بلبلا، مژده بهار بیار خبر بد، به بوم باز گذار سعدی
حلول فصل بهار، نویدبخش آزادی، بشارت دهندهی تحرک و اهتزاز و رهایی از سکون و انجماد است، زیباییهای بهار، دلهای مهجور و محزون را به خود مجذوب میکند و گرد و غبار اندوه و کولاک و بوران را از خانهی دل میزداید و نشاط و طراوت را به مشام عاشقان بهار و طبیعت میرسان.
اکنون نسیم طبیعت دوباره وزیدن گرفته است وجهان به صحنهی نشور مجدد عالم محسوسات، سر از خاک برآوردن نباتات و احیای اموات تبدیل گشته است، درختان خشکیده قبای نوروزی به تن کردهاند وزمین که در پاییز خزان ودر زمستان یخبندان، سرسبزی خود را از دست داده بود، بار دیگر جان گرفته وبه خلعت زیبای زمردین، فرش شده است، وپرندگان قشنگ نیز از عشق چمن زار وگلزار طبیعت به حرکت در آمدهاند وبهار روح زندگی با خود آورده است وانگار دمیدن روح الهی در مردگان است. هزار نکته زباران وبرف میگوید: بهار شکوفهای که به فصل بهار، در چمن است
هم از تحمل گرما وقرنها سختی است اگر گهر به بدخش وعقیق در یمن است پروین اعتصامی
در واقع فصل بهار یکی از فصول بسیار زیبا وتأمل برانگیز پروردگار است، در هر کوه وبرزن آن آثار پرشکوه حیات بخشی ونو آفرینی خالق هستی عیان است، خیزش ورویش طبیعت سیگنالهای مهمی به سمع ونظر اهل دل واندیشه میفرستد. «انّ فی خلق السّماواتِ والأرض واختلافِ اللّیل والنّهار لأیات لأولی الألباب» ۱همانا در آفرینش آسمانها وزمین وآمد وشد شب و روز، نشانههایی برای خردمندان است. در طی این بحث به سه پیام از پیامهای فصل بهار به صورت اجمالی پرداخته میشود.
۱ – از پیامهای بسیار مهم فصل خیزش ورویش: باز نمودن پنجرهای رو به رستاخیز قیامت است، در واقع رستاخیز طبیعت به عنوان یک مُتد برای درک صحیح موضوع زنده شدن مجدد انسانها مطرح است، چنین روشی در قرآن وسنت به اسلوبهای مختلفی به کار رفته است. آری فصل بهار تداعی کنندهی معاد است وروییدن سبزه وگیاه از درون خاک در منظر هوشیار، درس عملی برای استوار ساختن اعتقاد به حیات پس از مرگ است.
در بهاران رازها پیدا شود هرچه خورده ست زمین رسوا شود
این بهار نو، زبَعد برگ ریز هست برهان بر وجود رست خیز مولانا
خداوند متعال بهار طبیعت را نمونهای کوچک از رستاخیز قیامت معرفی نموده است: «ولله الّذی أرسل الرّیاح فَتُثیرُ سحاباً فَسُقناهُ إلی بلدٍ میّتٍ فأحیینا بهِ الأرضَ بعدَ موتِها کَذلکَ النُّشورُ» ۲ خدا کسی است که بادها را روان میدارد، وبادها ابرها را بر میانگیزاند، وما ابرها را به سوی سرزمینهای موات ومرده میرانیم وآن سرزمینهای مرده را دارای حیات میگردانیم، زنده گرداندن مردگان نیز به همین روش است. ودر حدیث آمده است: «روی الأمام احمد عن ابی رُزین العقیلی قال قلتُ یا رسول الله، کیف یُحیی الله الموتی؟ وما آیة ذلک فی خلقه؟ فقال (ص): أما مررتَ بوادی أهلیکَ مُمحَلاً، ثُمّ مررت به یهتزّخَضراً؟ قلتُ نعم یا رسولله، قال (ص): فکذلک یُحیی الله الموتی، وتلک ایتُه فی خلقِه» ۳ امام احمد از رزین عقیلی نقل میکند که وی به پیامبر خدا عرض کرد:ای رسول خدا، چگونه خداوند مردگان را زنده میکند ونشانه ونمونهی آن در جهان خلقت چیست؟ ایشان نیز فرمودند: آیا از سرزمین قبیلهات گذر نکردهای در حالی که خشک وبی آب وعلف بوده، سپس از آنجا عبور کنی در حالی که از سرسبزی و خرمی به حرکت در آمده باشد؟ آن شخص گفت: آریای پیامبرخدا، پیامبر در جواب فرمودند: این گونه خداوند مردگان را زنده میکند واین نشانه او در نظام آفرینش است.
خداوند متعال در سورهی حج مقایسهی میان دو پدیدهی رستاخیز عالم طبیعت در فصل بهار ورستاخیز انسان در یوم الفصل را به نمایش میگذارد وتوجه عاقلان را به قدرت وعظمت خود معطوف میدارد که چگونه زمین خشک وسخت پس از نزولات آسمانی جان میگیرد وبه اوج شکوفایی وخرمی میرسد، حیات پس از مرگ در روز واپسین نیز این گونه است.
«یا ایّها النّاس إن کنتم فی ریبٍ مِن البعثِ فإنّا خلقناکم من تُرابٍ ثُمّ مِن نُطفَةٍ ثُمّ مِن عَلَقةٍ مُخَلّقةٍ وَغَیرمُخلّقَةٍ لِنُبَیّنَ لَکُم وَنُقِرُّ فی الأرحامِ ما نَشاءُ إلی أجَلٍ مُسمّیً ثُمّ نُخرِجُکُم طِفلاً ثُمّ لِتبلُغُوا أشُدّکُم وَمِنکم مَن یشتَوَفّی وَمِنکُم مَن یُرَدُّ إلی أرذَلِ العُمُرِ لِکَیلا یَعلَمَ مِن بَعدِ شَیأً وَتَریالأرضَ هامِدَةً فَإذا أنزلنا عَلَیها الماء أهتَزَّت وَرَبَت وَأَنبَتَت مِن کُلّ زَوجٍ بَهیجٍ» ۴
ای مردم اگر در بارهی رستاخیز تردید دارید، ما شما را از خاک میآفرینیم، سپس به نطفه، وبعد به خون بسته وپس از آن به یک قطعه گوشت در میآوریم که برخی بسامان وبرخی نابسامان است، همهی اینها به این خاطر است که برای شما روشن سازیم، ما جنینهایی را که بخواهیم تا زمان خود در رحمها نگاه میداریم وآنگاه شما را به صورت کودک بیرون میآوریم، سپس شما به رشد جسمانی وعقلانی خود میرسید، برخی از شما میمیرند وبعضی از شما به نهایت عمر وغایت پیری میرسند، تا بدانجا که چیزی از علوم خود را به خاطر نخواهند داشت، تو زمین را خشک وخاموش میبینی، امّا هنگامی که که بر آن آب میبارانیم، حرکت وجنبش به آن میافتد ورشد ونمو میکند وانواع گیاهان زیبا وشادی بخش را میرو یاند.
در این آیه دو دلیل برای اثبات معاد جسمانی استدلال شده است، یکی از طریق توجه به تحولات دوران جنینی ودیگری از طریق تحولات زمین به هنگام نمو گیاهان، در خقیقت قرآن میخواهد صحنههای رستاخیز را که مردم در همین زندگی دنیا با آن سرو کار دارند وپیوسته با چشم خود میبینند، برای آنان تبیین نماید، تا بدانند زندگی بعد از مرگ نه تنها امر غیر ممکنی نیست، بلکه همواره صحنههای مشابه آن را در زندگی روز مره با چشم خود بسیار مشاهده کرده ومی کنند، دگرگونیهای عجیب وپی در پی در این آیه که حاکی از قدرت بیپایان خداوند است، روشنگر این حقیقت است که همه چیز حتی إحیای مردگان برای او سهل وآسان است.
«ذلک بِأنّ الله هُوَ الحَقُّ وَأنّهُ یُحیی المَوتی وَأنّهُ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ» ۵، آن به آن خاطر است که خدا حق است واو مردگان را زنده میگرداند، ووی بر هر چیزی تواناست.
«وَأنّ السّاعةَ اتِیَةٌ لا رَیبَ فیها وَأَنَّ الله یَبعثُ مَن فی القُبُورِ» ۶، بدون شک قیامت فرا میرسد وجای هیچ گونه تردیدی نیست، وخداوند تمام کسانی را که در گورها آرمیدهاند، دو باره زنده میگرداند.
امام فخرالدین رازی در تفسیر مفاتیح الغیب خود، در رابطه با امکان آفرینش مجدد جسم برای پیوستن به روح در قیامت، از این سه آیه سورهی حج سه نکته استنباط کرده است:
۱ – خلق اول یعنی آفرینش دنیا، دلیل بر امکان خلق دوم در قیامت است، «إن کنتم فی ریب من البعث فإنا خلقناکم من تراب»، وقتی خلق اول با تغییر جسم از حالتی به حالت دیگر حاصل شده است، پس چرا خلق دوم بعد از دگرگونیهای زیاد قابل فهم نباشد؟!
