مرضیه سلیمانی . نویسنده و دینپژوه بهدرستی گفته میشود که شرایط سیاسی بسیار حساسی در پیشروی ما قرار دارد که تصمیمات درست یا غلط مدیران کلان مملکت میتواند اثراتی قطعی بر اوضاع حالوآینده ایران بگذارد. اما این مساله ابعاد خاص و بسیار حساس دیگری هم دارد. از جمله، وضع بحرانی جهان اسلام و موقعیت ویژه و منحصربهفرد شیعیان در ایران و بسیاری از نقاط جهان اسلام و فراتر از آن. تردید نباید کرد که ما به دلیل موانعی نظیر جنگ هشتساله و تقابل با قدرتهای بینالمللی از بسیاری موقعیتها و امتیازات منطقهای و جهانی، محروم ماندهایم و حتی نتوانستهایم از امکانات عالی اقتصادی و ژئوپلیتیکی میهن خویش نیز بهره وافی ببریم. در دوران بسیار مهم هشتساله ریاستجمهوری احمدینژاد که هم سرمایه مادی و هم منابع انسانی و هم موقعیت جهانی ممتازی در شرایط بحران بزرگ اقتصاد جهانی و سقوط والاستریت در اختیارمان بود، بازهم بخت تاریخ به روی ما لبخند زد ولی ما از تعطیلات تاریخیمان خارج نشدیم و دل به دلارهای بادآورده و پخش پول در میان مردم خوش کردیم تا آنکه زنگخطر شرایط، بیدارمان کرد. اینک گروهی از متخصصان دلسوز در حال بازکردن صدها گره کوری هستند که دولت «بهاری» به بخشهای مختلف و امکانات بالقوه و بالفعل ایران زده است. ملت از منتخبان راستین و دولت تدبیر و اعتدال، زیر بمباران منتقدان بیانصاف حمایت میکند. امیدواریم شرایط متعادلی در سالهای آتی پدید آید که در آن حداقلی از توازن و توسعه برای ایران و ایرانی رقم زده شود. اما از این افق دشوار که بگذریم، باید به یاد آوریم که سرنوشت تشیع در عصر حاضر تا چه اندازه با تحولات ایران گره خورده است. در خارج از ایران، متاسفانه غلبه گسترده بنیادگرایی سلفی، در کنار فساد و استبداد ناهنجار برخی حاکمان کشورهای اسلامی مرتجع، مجال تحرک خردمندانه و مسالمتجویانه را از مدافعان اصیل فرهنگ اسلامی سلب و خواستهای عقلانی و انسانی مردم این جوامع را در معرض سرکوب قرار داده است. اکنون دیگر، سادهانگاری است؛ اگر حل مشکلات مسلمانان را تنها در گرو تقابل با جهان غرب بدانیم. در حالی که اغلب ساکنان کشورهای اسلامی، گروگان تضادها و خشونتها و تعصبات جاهلی متعصبان و حاکمان خود هستند. با این همه مشکل و چالش اما تجربه انحصاری ایران، که سهونیمدهه دشواری و تکاپو را پشتسر دارد، اگر با میل به اعتلا و علو تشیع همراه باشد، میتواند جای خالی ایمان و اخلاق و مجموعهای از کنشهای معاصر و فراگیر دینی را پرکرده و به نیاز آتشین مسلمانان برای رجوع به یک تجربه دینی پاسخ دهد. در این صورت خوف و افق ناخوشایند بحرانهای ملل اسلامی، به رجا و همگرایی و دیگرپذیری و وحدتاسلامی میل خواهد کرد. باید بزرگان و سخنگویان رسمی با گفتار و عمل خود این فرصت تاریخی را در اوج کینههای مذهبی دریابند و با رحمت و همبستگی داخلی، تفاوت این ایمان و اعتقاد را با کینهتوزان سلفی برجسته سازند. گوش مسلمانان، منتظر ندایی بخشایشگر، مهربان و مبتنی بر خرد است. با وجود حساسیت تاریخی و صفبندیهای بعضا تعصبآلود، در روزهای اخیر سخنان و شعارهایی از تریبونهای برخی مداحان شنیده شد که در تضاد با این آرمانهاست. اگر واقعا دلسوزان مذهب و اهلبیت(ع) تمایل به اعتلای مذهب شیعه دارند، باید روایتی عقلانی و جهانشمول ارایه کنند و میدان باز بحث و پرسش و فرهنگ را رونق بخشند. فرهنگ عاشورا، فقط گریهوخون نیست بلکه آنطور که بزرگان دین ما گفتهاند، آزادگی و اصلاح کژیها و دفاع از مظلوم است. نه آنکه همچون خرافهگرایان اواخر صفویه و اواسط عهد قجر، تعصب و عوامگرایی و جنگ شیعهوسنی و اختلاف «حیدری-نعمتی» را فریاد کنند تا به خیال باطل خود، از این کژراهه، مذهب را عظمت و ارتقا بخشند. اگر این بازی ادامه یابد، قطعا بازنده بزرگ آن مسلمانان و بهخصوص شیعیان خواهند بود. زیرا سلفیها مرزی در بیخردی و خشونت و ضدیت با اصول انسانی نمیشناسند. اما مسلمانان آگاه در فرق مختلف اسلامی، همواره به عقل و ادب در دفاع از حقایق تکیه داشتهاند و شیعیان از این دستهاند که به اجتهاد و مظلومیت، شناخته میشوند. مراجع عظام و دلسوزان راستین، اجازه ندهند این فرصت بزرگ نیز سلب شود.
نظرات