نویسنده: یاسین سروری*
به استثنای دوران طلایی اسلام (زمان پیامبر اسلام و دوران خلفای راشدین) از زمان پیدایش مکاتب فقهی که در حد خود به غنای فقهی اسلام افزودند، تا به امروز همواره قرائتی غالباً یکجانبه از دین در میان علمای دین و به تعبیر دقیقتر فقها و به تبع آن هم در جوامع مسلمان و حکومتهای اسلامی حاکم بوده است. البته خود بنیانگذاران این مکاتب نه به دنبال تحمیل مکتب خود بر کل دین بودهاند و نه انحصار دین در فقه، بلکه شرایط ایجاب میکرد که برای پاسخگویی به نیازهای روزافزون جوامع ساختارها و قوانینی فقهی وضع کنند؛ اما متأسّفانه پیروان آنها به مروز زمان خواسته یا ناخواسته دین را منحصراً در قالبی فقهی به جامعه ارائه کردند؛ تا جایی که در تاریخ سراغ داریم که پیروان مکاتب فقهی چگونه به علت تعصبات کور مذهبی و فقهی به جان هم افتادند و جنگهایی هم میان آنها رخ داد. این امر نتیجه مغفول ماندن بخشهای دیگر دین بود که متأسّفانه همچنان هم مغفول مانده و توجهی دقیق به آنها نمیشود.
نویسنده: جلال معروفیان
2. «اصلاح»
در ارتباط با تغییرات و دگرگونیهای اجتماعی، سه راهبرد را میتوان تصور نمود:
1) انقلاب، که عبارت است از تصرف قدرت سیاسی و دگرگونی بنیادین و ریشهای جامعه از طریق وسایل و روشهای خشن به وسیلهی رهبری یک جنبش تودهای، تا بعدها بتوان از طریق آن به تغییرات اجتماعی، دست زد.
به اعتقاد من خالد ابوالفضل درست میگوید که در مورد سنت قرآنی تساهل نظریه پردازی شایستهای توسط علمای اسلامی صورت نپذیرفته، چرا که تفوق و سلطه تمدن اسلامی انگیزه چندانی در علماس اسلامی برای بررسی ماهیت و ضرورت تساهل ایجاد ننمود. من در تأیید استدلال خالد ابوالفضل یک گام به پیش مینهم و استدلال میکنم
از یازده سپتامبر به این سو آموزههای اسلامی و مسلمانان به خاطر هرگونه تروریسم، عدم تساهل و یا افراطگرایی در جهان مقصر قلمداد شدهاند. تبلیغات طولانی مدت علیه اسلام که زمانی عمدتاً توسط تعداد محدودی از تحلیلگران آمریکایی صورت میگرفت ناگهان به یک جریان غالب تبدیل شد، و بسیاری از مسلمانان با افتخار به جرگهی منتقدان پیوستند.
نویسنده: جلال معروفیان
ما برای تحقّق رویکردهای چهارگانهی: «معنویت»، «عدالت»، «صلح» و «همبستگی»، از چهار راهکارِ:
1.تربیت
2.اصلاح
3.گفتگو
4.مشارکت، بهره میجوییم؛ که در این بخش به شرح و توضیح هر کدام خواهیم پرداخت:
اگر چه من با بخش اعظم گفتههای خالد ابوالفضل در مورد اسلام و تساهل موافقم، اما اساساً با تأکید او بر موضوعات الهیاتی برای تبیین اَعمال مردم و جوامع مخالف هستم.
نویسنده: جلال معروفیان
«همبستگی»، عبارت است از یک احساس درونی مشترک و درک متقابلِ افرادِ ساکن در یک سرزمین یا پیروان یک عقیده که با ویژگیها و خصلتهای همانند و یا غیرهمگون دور هم گرد آمده و بر اساس آنها، یک ملّت و یا یک امّت را تشکیل دادهاند. «همبستگی» یعنی: «دلبستگی» و «وابستگی» افراد به یکدیگر در سطح زندگی اجتماعی که با توجه به سیطرهی سیاست و اقتصاد، بر فرهنگ و اخلاق در دوران مدرن، تعمیق همبستگی به صورت یکی از فوریترین و ضروریترین مسایل عصر درآمده است.
من همواره از گفتوگوی ابراهیم و خداوند که در اوایل قرآن آمده به هیجان آمدهام: «و [یادکن] آنگاه که ابراهیم گفت: «پروردگارا به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود:
واقعهی یازده سپتامبر، همانگونه که خالد ابوالفضل اشاره میکند، توجه جهان را به تفسیر قرآن، و به ویژه، نگرشهای افراطی تروریستها معطوف نمود. ابوالفضل در مقالهی اندیشمندانه خود پا را از مطالب تکراری که کارشناسان غربی و روحانیون مسلمان نیکخواه برای رَدّ نگرشهای افراطی مورد استفاده میدهند، فراتر مینهد.
(به مناسبت 500 سالگی ژان کالون، اصلاحگری دینی که در آتش سوزانده شد)
مرور و بررسی نقش ژان کالون و مکتب برآمده از آرا او«کالونیسم» از آن رو می تواند موضوعی مورد توجه باشد که اصولاقیام کالون در برابر آرا دگم کلیسای آن روز توانست در آینده سیاسی و اجتماعی مسیحیت تاثیرگذار باشد به نحوی که برخی متفکران و روشنفکران حتی بر این باور اند که کالونیسم توانست ریشه های پیدایش سرمایه داری را قوام دهد اگرچه این نظر منتقدانی نیز در حوزه خود دارد. تولد 500 سالگی ژان کالون فرصتی را در اختیار ما قرار داد تا به این بهانه با دکتر مقصود فراستخواه جامعه شناس و پژوهشگر گفت وگویی داشته باشیم.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل