«مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»( احزاب: ۲۳)
از مؤمنان كسانى هستند كه آنچه را كه با خداوند بر آن پيمان بسته بودند، تحقّق بخشيدند و كسى از آنان هست كه قرارش را به انجام رسانده است و از آنان كسى هست كه چشم به راه است و به هيچ وجه تبديلى [در پيمان خود] نياوردهاند.
دلتنگى امانم را بريده است، دلتنگی برای كسانى كه عمر و حيات خود را در راه خدمت به دعوت دينى صرف كردند و اين راه دشوار و سنگلاخ را مجاهدانه و با ایمان طی نمودند. برخى از ايشان به ديدار معبود شتافتند، برخى هنوز در قيد حياتاند، برخى در بستر بيمارى و برخى در كهولت سن به سر مىبرند. برخى در سختى و تنگناى اقتصادى و برخى متأسّفانه در بىتوجّهى همراهان و... .
مىخواهم به تأسّى از قرآن كريم براى مؤمنان مثالى بياورم از دو شير زن كوچ كردهى ديارم سنندج، كه به فاصلهی يك هفته به ديدار معبود شتافتند و كولهبارى از غم و اندوه را براى كاروان دعوت دينى برجاى گذاشتند. آنگاه كه فرحنازانه و شرافتمندانه حيات خويش را در راه اعتلا و بالندگى دعوت دينى سپرى كردند و خود را از همان عنفوان جوانى از قید و بند متاع زودگذر دنيايى رهانیدند و تمام شور و نشاط جوانی و شعور و تجربهی میانسالی خویش را در اين راه نهادند.
آرى، سخن از دو دعوتگر به معنى واقعى كلمه «داده فرحناز رحمتى» و «داده شرافت شريفى» است كه نبودشان خسارتى بزرگ براى دعوت دينى در كردستان و به ویژه سنندج محسوب مىشود.
سعدى عليهالرحمة چه زيبا سروده است:
بخت باز آید از آن در که یکی چون تو درآید
روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
اين دو عزيز سفركرده خصوصيات و ويژگیهاى مشترك بسیارى داشتند كه آن دو را محبوب دلها كرده بود كه در ادامه به برخى از آنها اشاره خواهيم كرد:
١- گشادهرويى، نرمخويى و پرهیز از هر گونه تندخويى از بارزترين صفات اين دو خواهر ايمانى بود، كه لازمهی روحيهى هر دعوتگرى است و ایشان به حقّ از آن برخوردار بودند.
٢- فهم متعالى برگرفته از قرآن و سنّت از فلسفهی حيات و زندگى بر اساس آن كه به حق در عمل اثبات كردند كه دنيا مزرعهی آخرت است و به قول حافظ، هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت.
٣- دعوت دينى را به عنوان بنیادیترین اصل در زندگی خود دانستن و سایر ابعاد و ارکان زندگى فردی و خانوادگى را حول محور آن قرار دادن، به گونهای که در اين راه از هيچ كوششى دريغ نمىورزيدند.
٤- زنانی نمونه، همسرى مهربان و مادرانی دلسوز نه فقط برای فرزندان خود که براى آحاد جامعه بودند و هر آن كس که تنها يك بار با اين عزيزان ملاقات داشته است، شاهد و گواه اين موضوع است.
٥- مثبتانديشى و اميدوارى از بارزترين صفات اين دو ابر زن بوده و هميشه میکوشیدند زنگار يأس و نااميدى را از خود و اطرافيانشان زدوده و به جاى آن نشاط برخاسته از ايمانی راسخ را در دلها بنشانند.
٦- رضايت خداوند متعال را بر همه چيز مقدّم دانستن، و به حق صفتى كه خداوند متعال در وصف مريم(عليه السّلام) به كار مىبرد: «و كانت من القانتين» در ايشان متبلور و متجلّی بود و همواره و در همه حال فرمانبردار اوامر و نواهى خداوند متعال بودند.
٧- مهماننوازی بینظیر، به گونهای که زبانزد خاصّ و عام بودند و در اين خصیصهی اخلاقی نیکو نیز از نمونههاى كمنظير محسوب مىشدند.
و بسيارى موارد ديگر از محاسن و بزرگمنشىهاى اين عزيزان كه از حوصلهى اين يادداشت خارج است.
پیامبر– صلّیالله علیه وسلّم– میفرماید: «به خداوند جلّ جلاله گفتم: پروردگارا! مرا تعلیم بده. و خداوند جلّ جلاله فرمودند: بگو:
«اللهمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ، وَتَرْكَ الْمُنْكَرَاتِ، وَحُبَّ الْمَسَاكِينِ، وَأَنْ تَغْفِرَ لِي وَتَرْحَمَنِي، وَإِذَا أَرَدْتَ فِتْنَةً فِي قَوْمِي فَتَوَفَّنِي إِلَيْكَ وَأَنَا غَيْرُ مَفْتُونٍ، اللهمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ حُبَّكَ، وَحُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ، وَحُبًّا يُبَلِّغُنِي حُبَّكَ.»
«پروردگارا! انجام کارهای خیر؛ و ترک کارهای بد را از تو مسئلت مینمایم، همچنین دوستی با مساکین و اینکه مرا مورد مغفرت و رحمت قرار بدهی و توبهی مرا بپذیری، را نیز از تو تقاضا دارم. پروردگارا! هرگاه اراده کردی بندگانت را مورد امتحان و آزمایش قرار دهی، مرا بدون امتحان و آزمایش به سوی خود قبض کن. خداوندا! من، دوستی تو و دوستی کسی که تو را دوست دارد و عملی را که من را به محبّت تو برساند، از تو میخواهم.»
بنده یقین دارم معنای حدیث فوق در زندگی اين عزيزان سفر كرده متبلور بود و حیات عملى ايشان، نشان از پذيرش اين دعای پیامبر محبوبمان– صلّیالله علیه وسلّم– در حق این بزرگواران دارد، که از سراسر حياتشان بوی خوش اعمال خير، همنشينى با صالحان، حبّ و دوستى مساكين و مورد رحمت و مغفرت خداوند متعال قرار گرفتن به مشام میرسد.
اکنون گرچه این عزیزان، رخت سفر از این گیتی بی بقا به سرای ماندگار بربستهاند؛ خداى را سپاس میگوییم كه همچنان هستند خواهران و همراهانى نیکو خصال چون اين دو عزيز سفركرده که همانند نگينى تابان بر طارم دعوت اسلامی میدرخشند؛ امّا با كسب اجازه از خواهرانم میخواهم در مقام تحدّث به نعمت، به يكى از شاگردان داده شرافت اشاره کنم كه ياد و خاطرهی ايشان را برايم تداعى مىكند و به حق، خلفى شايسته و نعمتى بس بزرگ براى دعوت دينى بشمار میروند و او كسى نيست جز خواهر مجاهد و نستوه، «داده مريم اصلانى»؛ خداوند طول عمر باعزّت به ایشان عطا نماید.
در پایان وفات این دو بانوی فرهیخته را به خانوادهی محترم ایشان، همشهریان و همقطارانشان در کاروان دعوت اسلامی، به ویژه اهل سنّت ایران تسلیت عرض میکنم و از خداوند متعال برای ایشان علوّ درجات و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل را مسئلت دارم.
سنندج ٩٩/٨/٩
نظرات