به قلم: دلیر عباسی
اهل کتاب در قرآن
تفسیر آیهی 82 سورهی مائده
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لا یسْتَکْبِرُون یعنی: (ای پیامبر!) خواهی دید که دشمنترین مردم برای مؤمنان، یهودیان و مشرکانند، و خواهی دید که مهربانترین مردم برای مؤمنان، کسانی اند که خودرا مسیحی می نامند، این بدان خاطر است که در میان مسیحیان، کشیشان و و راهبانی هستند که (به سسب آشنایی با دین خود و خوف از خدا، از شنیدن حق سر باز نمی زنند و در برابر آن) تکبر نمی ورزند [1]
نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی
مترجم: سیدنصرالدین فخری، دانشگاه مذاهب اسلامی
منبع: پایگاه اینترنتی دکتر قرضاوی
الحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله وصحبه و من اتبع هداه. در مفاهیم اصیل اسلامی دو واژهی برگرفته شده(مشتق) از یک ریشهی مشترک وجود دارد که بیشترین تاثیر را در زندگی و حرکت اسلامی در طول تاریخ داشته است. این دو واژه اجتهاد و جهاد میباشند که از ریشهی(ج ه د) گرفته شدهاند؛ اگر آن را(جُهد) بخوانیم به معنی «تمام توان و تلاش خود را بکار بردن» است واگرآن را(جَهد) بخوانیم به معنی «تحمل سختی و رنج» میباشد.
نویسنده: رابرت الیاس نجم
ترجمه از انگلیسی: حیدر کمالیفر
عشق اساسیترین و بالاترین سطحی است که بشر قصد رسیدن به آن را دارد. آیا تصور میکنید کسی که در زندگی به او علاقهمندید و دلبستهاید را؛ دوست دارید؟
آیا دوست داشتن از هرگونه شرطی آزاد است یا اینکه آمیخته است به شرایط و خواستههای گوناگون؟
دوست داشتن بیقید و شرط کدام است و آیا میتوانیم به آن دست یابیم؟
آیا تفاوتی بین دوست داشتن و «حس تمایل» وجود دارد؟
چگونه میتوانیم تشخیص دهیم احساسی که نسبت به کسی داریم از جنس تمایل است یا از جنس عشق؟
چگونه میتوان با رفتن به سطحی از آگاهی عشق خود را پاک و خالص گردانیم؟
اینها بخشی از سؤالاتی است که برای تجربهی حس دوست داشتن بایست مد نظر قرار دهیم.
آیا اسلام به عنوان یک دین و فرهنگ، میتواند با الزامات مدرنیته کنار آید؟ در اواخر قرن نوزدهم پرسش مشابهی درباره علم و تکنولوژی مطرح بود. پاسخ متفکر و شرقشناس برجسته فرانسوی ارنسترنان در این باره «منفی» بود. او این امر را نه در مسلمانان، بلکه در خود اسلام میدید. به نظر او مشکل اساساً در خود اسلام نهفته است.
مسعود رحیمپور
انسان وکمال آن یکی آمد در یاری بزد گفت یارش کیستی ای معتمد ؟ گفت من ، گفتمش برو هنگام نیست بر چنین خوانی مقام خام نیست خام را جز آتش هجر وفراق کی پزد کی وارهاند از فراق رفت آن مسکین و سالی در سفر در فراق دوست سوزید از شرر پخته شد آن سوخته پس بازگشت باز گرد خانه انباز گشت حلقه زد بر دربه صد ترس و ادب تا بنجهد بی ادب لفظی زلب بانگ زد یارش که بر در کیست آن گفت بر در هم تویی ای دلستان گفت اکنون چون منی ای من درآ نیست گنجایی دو من در یک سرا « مثنوی معنوی 1 /3056 تا 64 » یاداشت هایی پیرامون روان شناسی صوفیانه «عرفانی » در اسلام بخصوص در تصوف « عرفان » مقام و موقعیت انسان موضوع بحث و مجادلات فراوانی در بین صاحب نظران « غربی » بوده است .
جامعهشناسان همواره به دین به مثابه یکی از مهمترین منابع جهتدهنده رفتارها و نگرشهای افراد جامعه توجه کرده اند ، اگرچه جامعهشناسی دین بعنوان یکی از شاخههای این علم از دهه 1950 به بعد شکل گرفته است، اما از همان ابتدای کار جامعهشناسی و با ظهور اولین جامعهشناسان، دین بعنوان یکی از موضوعات جامعه شناسی مورد توجه قرار گرفت ، ما مطالعات مربوط به دین را در کار کنت، مارکس، وبر، دورکیم، دوتوکویل و ... میبینیم. نگاه جامعهشناسی به دین قطعاً با نگاه یک عارف، فیلسوف، مؤمن و ... به دین متفاوت است.
زکریا عطری
سوره غاشیه
به نام خداوند بخشاینده مهربان ( آیا خبر مصیبت فراگیر به تو رسیده است * در آن روز چهرههایی در هم شکسته است * دائماً در زحمت هستند و رنج میکشند * در آتشی بسیار سوزان انداخته میشوند * از چشمههای بسیار جوشان، آب نوشانده میشوند * طعامی برای آنها نیست مگر گیاهی خاردار و تلخ * که چاق نمیکند و گرسنگی را برطرف نمیسازد * چهرههایی در آن روز شادان است * از تلاشی که کرده، راضی است * در بهشتی والا مکان (ساکن) هستند *
مسلمانان هرگز در پی فهم ماهیت رابطه بین اسلام و دیگر نظامهای حکومتی آن طور که در مورد اسلام و دموکراسی شاهدش هستیم نبودهاند. برای مثال چنین بررسی موشکافانهای به نظر نمیرسد که در خصوص رابطه بین اسلام از یک طرف و نظامهای خلافت، امپراتوری یا پادشاهی از طرف دیگر صورت گرفته باشد. با فرض اینکه نظامهای حکومتی خلافت، امپراتوری و یا پادشاهی که برای مدتهای مدیدی در تاریخ اسلام وجود داشتند، بومی جوامع اسلامی محسوب میشدند، باز این پرسش که آیا با اسلام مطابقت داشتند، به یک مساله فوری و مبرم بدل نشد
سؤال: مدّتی است سؤالی برایم پیش آمده است و متأسّفانه کمتر توانستهام خدمت شما برسم و آنرا مطرح کنم؛ آن پرسش هم این است که: در نوارهای ضبط شده و صحبت های مجلسی شنیدهام که فرمودهاید: اکنون من نمیتوانم در دنیا کسی را نام ببرم که بتوان عنوان «کافر» را بر او اطلاق کرد. در حالی که در دوران پیامبر(ص) و در زمان خلفای راشدین (س) جنگهای متعددی به نام جنگهای «کفر و اسلام» رخ داده است و در دوران خلافت حضرت ابوبکر(س) پس از رحلت پیامبر(ص) افراد و قبایلی از ادای زکات خودداری کردند. و همین امر باعث شد که اعلام جهاد کند تا جایی که فرمود: «حتّی اگر مرا همراهی نکنید به تنهایی وارد جنگ با آنها میشوم.» آیا این مطلب با نظر شما مغایرت ندارد؟ لطفا مسأله را تبیین فرمایید.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل