کلید...!!
تمام مردم جز رسول خدا (ص) حیران و سرگشتهاند...
او به تنهایی بر قلّهها میایستد و به درماندگان لبخند میزند. .. و کلید زندگی را در دستان مبارکش برای آنان تکان میدهد....
این کلید چیست؟
کلید، این گفتار گهربار او است: «إنَّمَا الأعمَالُ بِالنِّیّاتِ، وَ إنَّمَا لِکُلِّ امرِِئٍ ما نَوَی»: ارزش کارهای انسانها به نیتهایشان بستگی دارد، و هرکس تنها پاداش نیّتی را میگیرد که هنگام انجام کار داشته است...
رسول خدا (ص) این کلید را میچرخاند.... و ناگهان تمام گنجینههای برکت و نیکی را بدون چشمداشت و بدون هیاهو برای همگان میگشاید. ..همچنان که خورشید بیهیچ صدایی میتابد و تمام زمین را با نور خود میپوشاند...
چه چیزی در این گنجینهها نهفته است؟
در این گنجینهها، راهحل تمام مشکلات بشر وجود دارد...
این که زندگی چیست؟ و هدف از آن چیست؟ و در این زندگی باید چگونه حرکت کرد؟
در این دنیا زندگی ما به نفع کیست؟
رسول خدا (ص) لبخند میزند که این همه سرگشتگی برای چیست؟ آخر، مسأله خیلی آسانتر از آن است که مردم تصور میکنند!!
زندگی چیست؟
پاسخ این است که: «إنَّمَا أمرُهُ إذا أرَادَ شَیئاً أن یَقوُلَ لهُ کُن فیَکُونُ» (یس:82): هرگاه خداوند بخواهد کاری را انجام دهد، جز این نیست که بدان بگوید: باش! آن هم بیدرنگ میشود.
خداوند خواسته است که این زندگی باشد و ارادهاش تحقق یافته است. ..
خواست و ارادهی خدا چیزی نیست که بتوان جلوی آن را گرفت. ارادهی او نافذ است و متوقف کردن آن، ناممکن.
حال، هدف از زندگی چیست؟....
خداوند پاسخ میدهد: « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ » (ذاریات:56): «جن وانس را نیافریدم جز برای آن که مرا اطاعت و پرستش کنند.»
او فرمانروا و فریادرسی است که موجودات را از نیستی پدید آورده است. امری بسیار طبیعی است که این کائنات همگی به سوی مبدأ و پدیدآورندهی خویش روی آورند.
این سادهترین شکل عبودیت خدا است که کائنات به سوی آفریدگارشان روی آورند. ..
امّا آیا این جهتگیری از روی غرور و تکبر است یا از روی فروتنی و تسلیم؟!
پاسخ این است که از روی تسلیم رو به درگاهش میروند؛ چرا که به خدای قادر و قهّاری که آنان را از عدم پدید آورده است، احساس نیاز میکنند... و این یعنی عبادت و سر بر آستان ساییدن در مقابل خدا.
اکنون این سؤال مطرح است که چرا خداوند در زندگی، خیر و شر، درد و شادی، فقر و غنا، تندرستی و بیماری و مرگ و زندگی را آفریده است؟!!
خداوند میفرماید: «الَّذِی خَلَقَ المَوتَ وَالحَیَاةَ لِیَبلُوَکُم أیُّکُم أحسَنُ عَمَلاً» (ملک:2): «خدایی که مرگ و زندگی را تقدیر کرد تا شما را بیازماید که کدامیک نیکوکارترید.»
طرح و نقشهی الهی برای زندگی این است که انسان مورد آزمایش قرار گیرد....
آنگاه انسان چگونه در زندگی حرکت کند؟
قرآن به ما پاسخ میدهد: «...تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها...» (البقرة:229): اینها حدود و مرزهای [احکام شرعی] الهی است و از آنها تجاوز نکنید...
ای مردم! هرطور دلتان میخواهد زندگی کنید...امّا در چارچوبی که خداوند به شما اجازه داده است...
این است مرزها و خطوط کلی خداوند تا زندگی همهی انسانها سرو سامان پیدا کند و کامروا و خوشبخت زندگی را به سر آورند...
و در آخر این سؤال پیش میآید که زندگی ما به نفع کیست؟
قرآن به سخن میآید که: «إن أحسَنتُم أحسَنتُم لأنفُسِکُم وَ إن أسَأتُم فَلَها» (اسراء:7): اگر نیکی کنید، به سود خود کردهاید و اگر بدی کنید نیز به زیان خویش کردهاید.
این یک قانون طبیعی است.... تمام کسانی که نیکی میکنند به خود نیکی میکنند و تمام کسانی که زندگیشان را به بدی میکشانند، به زیان خویش کردهاند....
پس از تمامی موارد مذکور، رسول خدا (ص) یک اصل کلی را برای همهی قوانین و سنّتها تبیین میکند و میفرماید: «إنَّمَا الأعمَالُ بِالنِّیّاتِ» و اینچنین از حیاتیترین موضوع زندگی پرده بر میدارد: چه وقت کار انسان ارزشمند است و چه وقت بیارزش؟ چه وقت کار انسان نزد خدا باارزش و پذیرفته است و چه وقت بیارزش و مردود؟
جز این نیست که ارزش کارها چه پیدا و چه پنهان، چه بزرگ و چه کوچک، به قصد و نیّتی که انسان در دل دارد بر میگردد.