۲ – تشبیه نمودن عالم حشر ونشر به رستاخیز طبیعت وبه إحیای زمینهای خشک وبه شکوفاییها وسرسبز شدن دشتها ودمنها، ودر یک کلام بهار نمونهی کوچک شدهی رستاخیز یا ماکت قیامت است.
۳ – خداوند حق است وحق بودن پروردگار، لازمهی کمال قدرت وتام بودن علم وحکمت اوست، لذا خلق هر چیزی از جانب چنین آفریدگاری نه تنها بعید به نظر نمیرسد، بلکه بسیار ساده وآسان است.
همچنین در تفاسیر دیگر از جمله تفسیرفی الظلال القران و نمونه در رابطه با مقایسهی رستاخیز طبیعت در دنیا ورستاخیزانسان درنفخ صور دوم، نکاتی در مورد این سه آیهی سورهی حج آمده است که در این مختصر به چند موارد آن اشاره خواهد شد.
۱ – آنچه از مراحل حیات در مورد انسان بیان شد، بدان خاطر است که بدانیم خداوند حق است، چون او حق است، نظامی را که آفریده نیز حق است وحق بودن او بیانگر آن است که نظام آفریده شده، بیهوده وبی هدف نیست، لیکن حیات چند صباح دنیا با این همه ناملایمتها ونا کامیها چیزی نیست که ارزش این را داشته باشد که هدف نهایی عالم آفرینش را تشکیل دهد، بنابراین هدف نهایی، دنیای اخروی است، پس باید برای به دست آوردن آن حق، تلاش نمود واهداف فرعی را فدای اهداف اصلی ننماییم.
«ذلک بأنَّ الله هُوش الحَقُّ».
۲ – نظام حاکم بر جهان حیات، به ما میگوید: «اوست که مردگان را زنده میکند» لذا کسی که لباس حیات بر تن خاک میپوشاند ونطفهی ناچیز را به انسان کاملی مبدل میسازد وزمینهای مرده را جان دهد، قادر است که مردگان را حیات ببخشد.
«وأنّهُ یُحیی الموتی».
۳ – خداوند بر هر چیز توانا است وهیچ چیز در برابر قدرت او غیر ممکن نیست، خاک بیجان را تبدیل به نطفه کرد وزمینهای خشکیده را چنان سرسبز ساخت که حیات از سرتاسر آن به پا شده است، پس آیا چنین قدیری، قادر نیست که انسانها را پس از پوسیده شدن به زندگی مجدد باز گرداند. «وأنّه علی کُلّ شیءٍ قَدیر».
۴ – ساعت پایان این جهان وآغاز جهان دیگر جای هیچ گونه شک وتردیدی نیست. «وأنّ السّاعَةَ اتِیَةٌ».
۵ – چهار نکتهی قبل مقدمهای برای این مورد آخر است که: خداوند تمام کسانی را که در قبرها آرمیدهاند، زنده میکند. پس هر پنج نکته مکمل یک دیگرند وهمگی به این نقطه منتهی میشوند که: رستاخیز وبر انگیخته شدن مردگان نه تنها امکان پذیر است، بلکه قطعی ویقینی خواهد بود. «وأنّ الله یَبعَثُ من فی القُبُور».
صاحب تفسیر روح المعانی در توضیح آیات ۴۰-۲۵ سورهی فرقان بیان میدارد که: خداوند بهار را دلیل وسندی برای امکان وقوع عالم حشر ونشر قرار داده است.
در سنت آمده است که: «إذا رَأیتُم الرّبیعَ فَأکثِروا ذِکر النُّشُور، یا «فَأذکُرُوا النُّشُور». ۷، هرگاه فصل بهار را مشاهده نمودید، بسیار زیاد به یاد قیامت وزنده شدن خود باشید.
همچنین پروردگار در مورد تشبیه پیدایش قیامت به رویش طبیعت میفرماید: «رِزقاً لِلعِبادِ وَ أحیَینا بِهِ بَلدَةً مَیتاً کَذلِکَ الخُرُوج» ۸، همهی اینها به منظور بخشیدن روزی به بندگان است، ما به وسیلهی آب باران، سر زمین مرده را زنده گرداندهایم، آری زنده شدن مردگان واز گورها سر بر آوردن آنان نیز همین گونه است.
در این آیه، بعثت مردگان به إحیای زمین پیوند داده شده است، تا انسانهای عبرت آموز، از این دو پدیده عبرت بیاموزندکه، همانطور زمین در سال یک دوره زندگی را شروع میکند ودر پایان میمیرد وسال بعد دوباره زندگی را آغاز میکند، چرخهی زندگی انسانها نیز به همین شکل است، وقتی دوران حیات دنیا به سر رسد، در قیامت زنده میشوند ومجدداً روح به جسم میپیوندد. «روز از نو روزی از نو».
شباهت عالم رستاخیز به فصل بهار
تشبیه در آیهی فوق ازنوع تشبیه مرسل مجمل است، مشبّه: رویش عالم رستاخیز، مشبّه به: فصل بهاروادات تشبیه آن، حرف: ک است. در این تشبیه، وجه شبه محذوف است، برای مؤثر واقع شدن یک کلام تشبیهی درذهن مخاطب ورسیدن به نکتهی بلاغی آن، باید وجه شبه را به دقت مورد جستوجوقرار داد، وبه وضوح آن را دریافت کرد، لذا وجه شبه بدین قرار است:
۱ – دنیای طبیعت پس از زندگی پر حرارت خود در بهار وتابستان، آهسته آهسته از جنب وجوش میافتد، در پاییز وزمستان به تمامی رشد ونمو آن متوقف میگردد، انسانها نیز پس از یک زندگی پر تحرکف آرام آرام به خزان عمر نزدیک میشوند وسرانجام میمیرند، اما همان طور که خداوند از طبیعت مرده، سرزمین شاد وخرم میآفریند، از جسدهای فرتوت وپوسیده نیز رستاخیز پر جنب وجوش میسازد.
۲ – همان گونه که در مقدمه بیان شد، بهار یاد آور سر بر آوردن گیاهان زنده از درون خاک است وآنچه ماه پیشها در زمین مدفون بوده است، هم اکنون به شکل نو، سر از خاک بیرون میآورد، صحنهی قیامت نیز به همین منوال است، مردگان مدفون در دل خاک به اذن الله متعال در بهار قیامت سر از خاک بیرون میآورند. «وأخرجَت الأرضُ أثقالها وقال الأنسانُ ما لها». ۹
۳ – بهار فصل نمایان شدن زحمتهای گذشته است، قیامت هم که به پا میشود انسانها وشکوفهی عمل آنان به پا میخیزند.
۴ – جوانهها وشکوفههای بهار هر کدام رنگ وبوی خاص خود را دارد وهر گیاهی در شکل مربوط به خود عرضه اندام میکند در بهار نیز اعمال وگفتار انسانها به رنگها وشکلهای واقعی خود سبز میشوند وسر از خاک گور بیرون میآورند. «کُلُّ نفسٍ بما کسبت رهینةٌ» ۱۰.
از مکافات عمل غافل مشو گندم زگندم بروید جو زجو
وبه قول مولوی: به بهار بنگرای دل که قیامت است مطلق بد ونیک بر دمیده همه ساله هر چه کاری
۲ – دومین پیام بهاری: توجه به درس خداشناسی وتوحید ربوبی است، خداوند صاحب اختیاری است که تدبیرهمهی امور هستی به دست اوست، تنها اوست که این جهان را اداره میکند وبه سوی مقصدی که برایش معین فرموده، هدایت مینماید وبه پیش میبرد، قدرت وعظمت پروردگار در هر گوشه وکنار این جهان پهناورهویداست.
«أفَرَأیتُم ما تَحرُثُونَ * أ أنتُم تَزرَعُونهُ أم نَحنُ الزّارعُنَ» ۱۱، آیا هیچ در بارهی آنچه کشت میکنید، اندیشیدهاید؟ آیا شما آن را میرویانید، یا ما میرویانیم؟
که تواند بدهد میوه رنگین ازچوب یا که باشد که بر آرد گل صد برگ از خار
این همه نقش عجب بر درو دیوار وجود هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار
ارغوان ریخته بر درگه خضرای چمن چشمههایی که در او، خیره بماند ابصار
کوه و دریا ودرختان همه در تسبیحاند نه همه مستمعان فهم کنند این اسرار
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
خبرت هست که مرغان سحر میگویند: کاخرای خفته سر از بالش غفلت بردار
خداوند متعال میفرماید: «وفی الأرضِ ایاتٌ للمُوقِنین وَ فی أنفُسکم أفلا تُبصِرُون» ۱۲، در زمین برای اهل یقین نشانههایی است؛ ونیز در خودتان، آیا نمینگرید؟ درهر یک از دانههای گیاه که زمین را میشکافد وبه آرامی از دل خاک سر بر میآورد وبر زیبایی آفرینش میافزاید، قدرت وعظمت پروردگار جهانیان نهفته است، چه زیباست که در برابر هر کدام از آیات آفاقی وانفسی، زبان گشوده شود و کلام گوهر بارایشان: «ربّنا ما خلَقتَ هذا باطِلا» ۱۳، جاری گردد.
