هر ٤ سال یکبار، مردم ایران در یک فرأیند انتخابی، برأی گزینش رئیس جمهور به پای صندوقهای رأی میروند تا از بین تأیید صلاحیت شدگان شورأی نگهبان، یکی را برگزینند و بهمانند ادوار گذشته بهعنوان منتخب خود برأی چهار سال مهمان پاستور کنند؛ امّا این بار بسیار متفاوت، در اوّلین روزهای ثبت نام، نامزدهای بسیاری، در خلأ قانون انتخابات رئیس جمهوری (با توجّه به جایگاه مهم و خطیر آن) صف کشیدند تا اگر احراز صلاحیت هم نشوند،حدّاقل خودی را نشان دهند و با مصاحبه با رسانهها ابراز وجود کنند؛ که البته نهتنها خوشایند و زیبنده کشوری همچون ایران با این قدمت و تاریخ تمدّنی نیست، بلکه بهوضوح خلأ احزاب و جریانهای فعّال و بابرنامه را نمایان میکند و بهگمان من، قانون انتخابات جهت رعایت شأن، شوکت و جایگاه شخص دوّم مملکت و مجری قوانین، به اصلاح و بازنگری جدّی نیاز دارد.
به عبارتی اگر نیمنگاهی به قانون انتخابات مجلس شورأی اسلامی و شوراهای شهر و روستا بیندازیم، با توجّه به الزامات، محدودیّتها و شرایط مُصرَّح، خود به خود خیلی از افراد را علیرغم شور و علاقه، گزینش میکند، بدون اینکه نهادهای اجرأیی و نظارتی را درگیر کند و یا هزینههای گزافی به بیتالمال تحمیل شود. پس با این وصف قطعاً توجّه به اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری اولویّت بیشتری دارد.
همانگونه که میدانیم بعد از اتمام زمان ثبتنام نامزدها، شورأی نگهبان در زمان تعیین شده از میان بیش از ۱۶۰۰ نامزد ثبتنامی، شش نفر را تأیید صلاحیت نمود که میتوان گفت برای پرشور و حماسهای کردن حضور مردم پای صندوقهای رأی، اگر افرادی با سلایق متفاوتتر تأیید میشدند، قطعاً بهتر و جذّابتر میبود. منتها در نهایت با نظر و رأی شورأی نگهبان، همان شش نفر واجدان شرایط ( آقایان میرسلیم، روحانی، هاشمیطبا، رئیسی، جهانگیری و قالیباف) احراز صلاحیت شدند که با برّرسی اجمالی عملکرد، فعّالیّتها و موضعگیریهای گذشتهی تأییدشدگان، سهم هر جناح بهنسبت مساوی تقسیم شده است؛ به نوعی رقابت اصلی بین اصلاحطلبان و اصولگرایانِ کمتر حاشیهای و تا حدودی شناخته شده است. هرچند گمانهزنیها از رقابتی سخت در حوزهی اقتصادی میان دو طیف اصلی برأی پیروزی حکایت دارد؛ بهطوری که آقای روحانی باید ضمن دفاع از عملکرد تیم اقتصادیش، نگاه مردم را به موفّقیّتهایش در حوزههای دیگر، خصوصاً سیاسی، آن هم با تأکید بر دستاوردهای برجام متمرکز کند.
گرچه حوزههای فرهنگی و اجتماعی هم چندان بیحاشیه نیستند، امّا رقیب یا رقیبان آقای روحانی قطعاً در صدد بزرگنمایی ضعفهای چهارساله در همهی حوزهها خصوصاً اقتصادی که با زندگی مردم سروکار دارد و به نوعی تعیینکننده است، میروند و ضمن ناکارامد جلوه دادن آن، به دنبال ارائه ی برنامههای اقتصادی، فراتر از توان دولت آقای روحانی هستند که در نوع خود میتواند چالشبرانگیز باشد.
به هر حال، مطابق برنامهی اعلامی از طرف شورای سیاستگذاری مناظرههای تلویزیونی که به درستی رأی به پخش مستقیم و زنده دادند، مسلّماً مردم با کنجکاوی و حسّاسیّت، ضمن برّرسی و وارسی چشماندازها، اهداف، برنامهها، استراتژیها و حتّی موضعگیریهای هریک از نامزدها، دست به انتخاب خواهند زد.
هر چند که هر دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا حامیان و طرفدارن نسبتاً ثابتی دارند و در هر صورت رأی خویش را به نامزد مورد علاقهی خود خواهند داد، ولو از برنامههایشان راضی نباشند؛ امّا آنچه اهمّیّت دارد، آرای خاکستری و یا بهتعبیری آرای افرادی که هنوز تصمیم نگرفتهاند به چه کسی رأی بدهند و یا مردّدند یا سکوت اختیارکرده و منتطر روزهای پایانی هستند.
بهگمانم آرای خاکستری در حاشیهی شهرهای بزرگ و مناطق محروم، خصوصاً مناطق مرزی، میتواند تعیینکننده باشد. غفلت و یا توجّه به چنین مناطقی میتواند سرنوشت انتخابات را عوض کند.
تاکنون یکی از نامزدها در اوّلین موضعگیری در هنگام ثبت نام، به مناطق محروم اشاره کرد که حاکی از نوعی سرمایهگذاری جناح وی روی آرای این مناطق است و قطعاً در مناظرهها و سخنرانیها از این نوع بیشتر خواهیم شنید؛ چرا که بیکاری و اشتغال دو مقوله در حوزهی اقتصادی هستند که میتوان روی آنها مانور بیشتری داد و امیدها را برأی مدّتی زنده نگه داشت.
«محمدعلی سوره» دانشجوی ارشد علوم سیاسی

نظرات