هدف انسان از کاری که آن را دنبال میکند چیست؟ آیا هدفش رسیدن به امیال و آرزوهاست؟ یا این که هدفش خشنودی پروردگارِ فرمانروا و فریادرسی است که بر او فضل و منّت نهاده و او را حیات بخشیده است؟
از این روست که رسول خدا میفرماید: «وَ إنَّمَا لِکُلِّ امرِِئٍ ما نَوَی» یعنی هر انسانی تنها پاداش آن قصد و نیّتی را میگیرد که هنگام انجام کار داشته است. ..
آنگاه رسول خدا (ص) بشریت را برق و درخششی دیگر ارزانی میدارد و میفرماید: «فَمَن کَانَت هِجرَتُهُ إلَی اللهِ و رَسُوُلِهِ، فهِجرَتُهُ إلَی اللهِ و رَسُوُلِهِ وَمَن کَانَت هِجرَتُهُ لِدُنیَا یُصِیبُها أوِ امرَأةٍ یَنکِحُهَا فَهِجرَتُهُ إلَی مَا هَاجَر إلَیهِ»: هرکس ترک دیار و میهنش به خاطر خدا و رسولش باشد، هجرت او پذیرفته است و نزد خداوند مأجور است، و هرکس هجرتش به خاطر متاع و لذات دنیوی یا ازدواج با زنی باشد، هجرت او پذیرفته نیست و پاداشی به او تعلّق نمیگیرد.»
و اینچنین رسول خدا (ص)، حیاتیترین موضوع را آنچنان سهل و ساده تبیین میکند که خردها را به شگفتی وامیدارد... و با این فرمایش مبارک، گنجینههای نور، پرتوافشانی میکنند و در تمام کرانههای زندگی امتداد مییابند..
اگر هدف از انجام کارت خشنودی خداست، خداوند آن کار را از تو میپذیرد و در جهان آخرت در ازای آن، نعمتهای ابدی را به تو میبخشد....
و اگر قصد و نیتت چیز دیگری غیر از خداست، کارِ تو فاقد هرگونه ارزشی است....
این است ارزیابی رسول خدا(ص) از کارها که مانند ترازویی دقیق عمل میکند و ارزش کار انسان را بالا میبرد و آنرا به«انرژی» تبدیل میکند.... و «انرژی» را به سطحی بالاتر و لطیفتر یعنی «نور» ارتقا میدهد.... نور را نیز ارتقا داده و به چیزی لطیفتر از آن یعنی «نیّت» تبدیل میکند که خاستگاهش قلب است، ارادهی انسان را برمیانگیزد و اعضا و جوارحش را برای انجام کارها به حرکت و تکاپو وا میدارد...
رسول خدا (ص) با این گفتار گهربارش، ارزش کار و تلاش و کوشش بشری را بالا برد...دیگر اعمال انسانها تلاشی صرف نیستند، بلکه هدفدار شدهاند و به سوی هدف مشخصی میروند. .... دیگر سعی و تلاش انسان به محض پایان یافتن کار، زایل نمیشود، بلکه تا بینهایت ادامه دارد. .. تا نزد خدا امتداد دارد و خداوند به خاطر آن، پاداشش را دو چندان میدهد، تا این که در روز قیامت نتیجهی کارش را به صورت پاداشی بسیار بزرگ و نعمت ابدی و بینهایت مییابد...
این همان گستردگی و فراخی است که رسول خدا (ص) آن را به این زندگی پر از تنگنا میبخشد و فراروی هر انسانی به وسیلهی کار و تلاشش و نه خیالات و توهماتش، دنیایی از آمال و آرزوها میگشاید....
اما قصد و نیّتی که رسول خدا (ص) آن را ملاک و معیار همهی کارها شمرده است چیست؟ این نیّت، امری بسیار شگفتانگیز است و جز خدای متعال هیچکس از آن آگاهی و اطلاع ندارد.... از این روست که نمیتوان در آن نیرنگ و فریبکاری کرد، چرا که مخصوص خداوندست. ....
شاید مردم کارهای بسیار بزرگی را انجام دهند که خیر و منفعت سرشاری را برای جوامعشان به ارمغان آورد، اما نزد خدا هیچ ارزشی ندارد. چرا؟. .. چون رضا و خشنودی خدا را مدّ نظر نداشتهاند؟
و شاید انسان کاری را انجام دهد که در نظر مردم بیارزش جلوه کند، اما نزد خداوند به کاری بسیار بزرگ و باشکوه تبدیل شود... چرا که هدف او هنگام انجام آن کار رضای الهی بوده است. ..
امر شگفتانگیز دیگری در این نیت این است که چیزی سهل و آسان است و همه میتوانند آن را داشته باشند.... همین که خواست و ارادهات را الهی کنی کافی است.
هرگاه قلبت را به سوی خدا نمودی، فوراً پاداش بزرگی برای تو نزد او ثبت میشود...
و هر گاه قلب و درونت را به سوی غیر او متمایل کردی..... هیچ پاداشی نزد او نداری!!!
ادامه دارد. ....

نظرات