیم خود نیز از آسیبهای عدم تعادل این دو حوزه مبرا نخواهیم بود.
اگر شما جزء چنین گروهی هستید برای گریز از این آسیبها لازم است به صورت مستمر حلقه تاثیرگذاری خود را توسعه و گسترش دهید. تا جایی که حلقه تاثیرگذاری شما بتواند حوزهی مسئولیّتی که پذیرفتهاید را تحت پوشش قرار دهد. البته این را نیز میدانیم که ظرفیّت انسانها محدود است و ممکن است قادر نباشند حوزه تأثیرگذاری خود را به میزان نیاز توسعه و گسترش دهند پس چه باید کرد؟!!
در این شرایط شخص لازم است حوزه مسئولیّت خود را مورد کنترل و بازبینی قرار دهد، و تلاش کند که بین حلقه مسئولیّتی که میپذیرد و دانش و مهارتهای خود تعادل مناسبی برقرار کند. واگر تلاشها و مهارتهای او قادر به هم پوشانی حلقه مسئولیّت او نشود برای گریز از آسیبهای که ممکن است ایجاد شود لازم است از مسئولیّتهای خود بکاهد.
این اصل مهم و ساده اگر رعایت نشود به زودی متوجه خواهید شد که در برابر کوله باری از کارهای انجام نشده قرار خواهید گرفت و زمان کافی و مهارت لازم برای انجام آنها را نخواهید داشت. وظایف خود را در مقابل خانواده، والدین، دوستان، فرزندان و جامعه به خوبی انجام نخواهید داد و در سایر حوزهها نیز تنها به پیشرفتهای محدودی بسنده خواهید کرد. (در صورتی که پیشرفتی وجود داشته باشد)
آدمی زمانی میتواند موفّقیّت بهتری را تجربه کند که حلقه تأثیرگذاری خود را همراه و همگام با حلقه مسئولیّت توسعه و گسترش دهد.
برای توسعه حلقه تاثیرگذاری بایستی مثلث دانش، مهارت و فعّالیّت را با همدیگر تلفیق کنید. اگر لازم شد همه کتابهای موجود را مطالعه کنید، مهارتهای جدیدی را فرا گیرید. چرا که مسئولیّتهای جدید به فعّالیّتهای جدید نیاز دارند و زمانی که مسئولیّتهای بیشتری داشته باشید لازم است که تکنیکها و مهارتهای مناسبتری را نیز فراگیرید.
برای اینکه با اقتدار زندگی کنید لازم است بین حلقه مسئولیّتی که میپذیرید و حلقه تاثیرگذاری شما تعادل مناسبی برقرار باشد. قبول مسئولیّتها بیش از ظرفیتتان میتواند به طور جدی شادی و لذت را از زندگی شما بگیرد و لحظه به لحظه زندگی را در فضای اضطراب و نگرانی سپری کنید. هماکنون یک تصمیم جدی بگیرید. و اعلام کنید که لیاقت چه نوع زندگی را دارید. خود را شایسته مسئولیّتهای متنوع و بزرگی ببینید.
دسته دوم: افرادی که حلقه تأثیرگذاری بزرگتری دارند.
برای اینکه افکار و اندیشههای پلید و متحجّر در جامعهای فرصت خود نمایی پیدا کنند و پیروز شوند تنها چیزی که لازم است این است. تا افرادی که افکار پاک و متعادلی دارند و میتوانند کاری انجام دهند گوشهای بنشینند و منفعل بمانند. این افراد با وجود اینکه حلقه تأثیرگذاری بزرگی دارند حلقه مسئولیّت خود را بیش از حد کوچک میکنند.

آیا شما نیز دراطراف خود افرادی را نمیشناسید که با وجود اینکه ظرفیت تأثیرگذاری بالایی دارند ولی حلقه مسئولیّت خود را بسیار کوچک کرده و تنها در قبال بخش محدودی از حوزهی زندگی خود احساس مسئولیّت میکنند. در اطراف همه ما افرادی وجود دارد که تنها به شغل خود اهمّیّت میدهند و در حوزه اجتماعی و فرهنگی کمترین دغدغهای ندارند و یا اینکه به عنوان یک سرپرست خانواده تنها به همسر و فرزندانشان اهمّیّت میدهند و نسبت به سایر حوزههای مورد نفوذ خود بیتوجّه هستند. برای لحظهای تصور کنید که همه انسانهای جهان همچون شما چنین نگرشی میداشتند. همه دانشمندان، مخترعین، مهندسین، پزشکان، معلّمان و... تصوّر کنید همه آنها با وجود اینکه حلقه تأثیرگذاری وسیعی داشتند اما حوزه مسئولیّت خود را محدود کرده و به یک زندگی آرام بدون دغدغه متوسّل میشدند. اگر چنین میبود جامعه بشری اکنون در چه شرایطی قرار داشت؟
قبول مسئولیّت برای افرادی که دارای توان و ظرفیت تأثیرگذاری بالایی هستند یک تکلیف است نه یک انتخاب. در غیر اینصورت رفتارها و نگرشهای منفعلانه آنها منجر خواهد شد که انسانهای پلید فضای خالی جامعه را پر کرده و فضا را مسموم کنند. و آنها نیز زندگی مقتدرانهای را که شایستگی آن را دارند تجربه نخواهند کرد و البته به عنوان یک انسان مؤثر به مرور زمان توان و ظرفیت تاثیرگذاری خود را نیز از دست خواهند داد. نسبت به این عبارت شکّی نداشته باشید این یک سنّت طبیعی است.
به زندگی خودتان نگاه کنید اگر از جمله این افراد هستید بدانید روزی در مورد شما به شدّت قضاوت خواهد شد و شما قادر به تبرئه خود نخواهید بود. تلاش کنید حسّ مسئولیّت خود را بیشتر کنید. در مقابل خدماتی که دریافت میکنید بایستی در حدّ توان و ظرفیّت خود خدماتی را ارائه دهید.

نظرات
بدوننام
14 خرداد 1394 - 04:19سلام و عرض ادب خدمت نگارنده ی گرامی مقاله و دیگر برادران و خواهرانی که در نشرش فعالیت میکنند مقاله ی مفیدی است اما کاستیهای فراوانی دارد و نیاز به بازنگری دارد به یک نکته اشاره میکنم و باقی را به خود نگارنده میسپارم پس از توضیح مختصری در مورد مسئولیت و تاثیرگذاری که موضوع بحث مقاله است و اشاره به دوایرقرارگیری افراد در آنها ! تقسیم افراد فقط به دو گروه ( که بدانها اشاره شده ) در واقع نه صحیح است و نه علمی و فی البداهه این سوال به ذهن خواننده خطور میکند : آیا گروهی که بین این دو همسویی و تعادل برقرار کرده باشند وجود ندارند که به آنها اشاره ای نشده !!!؟؟؟ و همچنین در مورد مثالی که از جامعه ی غربی به میان آورده اید و با شاید آعاز کرده اید این مثال هیچ محلی از اعراب ندارد چون هزاران شاید دیگر میتواند جایگزین این گردد که استدلال به آن را در این مقاله منتفی کند در آخر از نگارنده ی مقاله بابت موضوع خوب و مفیدشان تشکر میکنم و منتظر مقالات مفید دیگراز ایشان هستم