کسروی میگوید: «تأمل وتفکر مردم در نشانهی ربوبیت خداوند وسنتهای او در هستی از مهمترین مسائلی است که مردم از آن غفلت نمودهاند، او در بارهی دوری مردم از دقت وتأمّل در سنتهای الهی در هستی که بیانگر عظمت خداوند است میگوید: واز جهالت فراگیر (عموم مردم) اینکه جز امر خارق العاده یا نادر الأتفاق را از جانب خداوند به حساب نمیآورند، در فصل بهار درختان را مشاهده نموده واز آن تعجب نمیکنند، وآن را قدرت خداوند به شمار نمیآورند، ولیکن چنانچه درختی در پاییز شکوفه دهد، متأثر شده واز شدت تعجب سرهایشان را تکان داده ومی گویند: قدرت وعظمت خداوند را ببینید.»!!
هر که امروز نبیند قدرت او غالب آن است که فردایش نبیند دیدار
۳ – سومین پیام فصل بهار: درس تحرک وخیزش است، الگو برداری از جنب وجوش طبیعت به سوی تکامل وتعالی است، دوری گرفتن از سکون وانجماد ودرجازدن است، در حقیقت هر کدام از موجودات عالم طبیعت که به هنگام فصل بهار جان میگیرند وبه حرکت میافتند، به ما نسانها اعلام میدارند که زندگی واقعی در طی نمودن مراحل تکامل ودر پشت سر گذاشتن مراتب رشد وتعالی است، بنابراین بر ما واجب است که از رشد ونمو طبیعت درس بگیریم واز بهار عمر خود بهینه استفاده کنیم، ما باید از دگرگونیهای فصل بهار پند پذیر باشیم ودر صدد متحوّل نمودن وضع موجود خود باشیم، تلاش نماییم که اوضاع خود را از بد به خوب، واز خوب به خوبتر تغییر دهیم تا سر انجام به «احسن الحال» برسیم، تغییر مطلوب، تغییری است که به تمام ابعاد وجودی انسان توجه نماید وبه لحاظ فکری، اخلاقی، عبادی، وفرهنگی ومادی، دگرگونی صورت گیرد.
خیری کنای فلان وغنیمت شمار عمر زان پیشتر که بانگ بر آید فلان نماند
توقف وکسالت در رویش وخیزش فصل بهار معنا ومفهوم ندارد وهر موجودی به سوی هدفی که برایش مشخص شده در حرکت است ودر یک کلام اتلاف وقت رخت بر بسته است وتمام آوای فصل بهار حرکت، نشاط وطراوت است وبس.
لذا برای ما انسانها بسیار جای تأسف است که از این تابلوی عبرت آمیز، بهره نگیریم واز کاروان نظام هستی عقب بمانیم.
بیفایده هر که عمر در باخت چیزی نخرید وزر بینداخت
ارجاعات:
(۱): ال عمران/۱۹۰. (۲): فاطر/۹. (۳): صفوة التفاسیر ج۲ ۵۶۷. (۴): حج /۵. (۵): حج/۶. (۶): حج/۷. (۷): تفسیر مفاتیح الغیب، سورهی یونس /۴ وروح البیان سورهی فرقان/ ۴۰-۳۹ وروم /۵۰-۴۸. (۸): ق/۱۱. (۹): زلزله /۳-۲. (۱۰): مدثر /۳۸. (۱۱): واقعه /۶۴-۶۳. (۱۲): ذاریات/۲۱-۲۲. (۱۳): ال عمران /۱۹۱.
منابع: ۱- تفسیر مفاتیح الغیب؛ امام فخرالدین رازی. ۲- تفسیر صفوةة التفاسیر؛ محمد علی الصابونی. ۳- تفسیر روح البیان، اسماعیل حقی استانبولی حنفی.
۴- روح المعانی، شهاب الدین محمود بن عبدالله، ۵- تفسیر نمونه، ۶: پیشگامان تصحیح واعتدال، کسروی. ۷- دیوان شعراء، مولوی، سعدی وپروین اعتصامی.
نظرات