آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی(ره) "إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَىٰ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۖ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُون"( 55 / آل عمران) َ "آنگاه كه خدا گفت: ای عیسی، همانا من تو را برمی گیرم وبه سوی خود بالا می‏برم، و تو را از [آلودگی] آنان كه كفر ورزیده‏اند پاك می‏سازم، و كسانی را كه از تو پیروی كرده‏اند، بر كسانی‏كه كفر ورزیده‏اند تا روز قیامت برتری می‏دهم؛ سپس بازگشت شما فقط به سوی من است، آنگاه دربارۀ آنچه بر سرش اختلاف می‏كردید میانتان حكم خواهم كرد." "وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينا" (157 نسا) "و [نیز برای] اینكه گفتند: ما مسیح، عیسی پسر مریم، پیامبر خدا را كشتیم؛ در حالی‏كه او را نكشتند و به دارش نزدند، ولی امر بر آنان مشتبه شد؛ و همانا كسانی‏كه درباره‏اش اختلاف كردند، قطعا در مورد او در شكّی [عمیق] هستند، هیچ‏گونه علمی به او ندارند و تنها از گمان پیروی می‏كنند و قطعا او را نكشتند" "بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا"(158/ نسا) " بلكه خدا او را به سوی خود بالا برد، و خدا پیروزمند حكیم است." باید دانست مسألۀ رفع حضرت مسیح(ع) از مسائل مهمی‌ است که باید عالِم محقق، با فکری عمیق دربارۀ آن بیندیشد و واقع بینانه در آن نظر بدهد. بد نیست بدانید که شیخ محمود شلتوت صاحب فتوای معروف مبنیّ بر جواز عمل به فقه شیعه در زمانی که رئیس الازهر مصر بود در بحث عالمانه‌ای در این مسأله نظر داده است. از وی سؤال شده بود که حضرت عیسی (ع) وفات کرده یا زنده است؟ و او در پاسخ کوتاهی با اشارۀ اجمالی به ادلّۀ مسأله جواب داده بود که حضرت عیسی(ع) وفات کرده است و از سوی مذهبی‎های متعصب مورد ردّ و انکار واقع شد و ایشان در مقابل آنان از نو به طور مفصّل در این مسأله بحث کرده و همان نظر قبلی خود را تأیید نمود که در کتاب الفتاوی حاوی فتواهای او چاپ شده است. در اینجا برای بهتر شدن زمینۀ بحث در این مسأله، توجه به چند سؤال لازم است: ١) چه ضرورت دارد که خداوند انسانی مانند حضرت عیسی(ع) را در خارج از اتمسفر زمین در آسمان تا قیامت زنده نگاه دارد و این کار چه هدف معقولی می‌تواند داشته باشد؟ 2) آیا حضرت عیسی(ع) در آسمان نیاز به غذا و آب و لباس و محل استراحت و دستشویی و وسایل گرمازا و خنک کننده دارد یا نه؟ 3) آیا او به مرور زمان پیر و فرتوت می‌شود به گونه‌ای که به کمک دیگران نیاز داشته باشد یا همیشه جوان باقی می‌ماند؟ 4) آیا هنگام قیامت او وفات می‌کند و دوباره زنده می‌شود یا هرگز وفات نمی‌کند و انسانی است که با همین بدن دنیایی به بهشت می‌رود نه با بدن آخرتی؟ 5) اگر او هنگام قیامت وفات می‌کند و دوباره زنده می‌شود چه مانعی دارد که این وفات در همان زمان که در قتلش اختلاف بود واقع شود و در قیامت مانند سایر انبیاء با بدن آخرتی زنده شود؟ این سؤالات موجب می‌شود که انسان به سادگی باور نکند که حضرت عیسی (ع) با بدن دنیایی زنده به آسمان رفته است و تا قیامت در همانجا بی‌امت باقی می‌ماند و غذا و آب می‌خورد و استراحت می‌کند، بدون اینکه بر حضور او در آسمان در این مدت طولانی فایده‌ای مترتب باشد. اکنون ببینیم آیاتی که برای رفتن مسیح (ع) به آسمان‎ها استدلال شده است، بر این مطلب دلالت دارند یا نه؟ در آیه 55 سوره آل عمران آمده است" يَا عِيسَىٰ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ " ظاهر آیه این است که خدا می‌فرماید: "ای عیسی من جان تو را می‌گیرم و تو را به سوی خود بالا می‌برم". در آیۀ 42 سوره زمر آمده است:" اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا " یعنی:" خداست كه جان مردم را به هنگام مرگشان مى‏گیرد". توفّی در این آیه با توفّی در آیۀ 55 آل عمران که مربوط به مسیح (ع) است هیچ فرقی ندارد و هر دو به معنای این است که خدا جان انسان‌ها را می‌گیرد چه مسیح و چه غیر مسیح. دردنبالۀ آیۀ 55 آل عمران آمده است :" ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُون" یعنی:" من جان تو را ای عیسی و جان دیگران را می‌گیرم سپس در قیامت همۀ شما زنده می‌شوید و به سوی من باز می‌گردید و من در میان شما دربارۀ آنچه در آن اختلاف دارید، حکم می‌کنم" . و این می‌تواند قرینۀ دیگری باشد بر اینکه " إِنِّی مُتَوَفِّیكَ " به معنای این است که من جان تو را می‌گیرم زیرا «ثُمَّ إِلَی مَرْجِعُكُمْ» در دنباله و در ارتباط «إِنِّی مُتَوَفِّیكَ» نازل شده است. و اما جمله "وَ رافِعُکَ اِلَی" در آیه به معنای این است که من مقام و منزلت تو را نزد خود بالا می‌برم چنان‌که در آیۀ 11 سوره مجادله آمده است؛ "يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ "؛ خدا كسانى از شما را كه ایمان آورده و كسانى را كه از دانش برخوردار شده‏اند به درجاتى بالا می‌برد» و نباید توهم شود که "وَ رافِعُکَ اِلَیَّ» به معنای این است که من تو را به سوی خود به آسمان می‌برم زیرا خدا در آسمان نیست تا عیسی(ع) را در آنجا نزد خود ببرد. اما آیات 157 و 158 سورۀ نساء دربارۀ اختلافی است که یهود دربارۀ حضرت عیسی(ع) داشتند و توضیح می‌دهد که یهودیانی که می‌گفتند: ما مسیح را کشتیم مورد غضب خدا هستند و آنان نه مسیح را کشتند و نه به صلیب کشیدند ولی امر برایشان مشتبه شد و آنان که دربارۀ مسیح اختلاف کردند در شک هستند و به این مطلب علم ندارند و فقط از ،گمان پیروی می‌کنند و یقیناً او را نکشتند بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد. عبارت «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ» و نیز در «وَ رافِعُکَ اِلَیَّ» هست و آن اینست که همۀ انسان‎ها با مرگ به سوی خدا باز می‌گردند که "اِنّاٰ لِلّٰهِ وَ اِنا اِلَیْهِ راٰجِعوُن" ما از آن خداییم و ما فقط به سوى او باز مى‏گردیم» (بقره/ 156). و این بازگشت به سوی خدا برای فجّار، عذاب است و برای ابرار، رفع درجه و منزلت است که به رفع به سوی خدا تعبیر می‌شود، بنابراین «رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ» کنایه از مرگ طبیعی حضرت مسیح( ع) است و موید این احتمال این است که قبل از آن در آیه آمده است «وَمَا قَتَلُوهُ یقِینًا» و «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ» اضراب از آن محسوب می‌شود و معنایش این است که مسیح را نکشتند بلکه خدا با مرگ طبیعی جانش را گرفت و او را به سوی خود بالا برد و در حدیث است: «رَفعهُ اللهُ بعد اَن توفّاه؛خداوند پس از آنکه او را میراند به سوی خود بالابرد» (نورالثقلین ، ج1، ص346) به هر حال عبارت «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ» و نیز «وَ رافِعُک اِلَیَّ» هرگز به معنای این نیست که خدا مسیح را به آسمان برده است. خیلی روشن است که ضمیر «إِلَیهِ» در آیه به الله بر می‌گردد چگونه آن را به سماء برگردانده‎اند با اینکه لفظ سماء در آیه نیست؟ و اینکه برخی می‌گویند که این مطلب در روایت آمده است باید بررسی شود که روایت از اسرائلیات است و یا در حدّ حجیّت و قابل اعتماد است؟ ما دستور داریم که اگر روایت مخالف قرآن باشد نپذیریم و روایتی که می‌گوید: مسیح (ع) به آسمان رفته است با ظاهر قرآن مخالف است زیرا چنان‌که قبلاً گذشت ظاهر «إِنِّی مُتَوَفِّیكَ» این است که خدا به مسیح می‌فرماید: من جان تو را می‌گیرم و جملۀ «وَ وَ رافِعُکَ اِلَیَّ» و «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ» به این معنا نیست که خدا عیسی(ع) را به آسمان برده است. ضمناً این نکته نیز ناگفته نماند که اگر فرض کنیم به فرض محال که ضمیر «إِلَیهِ» در«بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیه» به سماء مقدّر برمی‌گردد، در این صورت باید ضمیر مونث آورده شود زیرا سماء الف ممدوده دارد و ضمیر مونث به آن برمی‌گردد مانند "وَ السَّماءِ وَ ما بَناها" (شمس/5) این نیز دلیل دیگری است بر اینکه ممکن نیست ضمیر «إِلَیهِ» در «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ» به سماء برگردد و اگر روایتی بگوید: این ضمیر به سماء برمی‌گردد حتماً بی اعتبار است.